نقش مبرم محرکه های جامعه در دفاع از جنبش ملی ایرانیان
ژاله وفا
جنبش ملی ایرانیان با سرعت بسیار به اقصی نقاط کشور و حتی به کوچکترین شهرستانهای ایران در حال تسری است و مشارکت جوانان و خصىوصا زنان در آن بسیار چشمگیر است. شعارهای مردم کل حاکمیت نظام را خصوصا راس آنرا نشانه گرفته است و همگی ساختار شکنانه و از محدوده تنگ درون نظام خارج و نیزدر بر گیرنده حقوق ملی تمام آحاد ملی ایرانیان است.
این امر گواه بر بلوغ سیاسی مردم ایران و درس گرفتن از عوامل بی دنباله شدن جنبشهای قبلی و مقابله با آن عوامل است.
در عوض هر چه شاهد رشد و بلوغ جامعه و درس گرفتن از تجربیات قبلی در بهتر کردن کیفیت و ماهیت جنبش خود هستیم، شاهد سردرگمی، غافلگیری عمال نظام ولایت فقیه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا نیز هستیم که درس از تجربه نارضایتی مردم نگرفته وبلاهت همچون سونامی مخرب بر زبان - قلمشان جاری است.
۱-جنبش مردم را به بیگانگان و یا به گروهکهای منفور در بین مردم نسبت میدهند و سعی در تخفیف ماهیت جنبش ملی ایرانیان دارند. به این امر نیز لختی نمیاندیشند که اگر مردم ایران با این وسعت از گروهکهای معاند خارج کشور فرمان میگرفتند که خوب بی پایگی شما در میان مردم بیشتر نمایان میشود! در حالی که هم شعارها و هم ابعاد گسترش جنبش صادق ترین گواه بر خودجوش بودن جنبش ملی مردم ایران است و با شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ایران "که بیانگر خواست عمومی ششرکت کنند گان در جنبش است و در سرتا سر ایر ان طنین افکنده است، جنبش ملی ایرانیان بیرون از نظام ولایت فقیه و قدرتهای خارجی است و جنبشی کاملا مستقل است.
۲-با انتشار فکرهای جمعی جبار در بین مردم، آنان را به بی عملی و صرفنظر کردن از خواستهای مدنی خود، و به تکرار القای ترس" هم سرنوشت شدن ایران با سوریه" و" اشغال کشور" میپردازند.
۳- از ترس از دست دادن موقعیت قدرت خود در حاکمیت، نظام را به سرکوب تظاهرات مردم فرا میخوانند.
به چند نمونه از مواضع آنان اشاره میکنم:
● پژمان فر "نماینده "مجلس نظام و عضو جبهه پژمان پایداری (مصباح): "اگر لازم باشد مردم (!) با حضور در صحنه و خلق حماسهای دیگر در برابر اغتشاشگران میایستند. "
● وزیر دفاع دولت روحانی، حاتمی: "تمامی دشمنان قسمخورده نظام جمهوری اسلامی ایران کمر همت خود را برای تحریک مردم و تهییج آنها به تجمع و ایجاد نا آرامی بستهاند. "
● عباس عبدی (فرارو ۱۱ دیماه ۹۶): "در سال ۱۳۶۰ و هنگامی که سازمان مجاهدین با آن سازماندهی و تشکیلات مخوف و حتی مسلح اقدام به عمل مسلحانه علیه حکومت کرد و دهها هزار نفر را در سراسر کشور بسیج و وارد میدان کرد، بلافاصله با واکنش خودانگیخته و نیمهسازمانی طرفداران انقلاب مواجه شد، در حالی که نیروهای نظامی و بخش عمدهای از طرفداران انقلاب در جبههها سرگرم جنگ بودند، ولی در داخل شهرها نیز به سرعت بساط آنان را جمع کردند. اکنون چه شده است که وضعیت منطقه و تجربیات زنده را میبینیم، ولی اقدامی جدی در مقابله با آن نمیکنیم؟! "
این تکیه زنندگان بر مسند قدرت در نظام و بهره مندان از رانت سیاسی، اقتصادی، فراموش نکنند که فکرهای جمعی جبار شما و القاءات شما آنهم رضایت و فراخوان شما به سرکوب مردم از وجدان تاریخی و همگانی مردم ایران زدودنی نیست و در آینده ایرانی آزاد بایستی در مقابل هر موضعگیری پاسخگو باشید.
مبرهن است که اتخاذ شیوههای سرکوب و بیشترین تجهیزات سرکوبگر اعم از اسلحه گرم و سرد (انواع شوکهای برقی و باتوم و تیر و چاقو و...) و بودجه سرکوب در اختیار نیروهای مختلف نظامی نظام ولایت فقیه است و نه مردم با دست خالی. دیشب ماموران نظام حتی به مردم عادی در حال پیاده روی در تهران و در میدان انقلاب و ولیعصر حمله کردندو شیشهها را شکستند و بعد آنرا به مردم نسبت دادند. خوشبختانه فیلم به مثابه یک ابزارموثق مدرن در ثبت وقایع تاریخی کار آمدی خود را در نشان دادن سرکوبگران و اغتشاشگران واقعی به اثبات رسانیده است.
جالب توجه اینکه مواضع و استدلالهای استبدادیان هر وقت با نیروی مردم مواجه میشوند خمیر مایه یکسان خود را آشکار میسازند. ازهاری نیز در اول انقلاب برای نادیده گرفتن حضور مردم در خیابانها معتقد بود این صدای خروشان اعتراض مردم، تنها نوار کاست است. و مردم با شعار " ازهاری بیچاره همش میگه نواره -نوار که پا نداره " آن گفته را بی اعتبار کردند.
بر تمامی نیروهای محرکه جامعه منجمله دانشجویان، فرهنگیان، اساتید دانشگاه، کار گران، زنان و... همانا همه هنرمندان مبتکر عقل جمعی ایران است که با مشارکت هر چه بیشتر خود در این جنبش ملی در همگانی تر شدن آن و دفاع از آن برخیزند و جنبش را از تحمیل خشونت نظام به آن مصون بدارند.
آندره وایدا فیلمساز مشهور لهستان و سینمای جهان که اثارش افشا کننده ظلم و جفا به حق مردم کشورش است بدرستی میگوید: "در نبود دموکراسی و آزادی بیان، هنرمندان به خودی خود صدا و وجدان آگاه ملت میشوند و مردم را به سمت آرمانگرایی میکشانند. این یک پدیده طبیعی است که آنها متمایل به آرمانگرایی ملت میشوند. چرا که برای یک هنرمند بدون سرزمین آزاد تنها چیزی که برای انجام دادن وجود دارد اینست که نماینده یک ملت خوب و نجیب باشد. "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر