پیام روحانی زندانی مخالف حکومت به غلامحسین محسنی اژهای
ایران وایر - طبق فایل صوتی که به «ایران وایر» رسیده است، «عینالله رضازاده جویباری»، روحانی منتقد جمهوری اسلامی که در زندان ساری به سر میبرد، خطاب به «غلامحسین محسنی اژهای»، ریيس قوه قضاییه، نسبت به نقض حقوق شهروندی و حقوق بشر در زندانهای ایران اعتراض کرده است.
این روحانی منتقد همچنین با اشاره به اعتیاد زندانیان در زندانها، به قتلها و مرگهای مشکوک ایشان اشاره میکند.
او از تعدادی زندانی نام میبرد که در زندان و دوران حبس جان باختهاند اما صدای آنها و حتی اسمشان به گوش کسی نرسیده است. «آرمین مهدوی»، «جانعلی رمضانی»، «قاسم شیرزاد»، «جعفر عزیزی»، «عسگری سیاهپوش»، «برهان حکیمیان»، «فرامرز روحشناس»، «امید بیپناه» و «عباس اصغری» از جمله زندانیانی هستند که این روحانی به مرگ آنها در زندان اشاره دارد.
«عینالله رضازاده جویباری» طی دهههای گذشته بارها بازداشت و زندانی شده است. او دو سال پیش با انتشار بیانیهای در اعتراض به نقض حقوق بشر و ستم و ظلمی که جمهوری اسلامی دارد، خود را خلع لباس کرد و گفت: «عمامه از سر برمیدارم و کلاه ایراندوستی بر سر میگذارم.»
از آن زمان تاکنون او هنوز در زندان به سر میبرد. نخستین بار در سال ۱۳۶۹ به خاطر مخالفت با مساله «ولایت فقیه» و رهبری آیتالله «علی خامنهای» بازداشت شد. او را مدتی در بند ویژه روحانیت زندان مرکزی قم نگهداری کردند.
رضازاده جویباری در سال ۱۳۸۱ نیز چندین بار بازداشت شد. این روحانی منتقد در سال ۱۳۸۵، پس از نوشتن نامهای ۲۰۰ صفحهای خطاب به علی خامنهای، توسط عدهای لباس شخصی ربوده شد و سپس سر از زندان درآورد. یک سال در حبس بود تا در نهایت مورد «عفو» رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت.
اما این پایانی بر اعتراضات و صدور حکمهای حبس او نبود. این روحانی بار بعد در سال ۱۳۹۶ توسط ماموران وزارت اطلاعات به حبس برده شد. در ابتدا هشت سال حبس و دو سال تبعید برایش صادر کردند که با عفو دوباره رهبر جمهوری اسلامی و پس از یک سال حبس در زندان ساری، به «تکاب» فرستاده شد. او را دوباره در سال ۱۳۹۸، شب چهلم کشتههای آبان همان سال بازداشت کردند.
او در فایل صوتی که به «ایرانوایر» رسیده است، میگوید پس از چهار سال که پروندهاش در دادگاه تجدیدنظر به سر میبرد، هنوز تکلیفش نامشخص مانده است و خبری از تجمیع احکامش نیست.
عینالله رضازاده جویباری این بار در فایل صوتی خود نه فقط نسبت به عدم رسیدگی به پروندهاش اعتراض دارد بلکه گزارشی میدهد از آن چه در زندان ساری و به شکل عموم در زندانهای جمهوری اسلامی بر سر زندانیان میآید.
متن کامل اظهارات این روحانی منتقد را میخوانید:
«ملت شریف ایران، هممیهنان گرامی!
درود
وقتی قضاوت زنگار سیاست بگیرد، عدالت کمر خم میکند. روی صحبت با تمام حقوقدانانی است که در برابر بیعدالتیهای حاکم بر دستگاه قضا و عدم اجرای قوانین موجود، مهر سکوت بر لب زدهاند تا فریاد حقپرستان، آزادیخواهان و عدالتخواهان در مقابل این همه ظلم به بیعدالتی، گوش رانتخواران و دلالان در مقابل قوانین را کر کند.
آقای محسنی اژهای، قضات و حقوقدانان!
شما در مقابل عدل الهی میبایست پاسخگوی این حجم ظلم و بیعدالتی باشید. سوال همه عدالتخواهان و مردم شریف ایران از شما این است که چرا به قوانینی که خود وضع میکنید، عمل نمیشود؟
از قوانین موضوعه در مجازات به اصطلاح اسلامی، از قبیل مجازاتهای بدل از حبس گرفته تا تعلیق و تعویق و مد نظر قرار دادن اوضاع و احوال متهم و محکوم علیه در تعیین مجازات چرا بعد از هشت سال تصویب قانون مجازات به اصطلاح اسلامی در سال ۹۲ تا به امروز، برخی از مجازاتها تجمیع نمیشوند و شخص به ظاهر متهم میبایست تمام حبسها را به صورت جمعی تحمل کند؟
چرا اطاله دادرسیها از دستگاه به اصطلاح قضایی جمع نمیشود؟ نمونه، همین پرونده اخیر بنده که مدت چهار سال است هنوز سرنوشت آن در بیدادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی مشخص نشده است. این در حالی است که وجهالوثاقه اخذ شده که برای قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام تامین شده با درخواستهای مکرر به حساب اینجانب واریز نشده است. لذا با اطاله دادرسی در رسیدگی، حق قانونی من تضییع شده و وجهالوثاقه باید به حسابم واریز شود و خسارت وارده جبران شود. همچنین مجازاتهای صادره علیرغم درخواست من و ابلاغ دستگاه قضا، تجمیع نشده است و مجبور به تحمل تمامی حبسها به نوبت هستم و این خلاف مقررات و قوانین به اصطلاح قضایی رژیم است.
آقای اژهای!
شما که بارها در رسانهها و صداوسیمای رژیم شعار عدالتمحوری میدهید و دم از حقوق شهروندی میزنید و از مجازاتهای جایگزین حبس شعار سر میدهید و از حق و حقوق زندانیان صحبت میکنید، چرا در عمل به هیچیک از بخشنامههای صادره از سوی قضات عمل نمیشود؟
زندانهای شما پر شده است از پیرمردهایی که به خاطر عدم تمکین و استطاعت مالی در زندان به سر میبرند. کجا است عمل به قانون اعسار که قضات شما به بهانههای واهی و بیمنطق و بدون هیچ استدلالی، اعذار و اعسار از پرداخت معقومبه را رد میکند.
مردم از شعار خسته شدهاند. پیش از شما، سلفتان، مرحوم آقای شاهرودی در بدو قبول مسند قضا خطاب به ملت ایران گفته بود که من ویرانه قضایی تحویل گرفتهام و به این منظور دست به اصلاحات زد و لایحه منشور حقوق شهروندی را به مجلس رژیم تقدیم کرد.
در آن سالها من در زندان شهرستان قم محبوس بودم. در نامهای به مرحوم شاهرودی نوشتم که شما صلاحیت ندارید و نمیتوانید دم از حقوق بشر و حقوق شهروندی بزنید چون کارنامه کارگزاران رژیم سیاه است. نگاه به انگشتانتان بیاندازید، خون از آن میچکد.
روزگاری مردم افکار پوپولیستی شما را میپذیرفتند چون فکر نمیکردند که شیخ موعظهگر دروغ میگوید. علی ای حال لایحه تقدیمی به اصطلاح قضاییه در آن مقطع در مجلس رژیم تصویب شد و بخشی از مفاد اصول نوزدهم تا چهل و دوم و به طور کلی اصول مندرج در قانون اساسی رژیم ایران در حوزههای آزادیهای عمومی و حقوق شهروندی پس از تصویب در سال ۸۳ واجب ضمانت اجراهای عملی هستند. ضمن اینکه همچنان اصول موجود آگاهانه نادیده ماندهاند.
بند ه از ماده دو دستورالعمل اجرایی که ارایه گزارش از چگونگی روند اجرای قانون را به مردم هر شش ماه یک بار مقرر داشته، حکمی است که هرگز اجرا نشده است. اختصاص شعباتی از دادسرای عمومی و انقلاب و نظامی و دادگاههای جزایی عمومی، دادگاههای کیفری استان و دادگاههای نظامی برای رسیدگی تخصصی به جرمهای موضوع نقض آشکار حقوق شهروندی که در ماده ۱۸ دستورالعمل پیشبینی شده، در هالهای از ابهام باقی مانده و از تاریخ تصویب آن به سال ۸۳ تا کودتای انتخابات سال ۸۸ که مردم توسط بدخواهان ملت و تبهکاران سرکوب شدند و اخبار تکان دهنده از سلاخی زندانیان و جنایت علیه بشریت در زندان مخوف کهریزک رسوایی بزرگی بود که در تاریخ بشر در قرن ۲۱ توسط رژیم ایران به نمایش گذاشت، عدم کارایی این قانون کار را به جایی کشانده بود که آخرالامر نه دستگاه قضایی رژیم و سازوکارهای اجرایی قانون حفظ حقوق شهروندی، که دخالت و دستور مستقیم حاکم، توقف آن جنایات و به ظاهر بسته شدن زندان و قتلگاه کهریزک که به تعبیر ایشان، غیراستاندارد و مغایر با اصول قانون اساسی رژیم را سبب شد.
آقای اژهای!
از وضعیت معیشتی و امکانات رفاهی زندانها، مخصوصا زندان ساری خبر دارید؟ در هشت سال جنگ، اسرای عراقی که با سلاح گرم به جنگ این مردم آمدند و این همه شهید و اینهمه خسارت و ویرانی به جای گذاشتند، در زندانهای شما از بهترین امکانات استفاده میکردند و به حرفههای مختلف فنی و غیرفنی تعلیم داده شدند. لکن متاسفانه امروز در زندانهای شما بسیاری از جوانان و اسرای زندانی از هموطنان عزیزمان به واسطه اعتیاد به مواد مخدر، برده جنسی میشوند و مشغول استعمال شیشه و مواد مخدر و هرویين هستند. آلوده و معتاد به متادون شدهاند. صفهای طولانی متادون در زندان خبر از یک فاجعه انسانی میدهد.
جناب اژهای!
به خود زحمت بدهید، بیایید بدون هیچ همراهی، تنها و رودررو با زندانیان بنشینید مشکلات آنها را گوش دهید و متوجه شوید از حقوق شهروندی و حقوق بشر در زندانهای شما خبری نیست. خودتان نیز آگاهید.
آقای اژهای!
از مرگ مشکوک و قتل زندانیان در زندانهای رژیم باخبرید؟ از آمار بالای خودکشی زندانیان چهطور؟ در این خصوص چه اقدامی کردهاید؟
مرحوم آقای «آرمین مهدوی»، جوان ۲۳ ساله را در زندان ساری در سال ۱۴۰۰ در حالی که در خواب بود، با کارد آشپزخانه سر بریدند. آقای «جانعلی رمضانی»، پیرمرد ۸۰ ساله را چهار ماه لخت و عور در کریدور سالن دو زندان ساری رها کردند؛ بدنش کرم افتاد، زخم بستر گرفت و مرد.
آقای اژهای!
امیدوارم پاسخ اقناع کننده برای ملت از مرگ مشکوک زندانیان عزیزمان داشته باشید؛ مرحوم «قاسم شیرزاد»، «جعفر عزیزی»، «عسگری سیاهپوش»، «برهان حکیمیان»، «فرامرز روحشناس»، «امید بیپناه»، «عباس اصغری» و بسیاری دیگر از زندانیان عزیز که مرگشان با سکوت مسوولان زندان برگزار شد. خداوند انسانها را عبث نیافرید. شما را چهگونه میتوان توصیف کرد و شما را چهگونه در تاریخ قضاوت خواهند کرد.
شکنجه و ضرب و شتم زندانیان، فحاشی، هتاکی و توهین از سوی ماموران، موارد بسیار کوچک از اهانتهایی هستند که به این زندانیان میشود.
به صلیب کشیدن زندانیان، بر سر چاه فاضلاب بستن، همچنین عریان کردن زندانیان و شلنگ آب گرم به بدنشان فرو کردن امری معمول است و قبح ذاتی خود را از دست داده است.
هممیهنان!
حتی اگر یک مورد از این جنایات علیه بشریت در کشورهای متمدن اتفاق بیفتد، حکومتی را سرنگون میکند. جنایاتی که حتی دولت اسلامی ابوبکر بغدادی داعش، دولت اسلامی بنلادن القاعده و دولت اسلامی طالبان از این جنایات و اعمال شرمآور نسبت به زندانیان و اسرای جنگی ابا داشتند.
در این مجال از شکنجه و نقض حقوق شهروندی زندان در همین حد قناعت میکنم و مطالب تفصیلی را در بیانیه رسمی با ملت بزرگ ایران در میان خواهم گذاشت.
گرامیان، ۴۰ سال گذشته سیاهترین و تاریکترین صفحه تاریخ کشور ما است. ایران، این خاک پر گهر بارها مورد هجوم و تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفت اما اشغال و هجوم بیگانگان به سرزمینمان به اندازه ۴۰ سال گذشته خسارت بر جای نگذاشته است.
۴۰ سال گذشته یک نسلکشی، پاکسازی قومی و آپارتاید مذهبی رخ داده است. کلام آخر؛ عدهای به اسم کار فرهنگی، فرهنگ اسلامی را به نابودی کشاندند و به اسم فرهنگ و امور فرهنگی، عاملان اصلی اعتیاد در زندانها هستند.
سخن کوتاه کنم که از عدالت، حقوق شهروندی، حقوق بشر و قانون و نوعدوستی در زندانهای شما خبری نیست. بیایید قبل از این که خداوند به حساب شما برسد، خود به حساب خود رسیدگی کنید.
اسفند ۱۴۰۰ - زندان ساری»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر