سهم خواهی از ساختار قدرت!
اما، این سبب نشود که رئیس جمهورها، از جمله آخوند روحانی، در پی سهم خواهی از ساختار قدرت نباشند. این سهم خواهی از ساختار قدرت است که پیوسته علت اصلی تنش بین دستگاه ولایت، برگزیده الله و دستگاه ریاست جمهوری، برگزیده مردم بوده است. سهم ریاست جمهوری از قدرت، چیزی نیست مگر آنچه که میتوان ته مانده های قدرت نامید. شاید مفید افتد که بدانیم تنها 27% بودجه کل کشور بدست دولت صرف نیازهای عمومی میشود. یعنی که 73% بودجه در خدمت نهادهایی ست که تحت اراده مستقیم ولایت فقیه قراردارند.
درست، برگزاری انتخابات، بر تنش و تضاد بین ریاست جمهوری و نهادهای تحت نظر ولایت، همچون شورای نگهبان میافزاید. اما، نه تنها نظام را بلرزه در نیاورد بلکه بدان استحکام بیشتری میبخشد و نظام را نرم و انعطاف پذیر جلوه دهد. رقابت های انتخاباتی، درگیری و پرده برداری از آنچه ناگفته و پنهان مانده است، سبب تضعیف ساختار دین و قدرت نمیشود بلکه بآن مشروعیت بیشتری دهد. افشاگریها، بعضا، بدست کارکشته های نظام طراحی میشود تا نظام را ضد ضربه نمایند.
افشاگریهای وزیر امور خارجه، آخوند(کت و شلواری) محمد جواد ظریف، تا اینجا بنظر نمیرسد که زخمی بر بدنه ولایت وارد آورده باشد. واقعیت آنستکه نظام ولایت سود برد از زد و خورد و دعواهای درونی. چون به تقویت این باور در جامعه میانجامد که نهاد های جمهوریت اگر از طریق ولایت مدیریت نشوند، جامعه دچار هرج و مر ج و بی ثباتی سیاسی و نا امنی میشود. که ولایت منشا ثبات است و آرامش و امنیت.
اما، آیا مهم است که رقابت های انتخاباتی به کجا میکشد؟ البته که مهم است اما نه در جامعه ای، که یک فرد بیش از 32 سال بر آن حاکم مطلق است، همچون شبانی بر گله ای. در این دوران هشت بار انتخابات ریاست جمهوری بوقوع پیوسته است، آیا تاکنون تغییری در ساختار قدرت و شیوه شبانگری، هدایت و تصمیمگیری و مدیریت، مشاهده شده است؟ مستقل از اراده ولی فقیه، آخوند خامنه ای، کدام یک از سیاستهای خارجی و یا داخلی برگزیده و بدان عمل شده است؟ پاسخ البته که منفی ست زیرا که التزام بولایت باید در گفتار و رفتار ریاست جمهوری و تمام زیر شاخه های آن بازتاب یابد. اگر نوائی خارج از کوک ولایت بگوش برسد، ریاست سقوط میکند بمقامی تنها در خور تف لیسی ولایت.
واقعیت آن است که تا کنون مستقل از اراده ولایت، رئیس جمهوری برگزیده نشده است. اولین رئیس جمهور برگزیده مردم در دوران ولایت امام خمینی پا بگریز گذاشت. رئیس جمهوریهای دیگر، باستثنای، هاشمی رفسنجانی، همگان، حتی محمود احمدی نژاد با دلی پر از کینه در عین ذلت و خواری مسند قدرت را ترک گفته اند، سرنوشتی که در انتظار آخوند روحانی هم هست.
کدام یک از روسای جمهور توانسته اند جلوه ی اراده ی ملت باشند. حرف آخر را بزنند و تصمیم نهایی را اتخاذ نمایند. رئیس دولت موظف است که اراده و امیال و چشم اندازهای ولایت را به پیش براند تا ملت به سعادت و کمال در این دنیا و رستگاری در آخرت برسد. در نظام ولایت، رئیس جمهور به ریاست دولتی میرسد که مالک و گرداننده اصلی آن ولایت است. بنابراین رئیس جمهور تحت نظارت دستگاه ولایت و یا بیت رهبری است که باید انجام وظیفه نماید.
پس باید هم که ولایت در این شرایط بحرانی در بوق و کرنای انتخابات بدمد و هر روز خطبه ای درباره لزوم و ضرورت شرکت مردم در آن سر دهد. چون این ولایت است که بخدمتگزار نیازمند است، نه ملت. ولی فقیه یکبار دیگر در سدد یافتن رئیس جمهوری ست جوان و تحول خواه ویا سربزیرو تهی از رویای رقابت با ولایت. رویایی که تجربه نشان داده است به کابوس تبدیل شود.
رئیس جمهور اصلاحات، حجت لاسلام خاتمی، هنوز مورد لعن و نفرین ولایتمداران قرار دارد. محمود احمدی نژاد که در زیربال و پر ولایت از پادویی به ریاست رسیده بود، در دور دوم ریاست جمهوری خود حتی نتوانست وزیر اطلاعات خود را برکنار کند و در واکنش بفرمان ولایت، بمدت یازده روز از مسند ریاست قهر کرد و خانه نشین شد. در این دوره، احمدی نژاد، در نقش ضد ولایت در آمده است بان امید که یکبار دیگر مردم ساده دل را فریفته معجزات امام زمانی کند . معلوم است که رئیس جمهور سابق، آب را بسیار گل آلود می بیند و فرصت را برای ماهیگیری مناسب. صرفنظر از آنکه، آخوند روحانی، چه بر زبان آورد، او بهتر از هر کسی میداند که انتخابات چیزی بیشتر از یک شعبده بازی نبوده است و هنوز هم نیست.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
Firoznodjomi.blogpost.com
fmonjem@gmil.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر