پیمان کوروش رضا پهلوی زیر ذرهبین تحلیلگر داخلی
پیمان کوروش
یدالله کریمی پور
این اصطلاحی است که توسط شاهزاده رضا پهلوی در
تبعید به کار گرفته شده و بر آن است که ایرانیان و اسرائیلیها پس از
فروپاشی احتمالی جمهوری اسلامی با چنین پیمانی، به اتحادی استراتژیک دست
خواهند یافت.
رضا پهلوی گفته که رابطهٔ تاریخی با یهودیان و اسرائیل،
بهویژه در زمان کوروش بزرگ، یک ریشهٔ احترام و آزادیخواهی داشته و این
میتواند بنیاد همکاری های دو کشور برای آینده باشد. این پیشنهاد حاوی چند
نقطه قوت و ضعف است:>>>>>
2. کوروش هم در تاریخ ایران و هم در تاریخ یهودیان (آزادسازی یهودیان از اسارت بابل) مطرح است و پادشاهی خواهان از این نماد تاریخی برای ایجاد حس همبستگی آتی استفاده می کنند؛
3. در رسانههای اجتماعی فارسی، ایرانیان عکسالعمل مثبتتری نسبت به اسرائیل نشان دادهاند، مثلاً در واکنش به سفرهایی که رضا پهلوی به اسرائیل داشته، یا حمایت از همکاریهای فناورانه.
ولی در عین حال چند نکته منفی هم در این مورد به چشم می خورد:
1. هنوز نظام جمهوری اسلامی از اسرائیل بهعنوان دشمن استراتژیک یاد میکند، که میتواند مانع بزرگی برای ایجاد هر نوع اتحاد رسمی بین دو ملت باشد؛
2. حتی در میان اپوزیسیون، دیدگاه های یکپارچه ای دربارهٔ ساختار سیاسی آینده و استراتژی سیاست خارجی ایران پس از جمهوری اسلامی وجود ندارد؛ پادشاهی خواهان، جمهوری خواهان و...
بنابراین تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که پیمان کوروش ممکن است برای بخشی از جامعه جذاب باشد، ولی عمومیت یافتن و جا افتادنش بین ملت، چالشی کم مقدار نیست؛
3. همکاری با اسرائیل برای خیلی از ایرانیان حساس است، بهخصوص کسانی که تحت تأثیر سیاستها، تبلیغات و سایه مخالفت جمهوری اسلامی با اسرائیلاند. هرگونه رابطهٔ آشکار، ممکن است واکنشی شدید از سوی حامیان جمهوری اسلامی، و فشار امنیتی، تبلیغاتی و شاید حتی خشونتبار داشته باشد.
به هر روی، امروزه روز، این ایده بخشی از استراتژی اپوزیسیون برای نشان دادن جایگزینی «غیر مذهبیتر»، «بازتر» و «دوستانهتر با جهان» نسبت به جمهوری اسلامی است. پیام نهفته اش نیز این است که ایران پس از فروپاشی جمهوریاسلامی میتواند متفاوت باشد، دشمنیهای کنونی اش ممکن است پایان یابند و در منطقه نقش جدیدی برعهده گیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر