اسلام و شیعه گری، تولید حشره و کرگدن،
جلال ایجادی
با هجوم استعماری اسلام و ماشین پروپاگاند تاریخی اسلام، بر ما چه گذشت؟ فرهنگ منحط بیابانی و قرآنی و خلافت عربی، در پی نابودی فرهنگ باستانی و زبانهای ایرانی و هویت ما برآمد. اسلام در طول تاریخ، با رایج نمودن و تحمیل آیههای ضدخرد قرآنی و احادیث و روایات، با تفسیرهای ابلهانه ملاباشیها و رسالههای فاسد آخوندها و نیرنگنامههای نواندیشان، با حمایت از تمام مراسم خرافه گری مانند اربعین و زیارت امامزادهها و قبور کربلا و مراسم سوداگری و شعبده بازی مکه، با سرکوب مخالفان و خداناباوران و فیلسوفان و هنرمندان و فرهنگیان و با سوء استفاده از ثروت ملت، سلطه توتالیتاریستی خود در ذهن و اجتماع و سیاست را برقرار ساخت.
اسلام خرد و روح آزاد و آفرینش را منکوب ساخت، زن را به ابژه سکسی تبدیل کرد، غیر مومنان را دشمنانی سزاوار مرگ معرفی نمود و آدمکشی را جهاد مقدس اعلام کرد.این هجوم پیچیده و همه جانبه و مستمر اسلام، ما را از خودبیگانه ساخت. هویت فرهنگی و روانی ما دچار گسیختگی شد، پاره پاره شدیم، لایههای متناقض و دشمن خو در کنار هم قرار گرفتند. ما مچاله شدیم و از اندیشه آزاد محروم شدیم. بزور رگههای اسلامی عربی در اخلاق ما، در زبان ما، در ارزشهای ما، در رفتار اجتماعی و روانی ما و در هویت ما، جای گرفتند. ما در هویت خود عناصر ساختاری متفاوت و با کیفیت گوناگون داشتیم ولی با اسلام همه هویت ما زیر ضربه قرار گرفت و از تحول مثبت و درخشان محروم ماندیم. بجای اینکه در گفتگو با اهورامزدا باشیم و در فضای اسطورهای و فرهنگی فردوسی سیر کنیم و بسوی مدرنیته پرش کنیم، مرثیه گوی دشمنان خود شدیم و بتهای سفاکی و بلاهت را خدایان مقدس خود ساختیم. ما به حشره وحشتناکی تبدیل شدیم، ما کرگدن شدیم. ما دچار ازخودبیگانگی شدیم. آرامش دوستدار صحبت از دینخوئی ناشی از اسلام و غیر دین اسلام کرد. ولی باید افزود ما با اسلام و شیعه گری به شکست هویتی و فرهنگی و اخلاقی درغلتیدیم. ما از اسلام و الله شکست خوردیم. اسلام قرآنی که با ایدئولوژیهای ضدانسانی جدیدتر مانند نازیسم برابر است، بر ما چیره شد. فاجعه بود، ولی بسیاری گفتند: همه چیز عادی است و شما از این راه به معنویت میرسید. فاجعه بود، ولی ملاباشی و حکیم باشی و حاکم باشی گفتند: اسلام، آخرین دین و کاملترین آنهاست. فاجعه بود، ولی سیاسیون و روشنفکران پرشماری که روشنایی را از دست داده بودند گفتند: ساکت! به تودهها احترام بگذارید. بدین گونه هر کسی در مردگی ما نقش ایفا کرد.
فرانتس کافکا در سال ۱۹۱۲
میلادی داستان «مسخ» را مینویسد. رمان کافکا نوشتهای فلسفی و جامعه
شناختی و روانشناختی میباشد. این رمان با این جمله آغاز میشود: «یک روز
صبح، همینکه «گره گوار سامسا» از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به
حشره تمام عیار عجیبی مبدل شده بود... گره گوار فکر کرد: «چه به سرم
آمده؟».
چگونه یک انسان به یک حشره زشت و کریه تبدیل میشود و از هویت
خود دور میشود؟ بررسی فشارهای اجتماعی و بورکراتیک متعدد و نیز درک ستم
پدری سختگیر و اقتدارگرا لازم است، تا این واقعه تراژیک درک شود. هویت
انسانی و شغلی و اجتماعی و زبانی و تاریخی او ویران میشود، موجودی زشت جای
گره گوار را میگیرد. گره گوار از خصومت جامعه میمیرد و لاشه خشکیده او
را با جارو پاک میکنند. پدر او آقای سامسا میگوید: «خوب میتوانیم خدا را
شکر بکنیم.» و سپس علامت صلیب میکشد.
نمایشنامه نویس سرشناس اوژن یونسکودر سال ۱۹۵۹ نمایشنامه «کرگدن» را به
نگارش درمیآورد. داستان از آنجا شروع میگردد که خبرهایی در باره وجود
کرگدن در شهر پخش میشود. برخی آدمها بمرور پوستشان کلفت میشود، سرشان درد
میگیرد، صداشان تغییر میکند و شاخ درمی آورند. بحث در شهر میپیچد که یک
شاخ عادی است یا دو شاخ؟ در ابتدا مردم وحشت دارند ولی بمرور از نسبی بودن
ارزشها و اخلاق کرگدن حرف میزنند. برخی پرسش میکنند: آیا ارزشهای آدم
بهتر از ارزشهای کرگدن است؟ بمرور همه تردیدها به نفع عادی بودن دنیای
کرگدن، شکسته میشود و بمرور آدمها کرگدن میشوند، همه جا صدای کرگدن شنیده
میشود و کرگدنها فوج فوج در همسایگی و خیابانها و میدانها پدیدار
میگردند. بله، همه جا پر از کرگدن میشود. در پایان یک نفر فریاد میزند:
من میخواهم آدم باقی بمانم.
اوژن یونسکو میگوید: «آدمیزاد بودن برتر از
کرگدن بودن است، ولی ما نمیتوانیم آنها را مجبور کنیم. آنها خودشان
باید بخواهند که کرگدن نشوند». برانژه یکی از شخصیتهای نمایشنامه میگوید:
«اگه هر کدوم از اون کرگدنها بخوان، دوباره میتونن انسان بشن».
چگونه ایرانیان شیعه میشوند؟ آیا آنها براساس فطرت و سرشت خود به اسلام
روی میآورند؟ نقش حکومتها و ماشینهای پروپاگاند و تبلیغات چیها چه
بوده است؟ نقش عادتها و هیجانهای احساسی و تغییر ناخودآگاهیها چگونه
قابل بررسی است؟ نقش استبدادهای خشن خرد و کلان در تخریب ذهن انتقادی و
ویرانگری فرهنگ دیرینه و ایجاد سد در برابر فرهنگ مدرنیته چیست؟
ایرانیان
خود را فراموش کردند. آنها مانند حشره عجیب و کرگدن زمخت شدند زیرا با
شیعه نزدیک میشوند، جفت میشوند، ترکیب میشوند و بالاخره آنرا مذهب و
روان خود به حساب میآورند. شیعه گری در رگ وپی ایرانیان فرومی نشیند و
روان آنها را به کنترل درمی آورد. ایدئولوژی اسلامی بمرور عنصر مقاومت را
در بخش گستردهای میشکند و بدی را «خوبی» مینمایاند و گندیدگی در جهان را
«مقدس» جلوه میدهد. دو سمبولیسم کافکا و یونسکو در ادبیات جهانی به روشنی
سقوط ایرانیان و مسخ شدگی آنان را نیز نشان میدهند. اما تاریخ دینامیک
است و درخششهای زیادی در تیرگیها وجود دارد. در تاریخ ایران همه آسیب
دیدیم. ولی تاریخ یک خطی نیست. در برابر اسلام عربی، دلاوران یا اندیشهها
یا شعرهای فراوانی بوجود آمدند و با قدرت گفتند ما ایرانی باقی میمانیم.
ولی خیل بیشماری نیز حشره وار و کرگدن وار، اسلام آورده و شیعه شدند و
خواستار بندگی و اسارت گردیدند و در برابر الله و مرجع تقلید، برخاک افتاده
و تسلیم شدند.
داستان مسخ گره گوار کافکا بیان نیهیلیسم نیست، بلکه بیان تراژدی سرنوشت انسانی است که توسط جامعه حریص و نامهربان له میشود. نمایشنامه کرگدن یونسکو بیان نیهیلیسم نیست، بلکه بیان اعتراض به کنفورمیسم اجتماعی و فرهنگی است، بیان اعتراض علیه عادت به بدی و زشتی است، بیان اعتراض به خوکردن به زوال و انحطاط است. اسلام و شیعه گری یعنی زوال و سقوط فرهنگی و هویتی ما، پذیریش قرآن یعنی فرورفتن به تبعیض و بردگی و فساد. اسلام یعنی مرداب، ما میخواهیم از مردگی و مرداب بیرون بیائیم. در قلب ما امیدها و درخشش هایی وجود دارد. با پیام فردوسی، با تردید فلسفی و شاعرانه خیام، با روشنایی فلسفه کانت و جان لاک و دکارت و مدرنیته، با دانش مدرن جهان و با اراده معطوف به آزادی، به پیش میرویم.
جلال ایجادی
جامعه شناس، دانشگاه فرانسه
------------------------------------------
جلال
ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز
جنبشهای اجتماعی در جهان و انقلابهای ایران نوشته است. کتاب او «انقلاب
برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، ۳۳۰صفحه انتشارات فروغ.
ایجادی اثر دیگر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰
برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. کتاب تازه به نام «گیتی مداری و لائیسیته،
قدرت سیاسی در ایران» از جلال ایجادی توسط انتشارات فروغ در ۳۵۰ برگ
انتشار یافته است. از این نویسنده در گذشته کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری
یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و
دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی
تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها
در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»،
۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته چند برنامه
تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد
قرآن و اسلام، تهیه و پخش میکند. این برنامهها را در یوتوب میتوانید
مشاهده کنید. افزون برآن، ایجادی در تلویزیونهای پربیننده فرانسه بعنوان
متخصص در باره خاورمیانه و اسلام و لائیسیته شرکت میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر