کدام ساختمان ، کدام مقاوم سازی ؟
نعمت احمدی ، حقوقدان
شرق:
سال ١٣٥٦ تازه کارآموز وکالت شده بودم، ٢٨ آذر در شهرم، زرند کرمان، زلزلهای به قدرت ٩,٥ درجه ریشتر در ساعت ٢٣:٣٤، زمین و زمان را درهم کوفت. آنشب میهمان یکی از دوستان در خانههای سازمانی نیروگاه زرند بودم. با صدای وحشتناکی از خواب پریدیم. میزبان که مهندس نیروگاه بود، فکر کرد با این صدای وحشتناک، نیروگاه از مدار خارج شده است.
ایران میرفت انقلاب اسلامی را تجربه کند و به عزای کشتار ١٧ شهریور میدان شهدا نشسته بود که در ٢٥ شهریور سال ٥٧ (هشت روز بعد از جمعه سیاه) زلزلهای به قدرت ٨,٧ ریشتر شهر باستانی طبس را بهکلی ویران کرد. در بحبوحه انقلاب، دولت وقت از آمار کم کشتهشدگان میگفت و مردم از آمار واقعی. به همین اعتبار، آمارها واقعی نبودند؛ از ١٥ هزار نفر که روزنامهها نوشتند تا ٢٥ هزار نفر که مردم میگفتند.
زمان وقوع زلزله نگارنده در شهر زرند بودم و به همراه هیئتی از مردم برای کمک به طبس رفتیم. اولین هسته کمیتههای انقلاب که به قصد کمکرسانی شکل گرفته بودند، در طبس به وجود آمد. کمیتههایی که تا ٢٢ بهمن و بعد از آن تکامل پیدا کردند و تجربه خوبی در کمکرسانی به مردم شدند. روزنامهها تعداد کمکرسانان را بیش از هفت هزار نفر برآورد کردند، حرکتی شکل گرفت که نیروهای کمکی از سراسر کشور به سوی طبس راه افتادند و گفتم که هسته اولیه کمیتههای انقلاب را به وجود آوردند. بعد از پیروزی انقلاب نیز در گلباف کرمان در خرداد سال ٦٠، زلزلهای به قدرت ٦,٦ ریشتر در ١٠:٠٥ صبح به وقوع پیوست که سه هزار کشته داد.
اگر این زلزله در شب بود، آمار کشتهها چند برابر میشد. زلزله دیگری در سال ٥٨ با قدرت ٧,١ ریشتر در فارس، زلزله دیگری در سال ٧٦ در سیرچ کرمان با قدرت ٣,٧ ریشتر با هزارو ٥٠٠ نفر تلفات، زلزله آوج در سال ٨٣ با قدرت ٦.٦ درجه ریشتر، زلزله رودبار در سال ١٣٦٩ با قدرت ٤.٧ ریشتر زلزلهای با ٣٥ هزار کشته و ویرانگی گسترده که لرزه آن حتی در تهران هم با قدرت بالا حس شد.
فیروزآباد فارس در سال ٨٥ با قدرت ٤.٦ درجه ریشتر لرزید. تا برسیم به زلزله بم در دیماه سال ٨٢ با قدرت ٥.٦ ریشتر با ٤١ هزار کشته و زلزله سال ٨٣ زرند کرمان با قدرت ٤.٦ درجه ریشتر با ٦١٢ نفر کشته و خرابیهایی که تا هنوز آباد نشدند. زلزله ایلام با قدرت ١.٦ درجه ریشتر در سال ٩٣ و زلزله ورزقان و اهر در سال ٩١ با شدت ٢.٦ درجه ریشتر و ٢٥٠ نفر کشته و هزاران نفر زخمی نیز در تقویم حوادث طبیعی ایران ثبت شده است.
نگارنده، زلزله بویینزهرا را در سال ٤١ از رادیو و روزنامههای آن زمان در خاطر دارم، با قدرت ٢,٧ ریشتر و بیش از ١٠ هزار نفر کشته و ویرانی کامل بویینزهرا که با حضور جهانپهلوان تختی برای کمکرسانی و جمعآوری کمک از مردم، شهرت بالایی پیدا کرد.
همچنین زلزله قیروکارزین در سال ٥١ زمانی که تازه دانشجوی دانشکده حقوق شده بودم و روزنامهها وسعت این زلزله را کم از بویینزهرا نمیدانستند، با قدرت ٩,٦ و جمعیتی بیش از چهار هزار نفر کشته.
زلزله بویینزهرا و وسعت آن باعث شد مسئولان وزارت مسکنوشهرسازی وقت به فکر تدوین آییننامهای برای مقاومسازی خانهها در زمان صدور پروانه ساختمان بیفتند.
«آییننامه ایمنی ساختمانها در برابر زلزله» اولین مصوبهای بود که برای مقاومسازی ساختمانها در دهه ٤٠ بعد از زلزله بویینزهرا به تصویب رسید. آییننامهای که در سالهای بعد، بهویژه بعد از انقلاب در سالهای ١٣٦٦ و ١٣٦٧ هم بر آن تأکید شد. هیئت دولت در تصویب نامه شماره ١١٩١٣٨ رت ٩٦٩ مورخ ٢٧/١٢/١٣٦٧ تجدید نظر در آییننامه طراحی ساختمانها در برابر زلزله را بر عهده وزارت مسکنوشهرسازی (مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن) گذاشته است که هر پنج سال یک بار مورد بررسی مجدد قرار میگیرد.
چند ویرایش در سالهای گذشته در آییننامه صورت گرفته است که سرانجام به آییننامهای که معروف به «استاندارد ٢٨٠٠» است رسیدهایم؛ مجموعهای که به گفته مسئولان «با تلاشهای مستمر بیش از ٢٠ هزار نفر ساعت کار کارشناسی از سوی بیش از ٧٠ نفر از استادان دانشگاهها، مهندسان صاحبنظر در این حرفه و پژوهشگران همکار در مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در قالب کمیتهها و کارگروههای تحقیقی، تهیه و تدوین شده است».
آنچه در بالا آمد، حکایت پرغصه سلسله گزارش زلزلههای بالای هفت درجه ریشتر و متعاقب آن تصمیم دولتهای وقت به تصویب مقررات راجع به ساختمانسازی است که با تأسف با وجود گذشت بیش از نیمقرن از تدوین نخستین مقررات مربوط به ساختمانسازی و ایمنسازی آن، این مقررات از قوه به فعل درنیامده و صرفا هزاران ساعت بهاصطلاح «تلاش مستمر» کارشناسی از سوی صدها استاد و مهندس و کارشناس هزینه شده است، والا در بیش از ٥٠ سال که از عمر اولین آییننامه مربوط به ساختمان و مقاومسازی آن در مقابل زلزله میگذرد، کدام ساختمان مقاوم ساخته شده است که امروز بتوان در کنار آن عکس یادگاری گرفت؟
در همین تعداد زلزلهای که از زلزله بویینزهرا تا الان به وقوع پیوسته است، حداقل بیش از صد هزار نفر تلفات داشتهایم و هزاران میلیارد هزینه بازسازی شده، هرچند هنوز خرابیهای زلزله بم، طبس و رودبار در این مناطق پیداست. پرسش این است مسئول اینهمه هزینه از جان و مال انسانها و ویرانی اموال عمومی چه نهادی است؟ ایران روی گسل زلزله قرار دارد. بسیاری از شهرهای ایران در طول تاریخ بر اثر زلزله ویران شدهاند و دوباره بر همان ویرانهها ساختوساز صورت گرفته است.
تا زمانی که قانون و مقررات مربوط به ساختوساز و مقاومسازی را نداشتیم، بر کسانی که مجوز ساختوساز را صادر میکردند حرجی نبود، اما از دهه ٤٠ بهبعد پاسخگوی اینهمه ویرانی و خسارت جانی کیست؟ نمونه انبوه ساختوساز در این ٥٠ سال برمیگردد به ساختوساز تعاونیهای مسکن و این اواخر ساختوساز معروف به مسکن مهر. اگر مقررات الزامآور استاندارد ٢٨٠٠ در این سالها رعایت میشد، امروزه این میزان خسارت جانی و مالی را شاهد نبودیم. پدران ما در گذشته تاریخی کشورمان با شناختی که از زلزله و ویرانی ناشی از آن داشتند، در مقاومسازی بناها مطابق با مصالح آن زمان همه جوانب را رعایت میکردند.
کافی است به بنای مسجد گوهرشاد که از سوی معمار معروف عصر شاهرخ تیموری، خواجه قوامالدین شیرازی، ساخته شده است توجه کنید؛ ابزاری در بنا به کار رفته است که اجازه میدهد بنا در مقابل لرزههای زمین از خود مقاومت نشان دهد یا بناهایی که در دوره صفویه در قزوین و اصفهان و تبریز ساخته شدهاند که زلزلههای با قدرت بالا را تاب آوردهاند. اگر همین مقررات ساده در آییننامه مورد بحث در زمان صدور پروانه ساختمانی لحاظ میشد، آیا مسکنهای مهر اینگونه آسیب میدیدند؟ در آخرین لحظات تنظیم این یادداشت، زلزله دیگری به قدرت ٦,١ ریشتر، هجدک در استان زادگاهم، کرمان، را لرزاند که خوشبختانه تلفات جانی نداشت، اما به خانههای روستایی آسیب زد.
آیا باز هم باید شاهد زلزلههایی با قدرت بالای هفت ریشتر و ناظر کشتهشدن هموطنان و ویرانی مسکن آنها باشیم؟ قانون برای اجراست، نهاینکه هزاران ساعت کار کارشناسی صورت بگیرد و متنی در کتاب قانون گنجانده شود، اما این متن در عمل اجرا نشود و شاهد اشک و آه افرادی باشیم که پیش چشم آنان عزیزانشان کشته شده و اموالشان زیر آوار بیمسئولیتیها مدفون میشود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر