یک سوال مهم از ۸۰ تن دلواپس
ویژه خبرنامه گویا
نسخه دوم بیانیه ۸۰ نفر از مقامات سابق جمهوری اسلامی، برخی از چپها، ملی مذهبیها و نواندیشان دینی به بازار آمد. آنها در این بیانیه از قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل حمایت کردهاند. قطعنامهای که جمهوری اسلامی نیز از آن حمایت کرده و به آن رای مثبت داده. در این قطعنامه به علی خامنهای هشدار داده شد نباید کشور ما را به جنگ بکشد، که این نکته برای هر ایرانی بدیهی و اظهر من الشمس است.
البته در بین امضاء کنندگان هستند کسانی که در مورد ادامه جنگ ایران و عراق با افتخار میگفتند" جنگ جنگ تا فتح قدس از طریق کربلا". اگرچه مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی از جمله کیهان تاکید کردهاند جمهوری اسلامی مستقیما به جای هیچ ملتی وارد جنگ نمیشود.اسفاء که این بیانیه جنایت هولناک و توجیه ناپذیر حاکمان "خلافت اسلامی غزه" در روز ۷ اکتبر سال جاری را به نوعی توجیه میکند و مینویسد: "هرچند گسترش حماس یک شبه اتفاق نیفتاده و بخشی از دلیل رشد آن بی اعتنایی دولت اسراییل به خواستهای به حق مردم فلسطین بوده است".
زمانی که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل آمد، نخست وزیر و رئیس جمهور اسرائیل هر دو در پای پلکان هواپیما به استقبال او رفتند. جو بایدن خواستار یک مکث چند ساعته (pause) شده است، و نه آتش بس فوری و بی قید و شرط. ولی اسرائیل به درخواست مکث کوتاه مدت انسان دوستانه وی اهمیت و اعتنایی قائل نیست. آیا خام پنداری نیست که اسرائیل به درخواست این جمع "برادران و رفقا" وقعی بنهد؟
این بیانیه معنادار رندانه و با تردستی "کوبیدن سر مار در ایران" را سیاست ویرانگر، ضد ملی و خیالپردازانه، تفرقهافکنانه میخواند. حال مشخص نیست که چرا درخواست خود آنها خیالپردازانه نیست. بنده باز هم تاکید میکنم که نه تنها هرگز طرفدار حمله به ایران نبوده و نیستم، بلکه کشتار انسانهای بیگناه را همواره محکوم کرده و میکنم. در حین حال آنقدر خام و خیالپرداز نیستم که گویا اسرائیل به حرف و یا درخواست بنده اعتنایی میکند. بلکه از منظر تحلیلی و رئالیسم تلخ از این جمع سوال میپرسم.
در نتیجه با بخش هایی از متن بیانیه موافق هستم. از جمله توقف بلادرنگ کشتار بیگناهان و تشکیل و راه حل دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل. اما حلقهی مفقود جوهره برهان و عصاره استدلال این جمع اینجاست که حماس بنا به تجربههای بلااستثنای عینی و عملی فراوان گذشته به خوبی میدانسته که اگر یک سرباز اسرائیلی را بکُشد، اسرائیل با بمباران و کشتار مردم غزه جواب خواهد داد ـ چه برسد به کشتن بیش از سیصد سرباز و بیش از هزار غیرنظامی، آنهم به صورت دهشتناک و غیر قابل تصور. جنایات ماورای حیوانی حماس باور کردنی نیست که یک انسان چنین خشونت و بربریت مطلقی از خود نشان دهد. خبرنگاران از جمله از بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال بعد از تماشای ویدئو ۴۵ دقیقهای ضبط شده توسط دوربینهای لباس تروریستهای کشته شده، گفته بودند "بدترین" روز زندگی آنها بوده. بر اساس ویدئویی که در سایت گویا هم است، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا میگوید تروریستهای حماس چشمان یک پدر اسرائیلی را در مقابل همسر و دو فرزند ۶ و ۸ ساله از حدقه در آوردند و سپس پستانهای مادر را در مقابل چشم کودکانش بُریدند و سپس پای دختر را بریدند و انگشتان پسر را نیز قطع کردند. نه تنها داعش خونخوار و وحشی بلکه هیچ حیوانی در طول تاریخ اینگونه نکرده است که حماس کرد. باید گفت شرم بر همه آنهایی که تروریستهای ماورای حیوانی حماس را توجیه میکنند.
بنابراین مسبب و بانی کشتار جاری حاکمان "خلافت اسلامی غزه" هستند. یعنی از منظر عواقب کار خویش آنها هیچ رحم و پروائی برای مادران و خواهران و کودکان خودشان نداشتند. حماس بر اساس اصل "خون بر شمشیر پیروز است" عامدانه و آگاهانه و هدفمندانه مرتکب این جنایت شد و مبرهن و آشکارا میدانست عکس العمل "دشمن حماس" چه خواهد بود. به قول سعدی عاقل آن است که اندیشه کند پایان را. فردوسی هم میگوید: "به هر جایی که خواهی در شدن را / نگه کن راه بیرون آمدن را".
لذا سوال مهم از این هموطنان این است: با توجه به اینکه دو گروه تروریستی حماس و جهاد اسلامی مخالف موجودیت اسرائیل هستند و عملا آن را ثابت کردهاند و جزو موانع اصلی بر سر راه تشکیل دولت فلسطین میباشند، پیشنهاد عملی این جمع "برادران و رفقا" برای از میان برداشتن این موانع چیست؟ زیرا بدون ارائه چنین راه حلی، شوربختانه اسرائیل با آتش بس موافقت نخواهد کرد. نخست وزیر اسرائیل با صراحت مخالفت خود را با آتش بس اعلام کرده است. زیرا آتش بس همان و جشن و پایکوبی، عید پیروزی خون بر شمشیر و تجلیل حماس همان! و ادامه خونریزیهای ادواری و کشتار انسانهای بیگناه همان! آن هم نه تنها در تمامی جهان اسلام، بلکه در مساجد و خیابانهای لندن و پاریس و نیویورک و برلین نیز جشنوارههای پیروزی به راه خواهد افتاد.
این نسخه دوم "بیانیه دلواپسان" به مصداق دژاوو یا آشناپنداری (déjà vu) مرا بیاد بیانیه "هنرمندان دلواپس تحریم" میاندازد. در جواب آنان در روز شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷ (۵ سال پیش) در مقاله تحت عنوان "سخنی صادقانه با هنرمندان دلواپس بر علیه تحریم ها" نوشتم: "شما شوربختانه بنا به دلایلی که خودتان بهتر از دیگران میدانید، تمام حقیقت را نگفتید! و این جوهر ذاتی و بن مایه سخن من با شماست. زیرا هر سکه دو روی دارد. پنهان کردن نیمی از حقیقت نه عین "صداقت" است و نه از جنس "فرهنگ". وانگهی در روایات نیز آمده است " گفتن نیمی از حقیقت، دروغ بزرگ است".
امیدوارم این جمع گرامی در بیانیه شماره سه خویش بجای تکرار مکررات و خام اندیشی و "خیال پردازی" به سوال مطرح شده بنده پاسخ واقعگرایانه داده و راه حل عملی ارائه کنند. یا وگرنه سازمان ملل در طی ۷۵ سال گذشته قریب به هزار بیانیه و قطعنامه و تصویبنامه در مورد مسئله اسرائیل و فلسطین صادر کرده. اما چه سود؟
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر