۱۴۰۲ آذر ۱۷, جمعه





همانطور که در تعریف «تازه به دوران رسیده»‌ها هست، این افراد از سر و پزشان گرفته تا دانش و حرف زدن و رفتار و کردارشان به خوبی نشان می‌دهد که نه لیاقت داشتن آنهمه ثروت رادارند و نه لیاقت داشتن آن مقام را. در واقع «تازه به دوران رسیده» بیش از آن که به دلیل پول یا مقام‌اش مورد قضاوت قرار گیرد، به دلیل نداشتن فرهنگ و عقب ماندگی‌اش از جهان پیش رونده شناسایی می‌شود. و اگر حافظ می‌گوید «یارب مباد که گدا معتبر شود» یا صائب تبریزی توصیه می‌کند «مجو ز دولت نوکیسه چشم و دل سیری» ربطی به فرو دستی و فقر مادی قبلی تازه به دوران رسیده‌ها ندارد.

نمونه روشن این نوع نوکیسه گی و یا تازه به دوران رسیدگی را ما در حال حاضر در دوران حکومت اسلامی به روشنی می‌بینیم. و به جرات می‌توان گفت که در تاریخ چند صدساله گذشته که می‌شود این چیزها را جستجو کرد، هیچ زمانی به اندازه امروز این همه تازه به دوران رسیده‌ی وایسته به حکومت نداشته‌ایم.

بدون اغراق نود درصد از مجموعه‌ی حاکمین مسلط برسرزمین مان، از رهبر گرفته تا رییس جمهور و وزیر و وکیلِ، بدون هیچ تخصص و شایستگی مربوط به کارشان هستند. و یا انبوه کسانی که به یمن فساد و زد و بندهاشان با حکومت صاحب ثروت هایی (به معنای واقعی بادآورده) شده‌اند در همین دوران بوده است. (و البته با داشتن همه‌ی آن نشانه هایی که از نظر فرهنگی از تازه به دوران رسیده داریم.)

اما متاسفانه به تازگی نوع دیگری از «تازه به دوران رسیدگی» هم در میان ایرانی‌ها متداول شده که فکر می‌کنم باید به آن‌ها «تازه به دوران رسیدگان مجازی» لقب داد. کسانی که نه تخصص و پژوهشی داشته‌اند، و نه تجربه‌ای و نه حتی اطلاعاتی درست در ارتباط با مسایل مختلف اجتماعی؛ اما به یمن رسانه‌های مجازی، صاحب «جایی» در ایکس و تلگرام و فیس بوک و.. و شده‌اند و از صبح تا شام در مورد هر مساله‌ای از سیاست گرفته تا ادبیات و هنر و روانشناسی و حقوق و پزشکی می‌نویسند، اظهار نظر می‌کنند و بدتر این که به شخصیت‌های سیاسی اجتماعی بکن نکن می‌کنند و به آنها دستورالعمل‌های عجیب و غریبی می‌دهند.

بیشتر این افراد تازه به دوران رسیده، به ویژه کسانی که در امور سیاسی «کار» می‌کنند تا قبل از جنبش‌های نود و شش و نود و هفت و به ویژه قبل از جنبش زن زندگی آزادی نه تنها هیچ فعالیت سیاسی نداشتند بلکه برخی‌شان هر کجایی که سخن از مخالفتی با حکومت اسلامی بود سرشان را زیر می‌انداختند و در می‌رفتند، که نکند چیزی داشته یا نداشته را از دست بدهند. بگذریم که هنوز هم برخی‌شان با این که در خارج کشور زندگی می‌کنند نه عکسی از خود منتشر می‌کنند و نه حتی اسمی واقعی دارند.

هر چه هست به گمان من، گذشته از مسایل علمی، خطر این تازه به دوران رسیده‌های سیاسی هم حتی از نوکیسه‌ها و تازه به دوران رسیده‌های حکومتی بیشتر است چرا که آنها به هر حال شناخته شده هستند و تکلیف‌ها با آن‌ها روشن است اما این تازه به دوران رسیده‌های مجازی (که ماموران همیشه در صحنه حکومت اسلامی هم بین‌شان زیاد است) بیشتر رسانه‌های مجازی را اشغال کرده و فضایی مغشوش و ناامید کننده برای کسانی ساخته‌اند که می‌خواهند از این رسانه‌ها به شکلی معقول برای اطلاع گرفتن و یا اطلاع رسانی در ارتباط با مبارزه با حکومت حاکم بر ایران استفاده کنند.

این تازه به دوران رسیده‌های مجازی، با اظهارنظرها، ناسزاها، تعیین تکلیف کردن‌ها، و بکن نکن‌های خود (حتی اگر که به خیال خود به نفع افراد مورد علاقه‌شان باشد) جز زیان به بار نیاورده و نخواهند آورد.

البته هر انسان اجتماعی حق دارد که نظر خود را در مورد هر مساله‌ای که به سرنوشت او مربوط است بگوید، یا بپرسد، همانطور که حق دارد به فرد مورد اعتماد خود رای دهد. و یا قدمی و قلمی از او حمایت کند؛ اما بکن نکن کردن و تعیین تکلیف برای شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی شناخته شده (و بدتر از آن ناسزا گفتن و اتهام زدن بدون سند و مدرک به افرادی که با آنها مخالفند) جز مغشوش کردن فضای سیاسی حساسی که سرزمین مان در این سالها گرفتارش شده. اثری به بار نخواهد آورد.

شکوه میرزادگی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر