۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعه

استمرار طلبانی که به دروغ خود را اصلاح طلب می نامند


محمد محبی - دماوند
احزاب و جریان‌های سیاسی شاید در امور مالی، امور روزمره سیاسی و موضع‌گیری در امور فرعی بتوانند از شفافیت فرار کنند، که قطعا یک کار غیراخلاقی هست، اما نمی‌توانند و نباید اجازه داد که در مواضع اصلی، پایه‌ای و راهبردی، از شفافیت فرار کنند. جریانی که نام اصلاح‌طلبی بر خود نهاده است، باید تکلیف خود را بطور شفاف و روشن با میراث و اندیشه سیاسی آقای خمینی و اصل ولایت فقیه به عنوان ستون فقرات نظام جمهوری اسلامی، روشن سازد.
نمی‌شود که به ولایت فقیه معتقد بود، به آقای خمینی ارادت داشت، اما همزمان از اصلاح در نظام جمهوری اسلامی و بالاتر از آن، از «گذار به دموکراسی در ایران» حرف زد. این جریان و باشندگان و حتی هواداران آن باید دقیقا مشخص کنند که منظورشان از اصلاح چیست؟ دقیقا چه چیزی را می‌خواهند اصلاح کنند؟ چه برنامه و چشم‌اندازی برای اصلاحات دارند؟ آیا می‌خواهند قانون اساسی را اصلاح ساختاری کنند؟ آیا با توجه به محدودیت‌های ذیل اصل ۱۷۷ شدنی است؟ آیا می‌خواهند نظارت استصوابی را اصلاح کنند؟ آیا با توجه به صراحت اصل ۹۸ قانون اساسی شدنی است؟ آیا می‌خواهند حجاب اجباری و مجازات‌های شرعی ضد حقوق بشری چون شلاق، قطع دست، اعدام و ... و قوانین تبعیض‌آمیز منبعث از شرع را اصلاح کنند؟ آیا با توجه به اصل ۴ قانون اساسی شدنی است؟ این جریان حتی قادر به رفع ممنوعیت حضور زنان در استادیوم‌های فوتبال که اتفاقا منع قانونی هم ندارد، نیست.
حتی توصیه صریح رئیس‌جمهور به صداوسیما مبنی بر لزوم پخش ربنای شجریان در وقت افطار ایام ماه رمضان در رادیو و تلویزیون (که نه تنها غیرقانونی و غیرشرعی نسیت که یکی از ملکوتی‌ترین مناجات‌ها در دنیای اسلام است)، به تحقیرآمیزترین شکل ممکن نادیده گرفته می‌شود.
اصلاح‌طلبان با توجه به موانع و محدودیت‌ها، امکانات موجود، توان خودشان و تجربه ۲۰ سال اخیر، با کدام مجوز اخلاقی و دلیل عقلانی، از اصلاح حرف می‌زنند و به مردم قول اصلاح و تغییر می‌دهند و از آنها بابت آن شعارها رأی می‌ستانند؟
حقیقت این است که جریان استمرارطلبی، که به دروغ خود را اصلاح‌طلب نامیده است، الان به مراتب بیشتر از جریان اصول‌گرایی، مانع اصلاحات و نوسازی در ایران است و عملا به فلاکت‌بارترین شکل ممکن، تبدیل به عمله ماله‌کشی ستم‌ها و مفاسد نظام و همچنین ابزار استمرار نظام (که در واقع، برابر با استمرار ستم و فساد و تباهی و ویرانی در ایران است) شده است.
یکی از مخالفان سرسخت نظریه توطئه هستم. ولی برخی مواقع فکر می‌کنم که اصلاح‌طلبان این نقش استمرارطلبی و ماله‌کشی را از همان اول قبول کرده‌اند و دارند نقش بازی می‌کنند و در قبال آن، یک قسمت بسیار ناچیز و کوچکی از کیک قدرت و ثروت جمهوری اسلامی را هم دریافت می‌کنند. از طرف دیگر کاراکتر این نقش آنقدر مفلوک، ذلیلانه و تحقیرآمیز و در عین حال پردردسر است، و دستمزد پرداخت شده این نقش آنقدر اندک است که باور نمی‌کنم عده‌ای تن به چنین تحقیر و فلاکتی داده باشند. دستمزد این نقش حداقل ۵۰ درصد از کیک قدرت و ثروت جمهوری اسلامی در تمام سطوح و ارگانها و قوا است.
در شفافیت درباب امور فرعی همچون شفافیت مالی و ...، اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان، تفاوت چندانی باهم ندارند، اما در شفافیت مواضع راهبردی، اصول‌گرایان به مراتب شفاف‌تر و باپرنسیب‌تر از اصلاح‌طلبان هستند. اصول‌گرایان با علم به اینکه بخش قابل توجهی از مردم و جامعه از خمینی و خامنه‌ای و اصل ولایت فقیه فاصله می‌گیرند و تنفر از آنها در حال رشد است، ولی بازهم در نهایت صراحت، خودشان را «سرباز ولایت و امام و رهبری» معرفی می‌کنند. و ادعایی برای تغییر و اصلاح ساختاری ندارند چون اعتقادی به آن ندارند.
شاید گفته شود که اگر اصلاح‌طلبان درباره میراث و اندیشه آقای خمینی و نظریه ولایت فقیه موضع صریح بگیرند و اگر احیانا این موضع مخالف باشد، از قدرت کنار گذاشته می‌شوند. در پاسخ باید گفت که صندلی قدرت، در برابر شفافیت و پرنسیب سیاسی، هیچ ارزشی ندارد. ماندن چند اصلاح‌طلب (تازه اگر بپذیریم که واقعا اصلاح‌طلب هستند و اراده برای اصلاح دارند) در بدنه قدرت جمهوری اسلامی، چه سودی برای جامعه داشته و می‌تواند داشته باشد؟ آیا ارزش این را دارد که عده‌ای مردم ساده‌دل را در تجمعات و ستادهای انتخاباتی تهییج کرده و امید واهی به آنها بدهند و به منصب سیاسی برسند و امید آنها را ناامید کنند؟! باور کنید پولی که در منصب سیاسی به این صورت گرفته می‌شود، حرام‌تر از پول آن اصول‌گرای نالایق است که در نهاد انتصابی می‌گیرد.
تا اطلاع ثانوی و تا زمانی که اصلاح‌طلبان درباره مواردی که در بالا ذکر شد، شفاف‌سازی نکنند، از لحاظ اخلاقی حق ندارند شعار اصلاح و تغییر دهند. صدالبته اصلاح‌طلبان می‌توانند مثل هر گروه معتقد به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه در داخل نظام حضور داشته باشند و حضور خود را افزایش دهند، اما در غیاب شفافیت سیاسی، وعده اصلاح و تغییر دادن، عین « رذالت » است.
گویا 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر