بابک مینا روشن است که پاسخ منفی است. متاسفانه باید گفت عذرخواهی سعید مرتضوی از وقایع کهریزک عملی فرصتطلبانه و بیشرمانه است. عذرخواهی وقتی معنا دارد که فرد با قبول مسولیتش در عمل شرورانهای که مرتکب شده است، بکوشد رفتاری در جهت خلاف گذشته انجام دهد. عذرخواهی واقعی نفی شر است و نفی شر در این مورد موضعگیری علیه شرایط و لوازمی است که چنین شری تولید میکند. بدیهی است که سعید مرتضوی از چنین موضعگیری بسیار دور است. نامه او تنها کوششی است برای رهایی از تنگایی که اکنون در آن گیر افتاده است.
جدای از این مسئله، خطری که اکنون با آن مواجه هستیم، بیحسی و بیرغبتی عمومی جامعه به مسائلی از این دست است. افول جنبش سبز تنها شکست یک جنبش سیاسی نبود، شکست سیاست به طور کلی بود. شکستهای پی در پی در دو دهه اخیر مردم را از سیاست زده کرده است. در وضعیتی بهنجار جامعه میبایست واکنشی فعالانهتر به نامه سعید مرتضوی نشان میداد، در صورتیکه در حال حاضر کمتر صدای انتقادی در داخل کشور میشنویم. جامعه حساسیتاش را نسبت به سیاست از دست داده است. به محض اینکه حساسیت به سیاست رنگ میبازد، دغدغهها اقتصادی و زندگی روزمره پررنگ میشود. اگرچه هیچ وقت گریزی از دغدغههای اقتصادی نیست، و این دغدغههای به هیچ عنوان بیاهمیت نیستند، اما پررنگ شدن این دغدغهها در کنار کمرنگ شدن دغدغههای سیاسی میتواند خطرناک باشد. مهمترین خطر، بیاعتنایی جامعه به حقوق خود و آزادیهای اساسیاش است. سعید مرتضوی تنها یک شخص نیست، نماد دو دهه جنگ خصمانه آزادیستیزان با آزادیخواهان ایرانی است. نماد قهر و خشونت حکومت اسلامی علیه جامعه مدنی ایران است. عدم حساسیت جدی به اعمال او و عذرخواهی تصنعی و قلابیاش زنگ خطر بزرگی است برای ما که بدانیم جامعه عمیقا از سیاست خسته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر