۱۳۹۸ تیر ۱, شنبه

بیانیه 14 نفره

تغییر گفتمان سیاسی از استمرار به براندازی

الاهه بقراط
بارزترین نشانه‌های روشن تغییر، یک‌بار ده سال پیش در «جنبش سبز»، به ویژه در پایتخت، دیده شد که رهبران نه با وعده‌ی «اصلاح» بلکه با شعار «تغییر» آمدند و البته منظورشان، استمرار به شکلی دیگر بود.
بار دیگر، دو سال پیش در آبان و آذر ۹۶ به ویژه در شهرها و شهرستان‌ها بود که در دی‌ ۹۶ به اوج رسید و «تغییر» را در شعارهای ملموس عینیت بخشید: اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا! پشت به دشمن، رو به میهن! دشمن ما همینجاست، بیخود میگن آمریکاست! شعارهایی در ستایش پهلویها مسیر این تمایل را بیشتر مشخص کرده است: بازسازی کشور و تلاش برای تولدی دیگر! تولد یک ایران نوین که در آن دموکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر، می‌بایست بنیاد قانون اساسی آینده‌ را تشکیل دهد.
در این میان حرکت‌های به شدت سرکوب شده مانند جنش زنان و دانشجویان در دهه‌ی هفتاد و هشتاد خورشیدی را نباید از قلم انداخت. جنبش پوشش اختیاری علیه حجاب اجباری را نیز که زنان حاملان اصلی آن هستند نباید فراموش کرد.
تغییر گفتمان سیاسی از «اصلاح‌طلبی»، که در حقیقت ابزاری برای حفظ قدرت انحصاری در دست گروه‌های مافیایی رژیم بوده است، به «براندازی»، یک گام بزرگ به پیش برای نیروهای مدافع دموکراسی نه تنها در ایران بلکه در منطقه و جهان است. این تغییر البته به زیان حاکمان ایران و رژیم‌های مشابه در منطقه و همچنین آن قدرت‌های جهانی است که در تمام این سال‌ها از «استمرار» جمهوری اسلامی و در نتیجه از «تحریم» و فضای بی‌ثباتی و جنگ‌افروزی سود برده‌اند. اما تاریخ ثابت کرده است، سرنوشت هر کشوری به دست مردمان آن است! قطب‌نمای منطقه و جهان نیز به اجبار با خواسته‌ها و نتایج عملکرد مردم کشورها تنظیم می‌شود.
به یاد بیاوریم که استمرارطلبی غالب بر جامعه سیاسی ایران و یکه‌تازی استمرارطلبان حتا در خارج کشور، مفاهیمی چون «سقوط»، «سرنگونی» و «براندازی» را به چنان «تابو»یی تبدیل کرده بود که بجای آن از عناوین مستعار مانند «انحلال» و «برکناری» و… استفاده می‌شد. امروز اما خود علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی و جناحین و بال‌های نظام‌اش، در میان اینهمه واژه‌های مشابه برای عبور از رژیم اسلامی، حادترین آنها را به کار می‌برند: براندازی!
البته زمامداران نظام «براندازی» را در چارچوب قضایی و همچنین درک ناقص و ایدئولوژیک خود، یک جرم امنیتی تلقی می‌کنند و ایرانیانی را که خواهان براندازی و جایگزینی‌ آن با نظامی متکی بر حق حاکمیت مردم و حقوق اولیه و شهروندی هستند، دستگیر و مجازات می‌کنند. اما براندازی حکومت‌های ضدمردمی نه «جرم» بلکه یک روند تاریخی است.
کسانی که در تمام سال‌های گذشته به امید واهی «اصلاح»‌ و «تغییر» و «تحول» در انتخابات استصوابی شرکت کردند، در عمل به زیر پا گذاشتن حقوق خود رأی داده‌اند! هیچ حکومت ضدبشری نمی‌پرسد آیا خواهان تبعیض هستید و یا می‌خواهید حقوق شما توسط ما زیر پا گذاشته شود! بلکه یک نظام حقوقی که تبعیض و نقض حقوق شهروندان در آن قانونی شده، بر پا می‌دارد تا آرای شهروندان نتواند هیچ خللی بر آن وارد کند! مشارکت در «انتخابات» چنین نظام‌هایی جز تایید و همکاری برای نقض حقوق خود نیست! با توجه به تجربیات کشورهای دیگر شاید نیازی به ۴۰ سال تجربه نبود تا به این حقیقت آشکار پی برد! با اینهمه، تغییر گفتمان استمرار به براندازی را که خود جمهوری اسلامی نیز خطر آن را جدی گرفته است، می‌بایست دستاوردی ارزشمند دانست که به بهایی بسیار سنگین به دست آمده و نباید آن را که ضرورت دوران گذار است به هدر داد.



الاهه بقراط

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر