۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

آیت اله خامنه ای وانتخاب جانشین


مرتضی کاظمیان
رادیو فردا
این جدیدترین اظهارنظر علنی رهبر جمهوری اسلامی درباره سومین رهبر نظام مبتنی شده بر ولایت مطلقه فقیه است: «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند؛ باید انقلابی فکر کند و انقلابی عمل بکند ... در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه‌ی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دوره‌ای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتی‌که بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود؛ مهم‌ترین وظیفه به نظر ما این است؛ مراقبت کنند. اگرچنانچه در این مرحله و در این وظیفه‌ بزرگ کوتاهی انجام بگیرد، در اساس کار مشکل به وجود خواهد آمد.»
آیت‌الله خامنه‌ای این سخنان را در دیدار با اعضای کنونی مجلس خبرگان رهبری ابراز کرده است. هرچند او پیشتر نیز در این خصوص صحبت کرده، اما به نظر می‌رسد که پس از انتخابات اخیر مجلس خبرگان رهبری، او بیش از پیش در موضوع برگزیدن سومین رهبر جمهوری اسلامی ـ در فقدان خود ـ حساس شده است.


با اطمینان می‌توان پیش‌بینی کرد که رأس هرم نظام سیاسی در نخستین دیدارش با اعضای پنجمین مجلس خبرگان (خبرگان جدید) با تاکید و حساسیت مشدد به این موضوع (انتخاب جانشین خود) بپردازد.


صرف‌نظر از اینکه نفر نخست نظام سیاسی هیچ شأن نظارتی برای مجلس خبرگان قائل نیست ـ و در سخنان اخیرش نیز این را به‌گونه‌ای مشهود، آشکار می‌کند ـ به دشواری می‌توان پذیرفت آیت‌الله خامنه‌ای در موضوع بسیار مهمی چون انتخاب رهبر آتی نظام، موضعی خنثی و بی‌طرفانه داشته باشد و کار را یکسره به اعضای مجلس خبرگان رهبری واگذار کند.


وقتی شخص اول نظام درباره‌ ترکیب هیأت دولت و به‌ویژه برخی وزرا (ازجمله وزرای کشور و اطلاعات و خارجه و ارشاد و حتی علوم)، به‌صراحت اظهارنظر و به روسای جمهور، توصیه و تکلیف می‌کند، و فراتر، وقتی وی در مورد نمایندگان مجلس نیز خود را محق به دخالت می‌بیند و می‌داند، نمی‌توان پذیرفت که در مورد جانشینش سکوت یا انفعال پیشه کند.


وجه دیگری از دغدغه‌ دخالت و اهمیت ورود آیت‌الله خامنه‌ای در مسئله‌ برگزیدن رهبر جانشین، به چشم‌اندازهای سیاسی ـ ایدئولوژیک مطلوب وی مربوط است. وی در سخنان اخیر خود تصریح می‌کند که «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند؛ باید انقلابی فکر کند و انقلابی عمل بکند.» با چنین نقطه‌ عزیمت و مفروضی ـ که بارها و به تاکید از سوی رأس هرم نظام سیاسی ابراز شده ـ مداخله‌‌ مستقیم و غیرمستقیم وی در موضوع تعیین سومین رهبر جمهوری اسلامی، قابل فهم‌تر است.


آیت‌الله خامنه‌ای البته از ماجرای برگزیدن قائم‌مقام رهبری در نیمه نخست دهه‌ ۱۳۶۰، و بعدتر برکناری وی (آیت‌الله منتظری) به‌قدر لازم مطلع و تجربه‌ آموخته است.


هاشمی رفسنجانی در این خصوص توضیح داده که «ما از همان روزهای اولی كه امام آمدند، نگران حال ایشان بودیم. امام هنگام ورود به كشور ۸۱ ساله بودند. بعد از برگشت به كشور خیلی طول نكشید كه كسالت قلبی‌شان پیش آمد و عمل كردند. نگرانی ما جدی بود كه خدای نكرده اگر در این شرایطی كه هنوز انقلاب تثبیت نشده، حادثه‌ای برای امام پیش بیاید، انقلاب چه سرنوشتی پیدا می‌كند؟ حتماً می‌بایست جانشینی برایشان انتخاب می‌شد. پس از آنكه اصل ولایت با اختیارات وسیع تصویب شد، جانشین گذاشتن برای آن مقام كه مشروعیت نظام به آن وابسته شده بود، خیلی مهم به نظر می‌رسید. این بحث بین ما بود و با خود امام هم مطرح می‌كردیم كه باید فكر كنیم تا هیچ وقت در رهبری خلأیی پیش نیاید.»


وی ضمن اشاره به گفت‌وگوهای مفصل با آیت‌الله خمینی، و توافق با وی در موضوع برگزیدن آیت‌الله منتظری به‌عنوان جانشین رهبری، در خاطراتش (آبان ۱۳۶۴) می‌نویسد: در جلسه مجلس خبرگان متن عبارت برای رهبری آیت‌الله منتظری مطرح بود. بالاخره پس از بحث زیاد، پیشنهاد آقای خامنه‌ای با اصلاحات جزیی به تصویب رسید. ایشان «به عنوان منتخب مردم برای جانشینی امام و مورد تأیید مجلس خبرگان» معرفی شدند.


با چنین تجربه‌ای، و مبتنی بر اهمیت جایگاه رهبر جمهوری اسلامی در ساختار حقیقی و حقوقی نظام سیاسی، با اطمینان می‌توان از گفت‌وگوهای جدی و پنهان در پس پرده قدرت، درباره‌ی برگزیدن جانشین آیت‌الله خامنه‌ای سخن گفت. این، به‌ویژه با عنایت به بیماری آشکارشده‌ رهبر ۷۷ ساله‌ نظام، به‌قدر لازم عیان و مفروض شده است.


در چنین بستری، و با عنایت به خودکامگی فزاینده‌ نفر نخست نظام و اقتدارگرایی بسط‌یافته در هسته اصلی قدرت، و همچنین متکی بر واقعیت‌هایی که گریبان رهبری و حکومت و کشور را گرفته، بدیهی است که آیت‌الله خامنه‌ای تا زمانی که در قید حیات است، به‌قدر لازم در این خصوص (برگزیدن جانشین) چاره‌اندیشی کند و بکوشد.


او با توجه به مناسبات تنگاتنگش با جریان امنیتی ـ سیاسی حاکم بر سپاه، از حداکثر توان خود برای برگزیدن شخصی دارای بیشترین همسویی با جریان امنیتی ـ نظامی مزبور بهره خواهد برد.


شاید آیت‌الله خامنه‌ای تا پیش از فقدانش، راهی را برگزیند که آیت‌الله خمینی در ابتدا رفت (مشخص کردن جانشین)؛ یا شاید با صریح‌ترین نشانه‌ها و بارزترین تاکیدها، گزینه‌ مطلوب خود را به جریان امنیتی ـ نظامی گرداگرد و همسو، و نیز همدلان حاضر در خبرگان، معرفی کند؛ این‌که وی کدام راه را پی گیرد، تأثیری در این ارزیابی و نگاه ندارد که شخص اول نظام درهرحال انتخاب رهبر سوم را به آینده‌ی پس از فقدان خویش، موکول نخواهد کرد.


به‌دشواری می‌توان در این ارزیابی تشکیک کرد که در فهرست نه چندان طولانی گزینه‌های محتمل برای نشستن بر جایگاه رهبری سوم در جمهوری اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای فردی چون صادق لاریجانی را به حسن روحانی و حتی چهره‌ میانه‌ای چون هاشمی شاهرودی ترجیح می‌دهد؛ و قابل حدس است که امنیتی‌های حاکم بر سپاه نیز با چنین نگاهی همسویی کافی دارند.


کنش فعال و بازیگری موثر رهبر کنونی در موضوع برگزیدن رهبر آتی، به‌معنای تحقق وضع مطلوب وی از کانال خبرگان رهبری نیست؛ بازیگرانی چون هاشمی رفسنجانی و روحانی در این روند می‌توانند به‌گونه‌ای موثر ایفای نقش کنند. بیهوده نیست که آیت‌الله خامنه‌ای به خبرگان رهبری تذکر می‌دهد: «ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند.»





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر