۱۳۹۴ آذر ۲۹, یکشنبه

رد صلاحیت باندی مورد قبول نیست




کلمه – گروه خبر: آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره رد صلاحیت ها توسط شورای نگهبان گفت: ” اگر بخواهند حالت باندی را حاکم کنند، به نظرم قابل قبول نیست چرا که این کار در فضای جامعه قابل تشخیص است. یعنی برای مردم هم قابل تشخیص است و رسانه‌ها هم آنقدر وسیع هستند که مخفی نمی‌ماند. فکر می‌کنم سلامت نیروهای ناظر و مجری برای مردم جزو ضروری‌ترین چیزهایی باشد که نیاز دارند و آنها هم این را درک می‌کنند.”
او همچنین تاکید کرده است: “امیدوارم در آن طرف عقلانیتی حاکم شود که فضای خوب و امن حاضر را به جهت خیالات واهی نا امن نکنند و بگذارند هر چه مردم می‌خواهند، اتفاق بیفتد.”
آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با روزنامه آرمان گفته است: ” انتخابات پرشور و حضور هر چه بیشتر مردم و این مساله خیلی‌ها را مأیوس می‌کند.”
متن کامل این گفت و گو را در زیر می خوانید:
نخستین سوال درباره دو رویداد مهم است که در اسفندماه اتفاق می‌افتد. یعنی انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات مجلس شورای اسلامی. دغدغه شما در انتخابات همواره تاکید بر مشارکت حداکثری بوده است. اکنون یک دغدغه که هم مردم و هم کسانی که قصدکاندیداتوری دارند، عملکرد نهادهای نظارتی است. آیا در این موقعیت تاریخی، با توجه به شرایط منطقه، نهادهای نظارتی تسامح و تساهل بیشتری در این دوره به خرج می‌دهند؟
بسم‌ا… الرحمن الرحیم، من فکر می‌کنم این دو انتخاباتی که در پیش داریم، جزو حساس‌ترین انتخابات‌های تاریخ ماست. از این جهت که شرایط منطقه را می‌بینم و شما روزنامه‌نگارها بیشتر از ما می‌بینید. الان شرایط منطقه و به‌ویژه اطراف ما خیلی ناامن است. بحمدلله ایران نسبت به دیگران، کشوری امن است و مردم با مشکلاتی که تحریم‌ها ایجاد کرده، زندگی می‌کنند و آرام هستند. دشمنان هم تا به حال نتوانسته‌اند، نفوذ کنند و کار خاصی انجام بدهند و ان‌شاءا… باز هم نمی‌توانند. دلیل عمده‌ این امنیت را باید در علاقه مردم به وطن‌ و انقلا‌ب‌شان دید. چون اگر مردم علاقه‌مند نبودند، پنجره‌های زیادی برای حضور دشمن وجود داشت و دارد. علاقه‌ مردم فضا را از نفوذ دشمنان، تا حدود زیادی حفظ می‌کند. یکی از عوامل رضایت مردم این است که احساس می‌کنند، سرنوشت‌شان دست خودشان است.
معنایش همان است که انتخابات پرشور و حضور هر چه بیشتر مردم، نشان علاقه و امید مردم به کشورشان است و این مساله خیلی‌ها را مأیوس می‌کند. در شرایطی که الان داریم، توجه به افکار عمومی خیلی مهم است. شاید شما بهتر ازما می‌دانید و خودتان و خبرنگارانتان دائما در جریان شرایط کشور و به‌ویژه مردم هستید، ولی آنچه که ما هم می‌فهمیم و گزارش‌هایی هم که به ما می‌دهند، این است که امید مردم در این انتخابات بیشتر از انتخابات دو، سه دوره‌ گذشته است.
علتش هم این است که در انتخابات قبلی که حضور پیدا کردند، نتیجه گرفتند و باید این را دلیل خوبی بگیریم. به علاوه خیال مردم جمع است. چون طرفداران دولت و طرفداران نیروهای فرهیخته می‌دانند که در این طرف اشکالی وجود ندارد و دیگران هم نمی‌خواهند در این بخش بیایند. البته آنها هم نمی‌خواهند این کار بشود. لذا در طرف دیگر محدودیت‌هایی وجود دارد. امیدوارم در آن طرف هم عقلانیتی حاکم شود که فضای خوب و امن حاضر را به جهت خیالات واهی نا امن نکنند و بگذارند هر چه مردم می‌خواهند، اتفاق بیفتد. چون اگر این اتفاق بیفتد، امنیت ما پایدار می‌شود. شما ببینید الان در آذربایجان، ترکیه، عراق، سوریه، در جنوب یمن، بحرین و در این طرف افغانستان و پاکستان چه خبر است! واقعا ما جزیره امن منطقه هستیم. این فقط تصور نیست، بلکه حقیقت قضیه است. نباید این حالت را با ناراضی کردن افکار عمومی و مخصوصا جوان‌ها و تحصیلکرده‌ها ـ چون الان اینها مرجع شدند ـ به هم زنند و ناامن کنند. مسئولان نظارت هم این را درک می‌کنند و می‌دانند. امیدم از انتخابات گذشته بیشتر است.
ما هم بیشتر امیدوار می‌شویم
البته شما باید بیشتر تشخیص بدهید که با مردم خیلی ارتباط دارید. ولی من تشخیص می‌دهم که اکنون وضع بهتر از گذشته است. در گذشته پنجره‌ای باز شد که مردم ببینند که یک راه هست و الان باید این راه را ادامه بدهند و بروند.
درباره مجلس خبرگان همیشه حساسیت بوده، ولی این دوره حساسیت بیشتری پیدا کرده است، هم به لحاظ مقطع تاریخی که در آن قرار گرفتیم و هم به خاطر طول عمر مجلس خبرگان که هشت سال است. این مجلس را خیلی مهم می‌دانند. از طرفی جنابعالی تاکید دارید به اینکه جوان‌های مستعد و مجتهد و بنام که دارای تفکرات و تحرکات بهتری هستند، ورود پیدا کنند. بعضی‌ها از این مساله نگران هستند و می‌گویند که مجلس خبرگان، مجلسی است که جای انسان‌هایی است که سن و سالی از آنها گذشته است. آمدن این جوان‌های مجتهد و متخصص چه جای نگرانی دارد که برخی نگران هستند؟
به همان دلیلی که برای مجلس شورای اسلامی هم به این موضوع توجه دارند. مجلس شورای اسلامی کار بیشتری در دست دارد و خبرگان نیرویی آماده برای روزی است که اگر خدای ناکرده نیاز شد، اقدام کنند. ولی مجلس شورای اسلامی باید دائما، هر روز و همیشه در میدان باشد و کارهای زیادی دارد. مردم و جریان‌های سیاسی هم برای مجلس و هم برای خبرگان حساس هستند. علاوه بر آن موضوع کار مجلس خبرگان، رهبری است. رهبری مثل یک حزب نیستند. رهبر پدر همه‌ مردم است و همه‌ مردم باید بالسویه زیر بال رهبری آسایش و امنیت داشته باشند. اگر بخواهیم به اهمیت آن نگاه کنیم، از جهت عمومی بودن و سالم بودن، انتخابات خبرگان می‌تواند ضروری‌تر از مجلس باشد. به این خاطر که باید رهبری عام باشد و بخش خاصی زمینه انحصاری کردن رهبری را نداشته باشد. این قابل فهم است. البته رسانه‌ها باید روی این مساله بیشتر کار کنند و این مساله را خوب توضیح بدهند. من فکر می‌کنم یکی از عمده‌ترین عوامل ثبات ما این است که روابط مردم با رهبری صمیمی است و این در ادامه هم شدنی نیست، مگر اینکه انتخابات پرشور، فراگیر، همگانی و قابل قبولی با حضور اکثریت مردم اتفاق بیفتد و اگر قابل قبول نباشد، خدشه‌ای بر نظام اسلامی ما وارد می‌شود.
در بحث صلاحیت‌ها، هم بحث کاندیدای خبرگان و هم نامزدهای مجلس، احتمال رد صلاحیت، در محافل سیاسی مطرح می‌شود که این دوره رد صلاحیت ها بالاست. البته اینها گمانه‌زنی است و شورای نگهبان چیزی نگفته و اعضای آن چه فقها و چه حقوق‌دانان صحبتی نمی‌کنند. اما بعضا در بین افکار عمومی و به ویژه در بخشی از محافل سیاسی این موضوع مطرح است که رد صلاحیت‌ها بالاست. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آیا شما وساطت خواهید کرد؟
بله، من در همه‌ انتخابات سعی دارم تا آنجایی که می‌توانم و برای من امکان دارد، نصیحت می‌کنم و مشورت می‌دهم تا انتخابات پرشور و با حضور همه سلایق فکری انجام شود. چون این به نفع همه‌ ماست و راست، چپ، اصولگرا، اصلاح‌طلب و معتدل ندارد. اگر انتخابات سالم انجام شود و همه راضی باشند، آسایشی در ذهن مردم و آرامشی در فضای جامعه هست و این هم یک منطق قوی دارد. من هم این حرف‌ها را در مواقع و جاهایی که هستم و می‌توانم، می‌گویم. فکر نمی‌کنم دیگران هم اینقدر کوته‌بین باشند که به خاطر یک پست یا سمت، بیایند این آرامش را به هم بزنند و این آسایش خاطر را از مردم بگیرند. آنها هم قانون دارند و براساس قانونشان عمل می‌کنند که باید مردم قانع باشند. اگر قانونا درباره کسی نظر منفی دارند، باید بپذیریم. ولی اگر بخواهند حالت باندی را حاکم کنند، به نظرم قابل قبول نیست چرا که این کار در فضای جامعه قابل تشخیص است. یعنی برای مردم هم قابل تشخیص است و رسانه‌ها هم آنقدر وسیع هستند که مخفی نمی‌ماند. فکر می‌کنم سلامت نیروهای ناظر و مجری برای مردم جزو ضروری‌ترین چیزهایی باشد که نیاز دارند و آنها هم این را درک می‌کنند.
بحث نظارت استصوابی بیشتر از ناحیه اصولگرایان مطرح می‌شود که می‌گویند صلاحیت فلان نامزد اصلاح‌طلب برای نمایندگی مجلس احراز نشد، یعنی مثلا آقای X نمی‌تواند نماینده مجلس شود.
به هر حال قانون انتخابات داریم و قسمتی از مسائل مربوط به صلاحیت‌ها و رد صلاحیت‌ها به خاطر اختلافاتی که بین مجلس و شورای نگهبان بوده، به مجمع تشخیص مصلحت نظام آمده و تکمیل شده است. ما هم به همین قانون فکر می‌کنیم. قانون که الان هست. کسی هم مدعی تغییر قانون در شرایط حاضر نیست. چون اگر هم بخواهد تغییر کند، ممکن است بدتر بشود. من فکر می‌کنم اگر همین قانون درست عمل شود و خلاف قانون و سلیقه‌ای عمل نشود، مشکلی ایجاد نمی‌شود. مردم هم باید خودشان را آماده کنند که با چنین قانونی انتخابات برگزار می‌شود.
مجری انتخابات که وزارت کشور است، می‌گوید: که باید مبنا قانون باشد. قانون هم مراجع چهارگانه را به صراحت آورده است. اما از آن طرف دیگر بحث تحقیقات محلی مطرح می‌شود.
درست است، ممکن است هر کسی چیزی بگوید. ما داریم نظر می‌دهیم که این مصلحت نیست. در این شرایط منطقه و نیازی که ما به رضایت و وحدت مردم داریم، ایجاب نمی‌کند که به خاطر سلایق ، رضایت مردم را مخدوش کنیم. من نظرم را می‌گویم و ممکن است بعضی‌ها نظر دیگری داشته باشند. تجاوز از قانون در اینجا به هیچ‌وجه مناسب نیست. الان خطرناک است که مردم را به روند اداره کشور مشکوک کنیم. باید خاطر مردم جمع باشد.
شما از سید حسن آقای خمینی دعوت کردید که در انتخابات مجلس خبرگان حضور پیدا کند. البته از فحوای مطالبی که راجع به شخصیت ایشان گفتید، تلقی افکار عمومی این است که از ایشان دعوت کردید.
بله، دعوت من رسمی بود. ایشان یادگار امام راحلی هستند که بنیانگذار نظام اسلامی هستند و پیشتازتر از همه، برای انقلاب زحمت کشیدند. هنوز هم کشور را تا حدود زیادی از نورانیت امام زنده نگه می‌داریم. از لحاظ شخصیتی هم باسواد و هم آشنا به مسائل سیاسی، جهانی، اقتصادی، تاریخی و مصالح کشور هستند. تمام شرایط یک نامزد خبرگان را دارند. قطعا مجتهد هستند. چون درس خارج می‌دهد و شاگردان خوبی هم دارد. به ایشان گفتم که نمی‌توانید بی‌طرف باشید و باید وارد شوید. البته بعضی از دوستانی که با ایشان کار می‌کنند، می‌گویند شما سیبل تخریب‌های سیاسی نشوید. به نظر من ایشان هم مایل بود و خودشان اعلام حضورکردند.
دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی‌ جدید با دغدغه‌های نسل‌های اول انقلاب و دهه شصتی‌ها، تفاوت‌های معناداری دارند. اینکه نسل جدید به دنبال الگوهای جدید برود، نگران‌کننده نیست؟ یعنی ما نتوانستیم برای جوانان مسیری را هموار کنیم که در کانال انقلاب رشد کنند. گویا خودشان دارند مسیرشان را پیدا می‌کنند. چه اندازه با این نظر موافقید؟
بالاخره تحولات نسل‌های بشری همیشه بوده، منتها در دوره‌هایی که رسانه‌ها و ابزار اطلاع‌رسانی نبوده، کند بوده و طول می‌کشید که الگوهای نسل‌ها عوض شود. اکنون نسل‌ها به سرعت متفاوت می‌شوند. افکار جدیدی می‌آیند که رسانه‌ها می‌گویند، در حالی که قبلا به گوش مردم نمی‌رسید. الان به گونه‌ای است که اخبار محرمانه در هیچ کشوری معنا ندارد. حتی اخبار سری هم از جایی درز می‌کنند و گفته می‌شود. در این شرایط باید بچه‌های کشور را متناسب با زمان تربیت کنیم.
در سخنرانی جدیدم با اعضای یکی از احزاب، این روایت را خواندم که حضرت علی (ع) می‌فرماید: «ادبوُا اوْلادِکم بِغیرِ آدابکم فاِنهُم خلقُوا لِغیر زمانِکم» بچه‌هایتان را برای زمان بعد از خودتان آماده کنید. شما در زمان خاصی و برای آن زمان تربیت شده‌اید. بچه‌های شما برای زمانی تربیت می‌شوند که با زمان شما متفاوت است. این قابل پیش بینی است و باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر روز، دنیا شفاف‌تر می‌شود و افکار جدید می‌آید. ما قدیمی‌ها روی مسائل، شیوه‌ها و سلیقه‌هایی رشد کرده‌ایم که هنوز همان افکار را داریم، اما بچه‌های ما سلایق دیگری دارند. البته اصول اسلام همیشه محفوظ است، اما توجه به تطور زمان، امتیاز اسلام در میان ادیان مختلف است.
خاتمیت اسلام به همراه اجتهاد پویاست که پا به پای زمان پیش می‌رود. دین اسلام با اجتهاد دین خاتم است که براساس قرآن کریم، انسان‌ها باید تا روز قیامت تابع این دین باشند که بدون اجتهاد نمی‌شود. امام(ره) خیلی صریح گفتند که اجتهاد تابع زمان و مکان است. یعنی هم محل جغرافیایی و همزمان در اتخاذ یک تصمیم فقهی مهم هستند. این جزو اصولی است که فقها روی آن تکیه می‌کنند. معنایش این است که باید جوانان خود را برای زمان آینده تربیت کنیم. متاسفانه الان کسانی هستند که روی افکاری که برای خیلی‌ها فسیل شده، اصرار دارند و می‌خواهند همان افکار را در مغز جوانان تزریق کنند که جوانان نمی‌پذیرند. مباحثه که شود، براساس منطق خود، جواب می‌دهند. گاهی هم احساس نفرت می‌کنند، ولی در مجموع جای نگرانی نیست که جوانان ایران میدان داشته باشند و واقعیت‌ها را بدانند و رشد کنند. اگر نقصی دارد، به خاطر این است که آینده را در نظر نگرفتند.
می‌خواستند محور افکار جوانان، شرایط زمان آنها باشد. آینده‌نگری دانش واقعی شده و به عنوان یک رشته در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و براساس آن، پیشگیری‌ها و پیش‌بینی‌ها بسیار مهم هستند. همین چندروز پیش همه کشورها در پاریس برای اقلیم آینده جمع شد‌ه‌اند، برای این است که براساس پیش‌بینی‌ها، اگر اوضاع اینگونه پیش برود و حرارت‌های فسیلی به تدریج در فضا پخش شود، بشر در آینده گرفتار مصیبت‌های جوی می‌شود. لذا همه با هم جمع شدند که این مساله را حل کنند. این یعنی پیشگیری، البته دیر اقدام شد و اگر ۵۰ سال پیش این کار را می‌کردیم، الان دچار این وضعیت نبودیم.
هر چقدر از دولت یازدهم می‌گذرد، احساس می‌شود رابطه جنابعالی با آقای روحانی از آن حالت ملموس و شفاف به حالت غیرمحسوس درآمده، قبول دارید؟
خیر، ایشان رئیس دولت هستند و کارهای زیاد و وقت‌های کمی دارند. اگر آقای روحانی در جلسات مجمع می‌آمدند، شما و جامعه عکس یا فیلمش را می‌دیدید، می‌گفتید روابط شفاف و ملموس و محسوس است. اما بسیاری از روابط ما رسانه‌ای نیست. در هر موضوعی که من یا ایشان مهم بدانیم، ارتباط برقرار می‌کنیم و بعضی مسائل را تلفنی و بعضی از مسائل را حضوری مطرح می‌کنیم. اخیرا به خاطر شرایط خاص اجرای برجام، گفت‌وگوهای ما بیشتر شده است که مشورت و همکاری می‌کنیم.
چندی است رئیس‌جمهور به جلسات مجمع نمی‌آیند.
همه روسای جمهوری اینگونه بودند. چون کارهای زیادی دارند. خودم که رئیس‌جمهور بودم، چون رئیس مجمع هم بودم، ناچار بودم در جلسات باشم. اما دیگران اینگونه نیستند و کار دارند. معمولا پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به مسافرت‌های کاری در اقصی نقاط کشور می‌روند و صبح شنبه هم جلسات کاری خودشان را دارند. ولی نمایندگان دولت در همه جلسات مجمع هستند که نظرات ایشان را می‌گویند. البته توقع جامعه این است که روسای قوا در جلسات مجمع که بزرگان کشور جمع می‌شوند، منظم شرکت کنند.
آقای نوبخت اعلام کرده‌اند که آقای روحانی مشغله دارند. از طرفی مجمع جای کمی نیست و مسائل کلان و اساسی کشور در جلسات آن مطرح می‌شود و درواقع اینجا هم یک مشغله است.
مسائل برای طرح در مجمع، اول در کمیسیون‌ها مطرح می‌شوند که کارشناسان دولت از همه بخش‌ها هستند. از مجلس، قوه قضائیه و بخش خصوصی هم کارشناسان حضور می‌یابند و نظر می‌دهند. در جلسات مجمع هم اگر مباحث مربوط به آنها باشد، باید حضور یابند که معمولا هستند. اما اگر در سطح روسای قوا باشند، موثرترند، چون گاهی نمایندگان دولت و قوای دیگر به خاطر عدم اشراف بر موضوع، توجیه نیستند و نمی‌توانند از دیدگاه‌های دولت یا جاهای دیگر دفاع کنند.
با این توضیحات، حضور رئیس‌جمهور به نفع دولت است.
بله، چون تمام مباحث جلسات مجمع مربوط به کشور است و دولت هم به عنوان مسئول اجرایی، با همه مسائل ارتباط دارد. در بحث‌های مجمع هم منطق حاکم است. اگر موضوعی منطقی مطرح شود، رأی اکثریت اعضای مجمع با طرح آنها خواهد بود.
عده‌ای با امکاناتی که در دوره ۸ ساله گذشته به دست آوردند، در تبلیغات چنین وانمود می‌کنند که دولت آقای روحانی، چهار ساله است. گویا آنها می‌خواهند با رنگ و لعاب دیگری وارد صحنه شوند. نظر شما چیست؟ آیا می‌توانند با شعار، برنامه و چهره‌ دیگری به عرصه قدرت برگردند؟
خیلی بعید است. چون پرونده خوبی در افکار عمومی ندارند. اگر آن پرونده‌ها نبود، ممکن بود که برگردند. اما پرونده‌های آنان خیلی بد است و از هیچ جهت، قابل برگشت نیستند. مگر کسانی که منافع اقتصادی، فرهنگی، اداری، سیاسی و باندی داشته باشند. در مجموع به خاطر تجربیات بد ۸ سال در ذهن جامعه، زمینه برگشت آنها فعلا نیست تا نسل فعلی، گذشته را فراموش کند. البته تا جایی که می‌دانیم، در همه دولت‌ها مرسوم بود که وقتی دولتی‌ می‌آید، مخالفینش می‌خواهند که یک بار باشد. به هر حال، خیلی از پرونده‌های خاص آن جریان در دست افکار عمومی نیست، اما ذهنیت کلی جامعه خیلی منفی است و پرونده‌های متفاوتی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند. البته وظیفه رسانه‌هاست که جامعه را آگاه کنند.
شاید پرونده‌ها، از لحاظ شکلی مثل هم باشند، اما محتوایی فرق دارند. به هر حال دولت فعلی در بخشی از جاها واقعا پاسخگوست و ما به عنوان اصحاب رسانه، اعتراف می‌کنیم که نمی‌توانیم به همه پرونده‌ها دسترسی داشته باشیم.
آقای روحانی تازگی حرفی زده که من هم در زمان دولت می‌گفتم. وقتی انتقادات به سازندگی و اعضای کابینه در یک روزنامه زیاد شده بود، یک بار چندتن از وزرا در جلسه هیات دولت اعتراض کردند که چرا به این همه انتقادات، جواب نمی‌دهیم و قانون را اجرا نمی‌کنیم؟ به آنان همان موقع گفتم: کسی حاضرنیست به قوه قضائیه یا مجلس چیزی بگوید. مجلسی‌ها تریبونی دارند که بعضی از تندروها با استفاده از آن، مخالفانشان را تخریب می‌کنند و در قوه قضائیه هم به جرم تشویش اذهان عمومی، شخص را احضار و رسانه‌ها را تعطیل می‌کنند. دولت اینگونه نیست و اصولا نماد دموکراسی است. نباید از انتقاد نسبت به دولت، ناراحت و نگران بود. البته اگر از آن دو قوه هم مثل دولت انتقاد شود ـ که باید انتقاد سازنده بشود ـ وضع خیلی بهتر ازشرایط حاضر قابل ارزیابی بود.
بحث حضور جنابعالی در نمازجمعه، یکی از خواسته‌های اکثر پیام‌های تلفنی مردم به روزنامه است. آرمان مرجع قابل اتکا نظرات شما نزد افکارعمومی است و مردم در تماس‌های تلفنی یا درنمایشگاه مطبوعات این سوال همیشگی را تکرار می‌کنند که چرا آقای هاشمی به نماز جمعه نمی‌آید؟ مطمئنا استقبال از نماز جمعه شما میلیونی خواهد بود. آیا قصد بازگشت به تریبون نماز جمعه را ندارید؟
از زمانی براساس اطلاعات موثق فهمیدم که برنامه‌ریزی شده تا با استفاده از گروه‌های تندروی که بعضی از جناح‌ها دارند، بعضی از مراسم سخنرانی‌ها را به هم بزنند. تریبون نماز جمعه باز است و اگر موضوع و مساله‌ای حتی بین نمازگزاران مطرح شود، پخش می‌شود و فورا همه دنیا می‌فهمند. متوجه شدم که می‌خواهند از گروه‌های فشار و قانون شکن در نماز جمعه‌ها هم بیایند. من هم اینگونه می‌فهمم که امام جمعه باید عادل باشد و یکی از مظاهر عدل هم، پرهیز از خودسانسوری است. یعنی اگر آنچه را که می‌فهمم، به مردم نگویم یا مطالب دیگری بگویم، باید در محضر خدا و پیش وجدانم، جواب بدهم. یکی از وظایف امام جمعه این است که مردم را با شرایط زمان و جامعه آشنا کند و به مردم آگاهی بدهد. تا جایی که می‌توانستم، در خطبه‌ها اینگونه عمل می‌کردم. مخصوصا پس از سال ۸۸ این تصمیم گرفته شد، دیدم در این فضا نمی‌توانم آن خطیب جمعه‌ای باشم که حقایق را به صورت هفته‌ای به مردم بگویم. درآن طرف هم هستند افرادی که از من خوششان نمی‌آید. چون احساس می‌کردند خطبه‌های من خیابان‌ها را پر می‌کند. مخصوصا صحنه‌های حضور مردم در آخرین خطبه من تجربه خوبی برای آنها شد. البته به من نمی‌گویند که نیا. هنوز امام جمعه موقت هستم، ولی دیگر نمی‌روم. چون نمی‌خواهم در این شرایط نماز جمعه مردم مخدوش شود که علاوه بر ثواب فردی، یک ثواب جمعی و اجتماعی هم دارد.
در این زمینه با رهبری صحبتی نکردید؟
اوایل چند بار به من گفتند و من هم قبول نکردم. الان هم مصلحت نمی‌دانم. فرض کنید همین هفته به نماز جمعه بروم و خیابان‌ها مثل آخرین خطبه پر شود. در آن شرایط فضا به گونه‌ای بود که محدودیت‌هایی ایجاد شد که جوابگوی آن همه مردم نبود. حتما دیدید که در میان اخبار آن روز تاریخی که بسیاری از جوانان برای نخستین بار به نماز جمعه آمده بودند، بعضی‌ها افرادی را پیدا کردند که دارند با کفش نماز می‌خوانند. (با خنده) شاید اگر دوباره بروم، باز مشکلی برای کشور پیش بیاید.
آن زمان نقل قولی از شما بود که «این نخستین نماز جمعه آنها بود و دفعه بعد کفش‌ها را از پا در می‌آورند.»
در آن شرایط و مخصوصا در آن خطبه، مسائلی پیش آمد که خوب نیست بگوییم و به اختلافات دامن بزنیم.
با توجه به برنامه‌هایی که دولت آقای روحانی، برای خروج از رکود تورمی داشته و تلاش می‌کند، مردم راضی نیستند. نگاه عامه مردم بیشتر معیشتی است که حل نشده است. آیا برنامه‌ریزی‌ها دقیق نبود یا ارث دولت قبل هزینه‌های زیادی برای دولت فعلی گذاشت یا حل مشکل نیاز به زمان دارد؟ حامیان دولت خود را برای انتخابات اسفند آماده می‌کنند و اگر بخواهند رأی بیاورند، مستلزم این است که مردم به این تفکر آری بگویند. چه باید کرد؟
اگر واقعیت‌ها به مردم گفته شود، متوجه می‌شوند که مشکلات دولت چیست و چگونه باید حل کرد. صداوسیما که درحد انتظار نه تنها با دولت نیست، بلکه سعی می‌کند انتقادات از دولت را به سطح مردم بکشاند. رسانه‌های مکتوب مثل صداوسیما برد و نفوذ ندارند. رسانه‌های خارجی هم براساس ذات خود همیشه سعی می‌کنند منفی‌های دولت را به حساب انقلاب بگذارند و پخش کنند. فکر می‌کنم سیاست‌های دولت مشخص است. یکی از موانع بزرگ پیشرفت کشور، تحریم‌ها بود که دولت لغو آن را در دستور کارش گذاشت. البته به همه اعضای کابینه مربوط نیست و وزارت خارجه و رئیس‌جمهوری مسئول و مشغول هستند.
مساله دیگر تورم بود که به سرعت داشت بالا می‌رفت و اگر ادامه می‌یافت، معلوم نبود چه اتفاقی می‌افتاد. شاید خیلی‌ها یادشان نباشد که یک بار در ۳۰ یا ۴۰ سال پیش، تورم در ترکیه روزانه بالا می‌رفت، یعنی لیره آنها سقوط می‌کرد. یادم است زمانی که در سفری به ترکیه رفتم، ۱۴ لیر یک دلار بود، اما به حدی رسیده بود که یک دلار برابر با یک گونی لیر بود.
برنامه جدی دولت در بعد داخلی جلوگیری از رشد لجام گسیخته تورم بود که انصافا موفق بود و الان رشد آن به یک رقمی رسیده که کار بزرگی است. البته عامه مردم به این مساله توجه ندارند. ما می‌گوییم الان تورم ۱۲ تا ۱۴ درصد است که معنایش این است که هنوز ۱۲ درصد در حال گرانتر شدن است. مردم انتظار ارزانتر شدن دارند. در تمام این ۲ سال از ۵۰ درصد پایین آمد و هنوز هم ادامه دارد. درشرایط فعلی به حد مطلوبی رسید اما هنوز می‌گویند در سال آینده هم ۱۰ درصد گرانتر می‌خریم. در هر حال دولت توانست رشد تورم را کنترل و آن را پایین بیاورد.
مساله‌ای که در چنین شرایطی پیش آمده، رکود است. شما هم به طور جدی می‌دانید که در دولت گذشته، رشد اقتصادی ما منفی ۶ درصد شده بود و این رکود خطرناک و به معنای فلاکت است. به اینجا رسیده بودیم. البته دولت جدید که آمد، مثبت شد. من می‌خواهم بگویم که کارهای زیربنایی اینگونه انجام شده و این طور نیست که بگوییم کاری نشده است. منتها برای مردم نان، غذا، منزل و حقوق و امثال اینها مهم است. در این قسمت مردم توقعاتی دارند که به حق است. دراین زمینه توصیه‌ای به دولتمردان داشته‌اید؟
من نظریه‌ای داشتم و مکرر هم اعلام کرده‌ام و یک بار در وزارت کشور جلسه‌ای بود که همه‌ مدیران و استانداران بودند و من در آنجا گفتم و هنوز هم می‌گویم. به صورت مکرر با آقای روحانی و اقتصاددانان هم صحبت کرده‌ام و آن اینکه می‌توانیم با اقداماتی تهدید نقدینگی را به فرصت تبدیل کنیم. اما آنها احتیاج به مطالعه داشتند و می‌ترسیدند که تورم را دوباره بالا ببرد و از این بابت نگرانی داشتند. نقدینگی خیلی زیادی در کشور داریم و خودشان می‌گویند که ۸۵۰ هزار میلیارد تومان است. این نقدینگی‌ها به جز بخش کوچکی، بقیه در بانک‌هاست و جای دیگری نیست. حتی شما با پولی که در بازار اقلام مورد نیازتان را می‌خرید، فروشنده پول شما را به بانک می‌دهد تا زمانی که بخواهد مصرف کند. وقتی مصرف کرد، هر کسی که پول را گرفت، دوباره آن را در بانک می‌گذارد. بانک‌ها هم به این پول‌ها عمدتا سود می‌دهند. چون الان مردم سرمایه‌گذاری می‌کنند. وقتی این پول در بانک‌ها جمع می‌شود، می‌توانیم از آن استفاده بهتری کنیم.
چه پیشنهاد مشخصی ارائه کردید؟
پیشنهاد من درباره کارخانه‌هایی بود که در دوره احمدی‌نژاد تعطیل شده که تقریبا نصف کارخانه‌های ما بوده و نصف شهرک‌های صنعتی تعطیل و چراغ‌ها خاموش شد و کارگرها، کارمندان و مدیرانشان بیکار شدند. من ‌گفتم: شما می‌توانید با بانک‌ها برنامه‌ریزی کنید و بخشی از این پول ـ نه همه پول ـ را برای کسانی که معوق دارند، برنامه‌ریزی کنید و تسهیلاتی بدهید که کارخانه خودشان را راه بیندازند. هم تولید بالا می‌رود و هم نیروهایشان برمی‌گردند و هم صادرات ما بالا می‌رود. الان ما چیز زیادی برای صادر کردن نداریم. با این کار تحرک مهمی پیش می‌آید. خیلی‌ها آمدند و با من بحث کردند.
آقای دکتر روحانی افراد متخصصی را به اینجا فرستاد و بحث کردند. یکی از آقایان که آمده بود، برای من مثلی زد که مرا قانع کند. می‌گفت: مجموعه بانک‌ها مثل یک استخر هستند. استخر معمولا یک ورودی از یک رودخانه یا چند رودخانه دارد، آب وارد آن می‌شود. شیرهای زیادی اطراف استخر هست که آب را بیرون می‌برد. اگر ما بخواهیم از این استخر زیاد ‌برداریم، خالی می‌شود و باید تعادل حفظ شود. من یک سوال کردم که در آن تامل کرد و رفت. سوال این بود که آب استخر که توسط شیرها خالی می‌شود، آخرش به کجا می‌رود؟ اول گفت: در گردش است. گفتم: اگر در گردش باشد، خیلی خوب است و در این صورت ما رکود نداریم و به بانک برمی‌گردد. حتی مسکن آن مقداری هم که در گردش است، بانک است. پس این استخر هیچ‌وقت خالی نمی‌شود و هر سال آب استخر ۲۰ درصد بالا می‌رود. چون اینها با سودش به استخر برمی‌گردد. الان یک یا دو ماه است که دولت بحث کرده و به استانداران دستور داده که از این موقعیت استفاده کنند و این پول فراوان را به گونه‌ای برای احیای کارخانه‌های تعطیل شده و ایجاد شغل، به‌کار بگیرند. نخستین کسی که پیش من آمد، استاندار همدان بود که چند هفته قبل به اینجا آمد و گزارش را داد. ایشان مدت یک سال و نیم در همدان است و می‌گفت: من که به آنجا رفتم، کارخانه‌ها تعطیل بود و از ۱۵۰۰ واحدی که داشتیم، نصف آن تعطیل بود.
من مسئولان کارخانه‌های تعطیل شده را خواستم و گفتم: چرا واحدهای شما تعطیل است؟ گفتند: برای اینکه معوق داریم و به ما تسهیلات نمی‌دهند و ما دیگر نقدینگی در گردش نداریم و نمی‌توانیم مواد بیاوریم. من بانک‌ها را خواستم و گفتم: چرا شما تسهیلات نمی‌دهید؟ آنها گفتند: اینها نمی‌توانند بپردازند. گفتم: اگر ما ترتیبی بدهیم و دولت هم تضمین کند که شما تسهیلات بدهید و برگشت داشته باشد، حاضر هستید این کار را بکنید؟ گفتند: برنامه بدهید. ما برنامه تهیه کردیم و گفتیم که در ابتدا ۵ درصد معوقه را بپردازند و بعد شما نقدینگی مورد نیازشان را با نظارت، یعنی وجوه اداره شده که در همانجا مصرف شود، برای راه‌اندازی واحدها بپردازید و ۵ ساله هم برگردد که اینها کارشان را انجام بدهند. می‌گفت: الان ما کارخانه‌ای که به خاطر نقدینگی تعطیل باشد، نداریم. مگر اینکه بعضی‌ها که ضررده شدند و نمی‌خواهند راه بیندازند. می‌گفت: الان یازده هزار نفر به سرکارشان برگشتند. شما به عنوان صاحب روزنامه می‌توانید خبرنگارتان را به آنجا بفرستید و یک بررسی میدانی کنید. البته خود ما بررسی کردیم و دیدیم که درست است.
در استان‌های دیگر هم این تفکر اجرایی شده است.
استاندار کرمان هم همین کار را کرده که خیلی موفق است. پول بخش خصوصی را در کارهای مولد جذب کرده است. اصرار من این بود. یک بار در همان جمعی که همه‌ استانداران بودند و سالن بزرگ وزارت کشور پر بود، من این مساله را مطرح کردم و گفتم: هر کس جوابی دارد، بیاید و به من بگوید. خیلی‌ها آمدند و تایید کردند و گفتند که ما همین نظریه را که شما توضیح دادید، می‌پذیریم. شما می‌توانید آن سخنرانی را پیدا کنید و احتمالا در سابقه‌ و فایل روزنامه هست. اگر این کار را از ابتدا هماهنگ با همین دو کار مهم‌شان انجام داده بودند، الان رکود و بیکاری ما تا این حد نبود. یک کار دیگری هم بود که الان تعداد زیادی طرح‌های مهم آزمایش شده در دانشگاه‌ها داریم که اساتید و دانشجویان، آنها را طراحی کرده‌اند و آزمایش هم شده و از مرحله آزمایش به بعد، دیگر نه مهندسی و نه اجرا شده است، یعنی تجاری‌سازی نشده است. دانشگاه آزاد پیشقدم شد و گفتیم که شرکت‌های دانش بنیان براساس اسناد بالادستی، مثل چشم‌انداز ۲۰ ساله و اصل ۴۴ که اصلاح شد، برای اجرای این نظریه برنامه‌ریزی کند.
در تمام استان‌های کشور همه دانشگاه‌ها مامور شدند که برای خودشان یک پارک علمی تاسیس کنند. امکانات دانشگاه خوب است، یعنی دانشگاه می‌تواند به اینها وام بدهد. چون ما پول‌هایی را که به صورت شهریه می‌گیریم، در بانک می‌گذاریم و بانک به ما وام ارزان می‌دهد و تا آخر سال مصرف می‌شود. ما گفتیم که ما زمین، گاز و آب داریم و برای شما ساختمان هم تهیه می‌کنیم، شما طرح‌تان را به آنجا بیاورید و تجاری‌سازی کنید. الان شروع شده و تعداد زیادی آمدند و در حال ارزیابی هستیم و می‌خواهیم آنهایی را که بازده دارند، شروع کنیم.دانشگاه‌های دولتی‌ها هم می‌توانند این کار را بکنند. ما می‌توانیم در این شرکت‌های دانش بنیان همه‌ نیروهای تحصیلکرده را به کار بگیریم. اینها کارهای است که می‌توان انجام داد و من به آینده امیدوار هستم.
برخی با تفکرات خاص در جامعه القا می‌کنند که آیت‌ا… هاشمی تغییر کرده و معنای این تغییر هم بیشتر دیدگاه‌های جنابعالی در ارتباط تعامل با دنیا و به ویژه بحث رابطه با آمریکاست که برای هجمه به شما مستمسک قرار می‌دهند. نظر شما درباره اینکه می‌گویند آیت‌ا… هاشمی تغییر کرده، چیست؟
من مکرر به این سوال جواب دادم. افکار من در جوانی با معیار اسلامی قرآنی شکل گرفته و الان با همان افکار زندگی می‌کنم. یکی از شعبه‌های افکارم، همان بحث قبلی شما یعنی جوان‌ها بود. اسلام می‌گوید: «من ساوا یوماه فهو مغبون» (وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۴) یعنی دو روز ما نباید یکسان باشد و باید به جلو برویم. وقتی که جوان‌ها می‌آیند، افکار تازه می‌آید و چیزهای جدیدی هم می‌آید. این جزو اصول ماست. اینکه زمان و مکان در اجتهاد موثر است، در این حد راستاست و شرایط در خیلی چیزها فرق می‌کند.
اما اصول افکارم محکم است و از پیش از انقلاب و از جوانی این افکار را داشتم و الان هم کاملا روی آنها ایستاده‌ام. یکی این است که ما نباید زیر بار استکبار و استعمار برویم و استکبارستیزی جزو مقدمه‌ کتاب من در سرگذشت فلسطین است و این کتاب مربوط به ۵۰ سال قبل است و تفکر آن زمان من بوده است. کتاب امیرکبیر را برای توسعه بخوانید. این افکار من مربوط به سال ۳۸ تا ۴۵ است. من هنوز همان افکار را دارم. باید ارتباط جهانی داشته باشیم، ولی وابستگی نداشته باشیم. در زمان امام (ره) که کمتر کسی جرأت طرح اینگونه موضوعات را داشت، من به امام (ره) نامه نوشتم و حدود ۷ مورد مهم را برشمردم و حل آنها را از ایشان تقاضا کردم. با خط خودم نوشتم و تایپ هم نکردم و فقط در یک نسخه هم بود. الان خودم آن نسخه را ندارم. ولی دفتر امام (ره) دارد. نزد حاج حسن آقا موجود است. ایشان آن را برای انتشار آماده کرده بود که گفتم: یک مقدار صبر کنید. شما می‌توانید از آنجا بگیرید و بخوانید.
من به امام (ره) نامه نوشتم که شما باید چند موضوع را در زمان حیات خودتان حل کنید. والا بعد از شما، ما نمی‌توانیم. یکی درباره آمریکا بود، یکی هم عربستان بود که آن موقع حج تعطیل بود. یکی شورای نگهبان بود که بن بست درست کرده بود که امام (ره) مجمع تشخیص مصلحت نظام را تاسیس کردند. یکی هم جنگ بود. من گفتم که اگر شما جنگ را تمام نکنید، بعد از شما مقدس می‌شود و هیچ‌کس نمی‌تواند جنگ را تعطیل کند. هفت تا ده مساله را در نامه نوشتم. نمی‌گویم الان منتشر کنید. چون نمی‌خواهم منتشر شود. امام (ره) چند مورد را تایید کردند. پس مساله آمریکا مربوط به الان نیست. ما با آیت‌ا… خامنه‌ای در جلسات متعددی بحث کردیم. در همین اواخر یعنی دو، سه سال قبل که با خبرگان خدمت ایشان بودیم، همین مساله مطرح شد و ما بحث‌هایمان را گفتیم.
البته تسلیم نظر ایشان شدم و گفتم: این به خاطر ولایت است. گفتم: شما حجت ندارید که حرف مرا بپذیرید. ولی من پیش خدا حجت دارم و می‌گویم که رهبرم گفته است و من باید عمل کنم. من فکر می‌کنم اصول افکار من تغییر نمی‌کند، چون متکی به استدلال قرآنی و اسلامی است. ولی با توجه به شرایط مختلف، می‌تواند تغییر کند. فکر می‌کنم الان باید کاری کرد که جوان‌هایمان برای حضور در جامعه به طور موثر قانع باشند و همین کارهایی است که دارم می‌کنم و از آنهایی که مخالف این کار هستند و می‌گویند که رأی مردم زینتی است، انتقاد دارم و همیشه مخالفشان بودم و الان هم مخالف این دیدگاه هستم.
بعضی‌ها خیلی نگران حضور زنان هستند. چرا اینقدر نسبت به حضور زنان حساس شده‌اند؟ حتی می‌گویند که زنان نباید فرماندار یا بخشدار هم بشوند، در صورتی که نیمی از جمعیت ما زنان هستند.
بالاخره ترس دارند و می‌گویند وجود زنان عرصه را بر آنان تنگ می‌کند و هر جا که آمدند، جلو می‌روند و جای خودشان را باز می‌کنند. زنان ما رشد کرده‌اند. در دانشگاه‌ها آمدند و الان این مساله را مشکل می‌دانند و می‌گویند اگر جلوی این کار را نگیریم، زنان همه دانشگاه‌ها را می‌گیرند و بعدا هم همین‌ها، مدیران کشور می‌شوند. چون تحصیلکرده هستند و تخصص دارند. من فکر می‌کنم بعضی‌ها اشتباه می‌کنند. اگر خانم‌های ما پیشرفت کنند و کاملا امروزی باشند، نخستین اثر آن این است که روی افکار بچه‌هایمان هم تاثیر می‌گذارند. خانواده انسان‌ساز است و کانون خانواده، مادر است. پدر بیرون از خانه است و این مادر است که از لحظه‌ای که باردار می‌شود تا آخر، بچه را تحت تاثیر دارد. بالاخره ما از پیامبر(ص) که بهتر نیستیم. پیامبر(ص) دختر جوان خودش را به گونه‌ای تربیت کرده بود که بهترین سخنرانی را بعد از رحلت پیامبر (ص) در مسجد کرد. کاری که حضرت علی(ع) هم نکرد. حضرت علی(ع) ملاحظات دیگری داشت.
ولی واقعا آن سخنرانی حضرت زهرا(س) را که مرحوم آیت‌ا… منتظری آن را خوب ترجمه و تفسیر کرده، یک بار با دقت بخوانید و ببینید که یک زن جوان خانه‌دار چگونه در جامعه‌ آن روز این سخنرانی را انجام داده است. یا حضرت زینب(س) را می‌بینید که همه‌ حفظ آثار عاشورا و اربعین‌ها، نتیجه‌ کارهای ایشان است. یک کاروان تبلیغی درست کرد که تا قیامت این کاروان کار می‌کند. الان زن‌ها استعدادشان را نشان داده‌اند. چرا در کنکورها بیشتر زنان برنده هستند؟ البته یک دلیل هم شاید این باشد که چون مسئولیت مالی در خانه ندارند و وقت زیادی هم دارند، می‌توانند بهتر درس بخوانند. ولی همه این نیست. خودشان استعداد دارند. زمانی استدلال می‌کردند که مغز زن‌ها از مردها کوچک‌تر است. دیگر از این حرف‌ها گذشته و اگر هم کوچک باشد، قوی است و الان زنان می‌توانند، کاری مهمی انجام دهند. فکر می‌کنم هر کسی این حرف را بزند، جا نمی‌افتد.
البته این حضور بر خلاف قانون اساسی نیست. به اعتقاد کارشناسان در قانون اساسی و حتی در بحث ریاست‌جمهوری کلمه رجال به معنی جنسیت نیست. حتی رئیس‌جمهورشدن زنان هم قابل تصوراست ومنع قانونی ندارد.
در همان موقع هم این کلمه دو پهلو عنوان شده است.
می‌توانستند خیلی راحت کلمه«مرد» بنویسند.
این کار را به همین دلیل نکردند. ما آن موقع ملاحظات دو طرف را می‌کردیم.
آن هم شرایط زمان خودش را داشت.
بله، الان دیگر روشن شده که زن‌ها باید به میدان بیایند و می‌آیند و اگر ما هم نخواهیم، به میدان می‌آیند. به ویژه در ایران که زن‌ها بعد از مدتی منزوی بودن، الان آگاه شده‌اند و کوتاه نمی‌آیند.
پس از برجام، برخی از کشورهای منطقه، نسبت به ما یک مقدار موضع منفی گرفتند و اتفاقاتی هم افتاد. مثلا در عربستان (حادثه منا) و بحث و جدل‌هایی بین ما و ترکیه شکل گرفته، فکر می‌کنم اینها اثرات برجام باشد.
هیچ ربطی به برجام ندارد.
چه کار باید کنیم که این ارتباط و تعامل با کشورهای منطقه حفظ شود؟
اتفاقا بعد از برجام که تحریم‌ها برطرف شود، روابط ما با کشورهای منطقه خیلی بهتر می‌شود. ما تجربه بعد از جنگ را داریم. بعد از جنگ، چون کشورهای منطقه شریک صدام شده بودند، بین ما خصومت و خون بود. ولی با رفتار درست ما در دولت، همه‌ اینها دوست صمیمی ما شدند و واقعا نوعی تعامل خوب و سازنده بین ایران وآنها برقرار شد و از ما حرف شنوی داشتند. عربستان که تا آن زمان حاضر نبود قیمت نفت را بالا ببرد و می‌گفت که اگر قیمت نفت را بالا ببریم، دنیا به سمت انرژی دیگر می‌رود و انرژی دیگری را پیدا می‌کند و نفت اعتبارش را از دست می‌دهد. آن را پذیرفت. من یک بحث طولانی با آنها داشتم. با ملک‌عبدا… در اینجا و عربستان بحث‌های طولانی کردیم و ایشان پذیرفت و همکاری کرد. فکر می‌کنم ما بهترین موقعیت را داریم. بعد از جنگ که مصر را تحریم کرده بودیم، در ترکیه بودم که با نخست وزیر مصر، ‌میهمان اربکان بودیم که در کشتی و روی دریا به ما ناهار داد و او در کنار من نشسته بود، در حالی که روابطی نداشتیم. او از من درخواست داشت که رابطه‌مان را برقرار کنیم. من گفتم: الان شما کمپ دیوید و صلح با اسراییل را دارید و به همین خاطر امام (ره) رابطه را قطع کرد. در پاسخ به من گفت: کمپ دیوید مرده است و شما دیگر دنبال آن نروید. همین مصر در عراق نیرو داشت و علیه ما می‌جنگید. بعد از جنگ به آن شرایط رسیده بودیم. وقتی برجام اجرا شود، خواهید دید و می‌بینید که همسایه و غیرهمسایه در حال آمدن به ایران هستند. با اجرای برجام، می‌توانیم، به کشورهای نیازمند اسلامی و همسایه‌هایمان کمک فنی و علمی کنیم و ارتباطات دانشگاهی داشته باشیم و خیلی از مسائل و مشکلات را حل کنیم. به نظرم آن حرف‌ها جزو مغالطه‌های بسیار دروغ است که می‌گویند.
ائتلاف اصلاح‌طلب‌ها، اعتدالیون و حامیان دولت که سه ضلع یک مثلت هستند، می‌تواند زمینه تشکیل مجلس کارآمدی را به وجود آورد؟
خیلی خوب می‌تواند این کار را بکند. الان هم اینها خوب دارند حرکت می‌کنند و اگر هماهنگ عمل کنند، موفق می‌شوند. ما طلبه‌ها هم اینگونه بودیم، بعد از انقلاب حزب جمهوری اسلامی می‌توانست تعداد معینی نامزد بدهد، اما داوطلب خیلی زیاد بود. یکی، دو بار که ما مجلس را انحصارا در اختیار گرفتیم، اختلاف با حزب شروع شد و تقریبا به جایی رسید که حزب فتیله‌اش را پایین کشید. چون دیدیم که دارد اختلاف ایجاد می‌شود و به این صورت افتادیم. در انتخابات این مساله هست. اما اکنون شرایطی نیست که به دنبال این کارها باشند. باید همه هماهنگ باشند و هر کسی بین خودشان بیشتر رای ‌دارد، او را جلو بیندازند. اگر هم کسی را رد کردند، جایگزینش را بیاورند. بعد هم که انتخابات شد و هرکس به مجلس رفت، مشاغل دیگری هم هست که می‌توانند همکاری کنند. من فکر می‌کنم باید متحد عمل کرد و اگر با اتحاد عمل کنند، می‌توانند کارآمد باشند. البته این کارآمدی می‌تواند از عقلای اصولگرا، عقلای اصلاح‌طلب و معتدلین باشد، یعنی یک مجموعه با هم باشند.
برخی از اعضای خانواده شما، از جمله آقا محسن و خانم فاطمه هاشمی هم تلویحا اعلام کرده‌اند که در انتخابات نامزد می‌شوند. آیا در این زمینه با شما مشورتی کرده اند؟
بله، همیشه صحبت می‌شود. البته خبر این موضوع در حد گمانه زنی‌های رسانه‌ای است و هنوز قطعی نشده، اینها عضو حزب هستند. محسن در کارگزاران و فاطمه در حزب اعتدال و توسعه عضو هستند و شاید در انتخابات شرکت کنند. من آنها را منع نکردم.
با توجه به سفر اخیر آقای پوتین به تهران و تفاوت نگرش ما به بحران سوریه با نگاه روسها، آیا این کشور می‌تواند متحد خوبی برای ما باشد؟ کلا سفر پوتین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما راه خودمان را حفظ می‌کنیم. حضور ما در لبنان، سوریه و امثال اینجاها در مقابل اسراییل است و سیاست ما این است که جبهه مقاومت در مقابل اسراییل را حفظ کنیم. روابط ما با الجزایر و لیبی هم به خاطر همین‌هاست. الان لیبی دچار آن مشکل شده و ان‌شاءا… از آن مشکل بیرون بیاید. من فکر می‌کنم راه ما روشن است و روسیه به آن صورت در این راه نیست و منافعی دارد. ولی فعلا در اینکه باید سوریه را به جایی برسانیم که از این حالت هرج و مرج و کشتار و آوارگی و تخریب نجات پیدا کند، حضور روسیه هم می‌تواند کمک کند. باید سوریه را به یک جای آرامی رساند. سفر آقای پوتین هم در راستای نشست همکاری‌های کشورهای دارای گاز بود که البته اهداف سیاسی هم داشت.
حاج‌آقا از آقا‌مهدی خبر جدیدی دارید؟
مهدی در زندان است ولی به هر تقدیر از زندان راضی است. برای اینکه در آنجا به امور خود و دیگران می‌پردازد. او می‌خواهد دکترایش را تمام ‌کند. مهدی دو دکترای نیمه تمام دارد که یکی در آکسفورد و یکی هم در تهران است. مطالعات فراوانی هم دارد. در آنجا که هست، معمولا فقرای زندانی هستند و به آنها کمک می‌کند و در حد توان سعی می‌کند نیازهایشان را مرتفع کند، از ما و رفقایش کمک می‌گیرد و به آنها کمک می‌کند. آنها را با هم متحد و همه را سر یک سفره جمع کرده است. زندان هم مشکل دارد و همین الان وسایل گرمایشی زندان خاموش و سرد است و از لحاظ سوخت مشکل دارد که مهدی در حال تلاش است تا مشکل را حل کند. در زندان سرگرم است. خوشبختانه الان زندانی‌ها تلفن دارند و هر وقت که بخواهند، می‌توانند تماس بگیرند و ما از او بی‌اطلاع نیستیم. اخیرا سه روز به او مرخصی دادند که تازه برگشت. آنقدر که برای ما سخت است، برای او سخت نیست و صبر و تحمل می‌کند.
اینکه درخواست شد دادگاه مهدی علنی پخش شود، به کجا رسید؟
مهدی خیلی اصرار دارد و حتی می‌گوید که اگر پخش نکنند، من اعتصاب غذای خشک خواهم کرد. چرا پخش نکنند؟ بالاخره باید روزی آن را پخش کنند، این یک واقعیت و حقیقت تاریخی است. یک دادگاه بوده، حال که خودش مایل است بگذارید مردم بفهمند که جرمش چیست و روشن شود. من هم موافق این هستم که اصرار کنیم تا پخش شود. هیچ متهمی مایل نیست که همه‌چیزش را به دنیا بگویند، ولی ما عاشق این کار هستیم و فکر می‌کنیم باید همه‌چیز گفته شود. البته قوه قضائیه فعلا دراین خصوص چیزی نگفته، اما مهدی اصرار دارد و من جلوی اعتصاب غذایش را گرفته ام. وقتی به زندان می‌رفت، متنی خواند که صداوسیما پخش کند و حتی تهدید کرد که اگر پخش نکند، ما راه دیگری را برای پخش پیش می‌گیریم. واقعا یک دادگاه تاریخی و خواندنی است.
وضعیت داعش موجب نگرانی درجامعه شده است. گاه وضعیت تهران هم یک مقدار امنیتی می‌شود و در مترو هم نگرانی‌هایی به وجود آمده. نظر شما در این باره چیست؟
البته داعش موجود خطرناکی است و حضورش هم به صورت سفید در خیلی از جاها هست. یعنی بذرپاشی می‌کند و آدم‌هایی را هم دارد و در ایران هم دارد که بعضی‌ها شناسایی شدند و آنها را گرفتند و بعضی‌ها هم زیرنظر هستند. وزارت اطلاعات خیلی وسیع اینها را زیرنظر دارد. اما بعضی‌ها هم شناخته شده نیستند. هر روز درجاهایی ممکن است مثل آمریکا اتفاقی بیفتد، در آمریکا یک زن و شوهر به خانه معلولان رفتند و عده زیادی معلول را کشتند. بعدا معلوم شد که اینها عضو نبودند، ولی با افکار آنها کار می‌کردند. در فرانسه دیدید که چه اتفاقی افتاد! این خطر در همه دنیا هست و می‌خواهند انتقام بگیرند و به آسانی از روسیه انتقام گرفتند و آنگونه هواپیمای روسیه را سرنگون کردند. در جاهای دیگر هم این اتفاقات می‌افتد. حقیقتا یک خطر است. منتها وزارت اطلاعات ما مسلط و مشغول کار است و ان‌شاءا… برای ما خطری پیش نخواهد آمد.
سی و هفت سال از عمر انقلاب می‌گذرد و انقلاب با فراز و نشیب‌های زیادی همراه بود، جنگ، تحریم و تهدید بود، آیا جایی در این مسیر بود که حساس خستگی کنید یا در بن بستی قرار بگیرید که ناامید شوید؟
نه. من ناامید نمی‌شوم. اما گاهی خسته می‌شوم. یک نمونه‌اش را می‌گویم و از اینها زیاد دارم. وقتی که صدام حلبچه را بمباران شیمیایی کرد و شهر خودشان را آنگونه کرد، من وقتی آن منظره و کشته‌ها را دیدم که در پله‌های زیرزمین زن، بچه و کودک روی هم ریخته، یا در راه افتاده بودند و دهانشان کف کرده بود و مرده بودند، منظره خیلی بدی بود. ما این منظره را منتشر را نکردیم، فیلم‌هایش هست. من دو روز بعد به آنجا رفتم و آن منظره را دیدم، در آنجا یک دفعه به این فکر افتادم که الان صدام می‌تواند در تبریز، کرمانشاه و حتی در تهران این بمب را بیندازد. چون آنها آن موقع موشک‌های دوربرد داشتند و هواپیماهایشان حتی به نکا هم می‌رفتند و بمباران می‌کردند. من دیدم که جنگ ما به جای خطرناکی رسیده است. ما که نمی‌توانستیم با مردم عراق آن کارها را کنیم. با خود فکر کردم که چه کار باید بکنیم؟ با آقای روحانی در آنجا بودیم و وقتی که از آنجا بیرون آمدیم، از مرز تا قزوین به هر شهری که می‌رسیدیم، قبل از رسیدن یا لحظه رسیدن ما، شهر بمباران می‌شد و وقتی که می‌رسیدیم، از خرابه‌های شهر عبور می‌کردیم. نیمه شب به قزوین رسیده بودیم که در قزوین هم آژیر قرمز پخش می‌کردند. کار ما در جنگ به اینجا رسیده بود که الحمدلله با تدبیری که شد و امام هم خیلی منطقی برخورد کردند که وقتی سران قوا با منطق اعلام کردند که دیگر نمی‌توان با این وضع جنگید، پذیرفتند. چون غربی‌ها، روسیه، چین و همه تصمیم گرفته بودند که ما را آنچنان تحت فشار قرار بدهند که جنگ را ختم کنیم. البته ناامید نبودیم. به همان دلیل خدمت امام(ره) رفتیم و استدلال کردیم و ایشان هم پذیرفتند. من در سخت‌ترین شرایط امیدم را به خدا، مردم و زندگی از دست نمی‌دهم. تعبیر قرآن این است که غیر از افراد ظالم و کافر، از رحمت خداوند نا امید نمی‌شوند. اگر ما در راه خدا باشیم، خداوند درها را باز می‌کند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر