مجتبی واحدی
یک- سال هزار و سیصد وشصت ودو در یکی از کودکستان های وابسته به بنیاد شهید جشنی برگزار شد که سید علی خامنه ای رئیس جمهور وقت نیز در آن حضور داشت.
بر خلاف رویه جاری در مراسم رسمی که مقامات طراز اول حضور داشتند در آن مراسم گروه موسیقی، حاضر و آهنگی شاد اجرا شد. در مسیر بازگشت از مراسم،شیخ مهدی کروبی به من گفت «آقای خامنه ای از اجرای آهنگ ابراز رضایت کرده و کار گروه را قوی دانسته است» او ادامه داد «اینکه آقای خامنه ای از کار یک گروه موسیقی خوشش بیاید با خوش آمدن من و تو فرق دارد زیرا او از قدیم به آشنایی با موسیقی و فعال بودن در این زمینه، شهرت داشته است». البته نمی دانم میزان تبحر خامنه ای در عرصه موسیقی در چه حد است اما می دانم که خامنه ای در سالهای جوانی دستی بر آلات موسیقی می زده و از اشتهار در این زمینه نیز ناراضی نبوده است.
دو- سال هزار و سیصد و هفتاد و شش با مجید قاسمی -مدیر عامل فعلی بانک پاسارگاد- که در آن زمان قائم مقام وزیر نیرو بود همکاری می کردم. او تلاشی مصنوعی می کرد که خود را مرید شیدای خامنه ای نشان دهد. یک روز در وصف روشنفکری آقایش گفت: «در سال شصت و هفت که رئیس کل بانک مرکزی بودم به همراه مدیران بانکها به دیدار رئیس جمهور -خامنه ای- رفتم. به محض ورود خامنه ای، او از من پرسید چرا لباس مشکی پوشیده ام که برایش توضیح دادم طبق یک سنت خانوادگی، ماههای محرم و صفر لباس مشکی می پوشم. خامنه ای با حالت تغیر گفت دست از این عوام بازی ها بردارید»
سه- هنوز نیمه نخست از دهه اول رهبری خامنه ای به پایان نرسیده بود که علیرضا مرندی، تصدی وزارت بهداشت را به عهده گرفت. مهم ترین فعالیت او در آن منصب، برنامه کنترل موالید و کاهش رشد جمعیت بود. او که از نزدیک ترین معتمدان خامنه ای است حتی پس از کنار گذاشته شدن از وزارت بهداشت نیز مسئولیت کنترل جمعیت را به عهده داشت تا جایی که در زمان ریاست جمهوری خاتمی، دو جایزه بین المللی بابت موفقیت در توقف آهنگ رشد جمعیت ایران دریافت کرد. این موضوع تا هشت سال پس از آن نیز مورد توجه رسانه هایی بود که به فرمانبری محض از رهبر اشتهار داشتند. روزنامه رسالت که در فرمان پذیری آن از خامنه ای تردیدی وجود ندارد در شماره ۶۳۸۶ -اسفند هشتاد وشش- گفتگوی مفصلی با پزشک ولایت مدار علیرضا مرندی انجام داده که در جای جای آن گفتگو، احساس افتخار مرندی به موفقیت خود در کنترل موالید، قابل مشاهده است.
اما همه داستان خامنه ای، مواردی نیست که در بالا آمد. همین سید علی آقا که در میان معممین به “موسیقی دوستی” اشتهار داشت، از اوایل رهبری و به اقتضای “ضرورت فریب آخوندهای سنتی” ،مواضع ضد موسیقی اتخاذ کرد. یکی از شدید ترین موضع گیری های خامنه ای علیه موسیقی، در ابتدای دهه هشتاد ابراز شد. در آن زمان، محمد خاتمی رئیس جمهور بود و تصدی وزارت علوم را مصطفی معین به عهده داشت. خامنه ای در دیدار اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی ضمن حمله شدید به تشکیل اردوهای دانشجویی در خارج از کشور -و حتی جزیره کیش- موضوع موسیقی را نیز پیش کشید و با صراحت گفت: «ترویج موسیقی بر خلاف ذائقه اسلام است». او در موارد دیگری نیز با کینه نسبت به موسیقی و ترویج آن سخن گفته است.
خامنه ای که چند ماه قبل از رسیدن به رهبری ،”مشکی پوشیدن در محرم وصفر” را نشانه عوام بودن می دانست از ابتدای تصرف جایگاه رهبری، بیت خود را به محل جولان بی سوادترین مداحان و روضه خوان های بی سر و پا تبدیل کرده و همه ساله، ساعت ها شنونده خرافات و دروغ هایی است که توسط بدنام ترین مداحان بیان می شود. همچنین، او که سالها شاهد اجرای برنامه کنترل موالید و جمعیت توسط پزشک معتمد خود بود پس از حدود دو دهه، هر گونه تلاش برای کنترل جمعیت را محکوم کرد. او که بیست و سه سال از دوره رهبری خود را با سکوت -یا حمایت- نسبت به برنامه های رسمی کنترل جمعیت پشت سرگذاشته بود روز سوم مرداد سال نود و یک، نطقی مفصل در ضرورت افزایش جمعیت ایراد و به خاطر برنامه های کنترل جمعیت طی دو دهه قبل از آن از درگاه خدا طلب بخشش کرد. در حالی که قبل و بعد از سخنرانی سوم مرداد نود ویک، او بابت هیچیک از مفاسد و کژی ها در بیست و هفت سال رهبری خود از خدا و خلق خدا عذرخواهی نکرده است.
سخنرانی اخیر خامنه ای در مخالفت با آموزش عمومی زبان انگلیسی را باید در ردیف نمونه هایی قرار داد که در بالا به آنها اشاره شد. در دوره بیست و هفت ساله رهبری و نیز در طی هشت سال ریاست جمهوری او، حدود بیست نفر تصدی دو وزارت خانه مهم آموزشی را به عهده داشته اند. در این مدت، شش برنامه پنجساله توسعه در کشور تصویب و اجرا شده است. در همین مدت شورایعالی انقلاب فرهنگی به عنوان یک نهاد فراقانونی که زیر نظر رهبر است در جزئی ترین امور مدیریتی آموزشی دخالت کرده و شورای نگهبان مصوبات آن را حاکم بر مصوبات مجلس و دولت دانسته است. اما در هیچیک از سالهای مورد نظر، ایرادی نسبت به سیستم آموزش زبان انگلیسی وارد نشده است. نهادهای قانونی و فراقانونی هم تاکنون در این خصوص توصیه یا مصوبه ای نداشته اند. اما بعد از بیست و هفت سال ،خامنه ای ناگهان به انتقاد از آموزش زبان انگلیسی می پردازد تا برگی دیگر بر دفتر قطور اظهار نظرهای زورگویانه و غیر کارشناسی خود بیفزاید. آنچه در همه موارد فوق به صورت مشترک وجود دارد آنست که اولا اظهار نظرهای خامنه ای دخالت آشکار در اموری است که در همه جوامع آزاد و پیشرفته، بخشی از حوزه شخصی آحاد ملت تلقی می شود. ثانیا اینگونه اظهار نظرهای همراه با عصبانیت در دوره هایی صورت گرفته که رهبر جمهوری اسلامی از ترکیب دستگاه اجرایی راضی نبوده است. در این مقاطع، خامنه ای با افزایش فشارهای اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی، دولت را در برابر مردم قرار می دهد. او تلاش می کند از راه ناراضی سازی های فراگیر، دولت ناهماهنگ یا جناح سیاسی نامطلوب برای خویش را از چشم مردم بیندازد.
البته این همه ماجرا نیست. نگاهی به رفتار و گفتار خامنه ای در تمام دوره رهبری به ویژه پس از روی کار آمدن خاتمی نشان می دهد که او به شدت محتاج “توجه” است. برای او تفاوتی نمی کند در کانون توجه قرار گرفتن، بر آبروی او می افزاید یا موجب افزایش رسوایی هایش می شود. رهبر جمهوری اسلامی از نوعی بیماری روحی رنج می برد که عنوان “کینه توزی همراه با توجه خواهی” نمی تواند به صورت دقیق، آن بیماری را توصیف نماید. خامنه ای از اینکه عناصر مشهور به مخالفت با وی، از محبوبیت اجتماعی برخوردار می شوند رنج می برد و برای رهایی از این رنج، هر وسیله ای را به کار می گیرد تا از محبوبیت نسبی مخالفان خود بکاهد. البته موج های خبری همراه با اظهار تمکین دهها سیاستمدار حامی نیز برای تشفی روحیه بیمار گونه او لازم است. تمام اظهار نظرهای اشاره شده در فوق و دهها مورد مشابه آن، هیچ گره ای از مشکلات روزافزون مردم و کشور نمی گشاید اما تا حدودی نیازمندی های روحی خامنه ای را مرتفع می نماید.
البته بسیاری از اینگونه اظهار نظرها، به سامان مشخصی نمی رسد و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شود. اما در کوتاه
مدت، نیاز غیر قابل انکار خامنه ای به “توجه خواهی ” را مرتفع می نماید. به علاوه با بحران سازی برای جناح سیاسی نا هماهنگ، به زعم او فاصله محبوبیت رهبر با جناح مورد غضب او را کاهش می دهد. رهبر جمهوری اسلامی می داند که راهی برای افزایش محبوبیت خود یا کاهش نفرت عمومی از خویش ندارد. پس برای کاهش فاصله با منتقدان یا مخالفان، تمام همت خود را صرف کارشکنی و برانگیختن افکار عمونی علیه کسانی می کند که به دلایل گوناگون از جمله اشتهار به مخالفت با رهبر، محبوب گروههایی از مردم شده اند. ضمن آنکه با افزایش فشارهای سیاسی و اجتماعی از مردم نیز انتقام گیری می کند تا همگان بدانند “عدم اطاعت بی چون و چرا از رهبر” ،بی مجازات نخواهد بود. باید برای کشف مرحله بعدی انتقام گیری خامنه ای از مردم و سیاستمدارانی که درجه ذوب آنها در ولایت، کمتر از حد توقع می باشد به انتظار نشست.
—
دیدگاه نو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر