۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

 استقلال و ایستادگی اسطوره آوازایران


علی ایزدی

استاد محمدرضا شجریان که می گفت "من دچارخفقانم،من به تنگ آمده ام" سرانجام مردم خویش راتنها گذاشت.شجریان تنها یک هنرمند بی بدیل درعرصه موسیقی ایران نیست، آنچه که ویژگی های درخشان اوراخارق العاده می نماید، اصالت وپرنسیب هنری اش بود.این خصیصه ای است که نه تنها برخی ازهنرمندان وسلبریتی های ما برای زیستن درسایه جمهوری اسلامی ازآن عاری هستند بلکه بخشی ازادبا وحتی اهل سیاست که خود رامنتقد جمهوری اسلامی می دانند نیزبدان پایبند نیستند.مردمی بودن این آقای آوازایران ازاینروست که بیشترقابل درک می باشد.

شجریان دوویژگی داشت که اورا ازدیگرهنرمندان واهالی موسیقی ما ممتازمی نماید، نخست اینکه اومستقل بود، به کسی باج نداد، به ویژه به استبداد ولایت فقیه. دومین خصیصه ایستادگی اودرمقابل جورجمهوری اسلامی با اتکا به مردم است.

استقلال استاد شجریان 

اگرمهم ترین مایه مستقل ماندن راسرخم نکردن وباج ندادن به هرعاملی بدانیم که یک هنرمند یا سیاستمدارراازمتن مردم خویش جدا می نماید،شجریان کسی بود که به جمهوری اسلامی نه گفت،اودرجریان جنبش سبزصدایش راوقف رهائی مردم کرد وصراحتأ درمقابل ولایت فقیه ایستاد.اومی دانست که با سردادن نغمه "تفنگت رازمین بگذار" به زودی حاکمیت تاخلع سلاح صدای آوازش درداخل کشورپیش خواهد رفت، اما اصالت هنری وپرنسیب که بدان باورداشت باعث شد درلفظش رابرپای خوکان نریزد.

شجریان به واسطه همان اصولی که خود رابدان عمیقأ پایبند می دانست به بازارهم باج نداد تا خلا محرومیت اش ازمردم رادرسایه دکان رانت ورشوه جبران نماید.درچنین جووباچنان باوری بود که استاد آوازمان ناگزیرشد تا صدایش رادرتالارهای کنسرت های خارج ازکشورطنین انداز نماید.درمیان مردم ومام میهن نخواندن اگرچه برای هنرمندی چون اوسخت رنج آوربود اما قطعأ بهترازسکوت وبی صدایی بود که حاکمیت راخشنود می نمود.

استقلال محمدرضا شجریان ازبعد دیگرهم قابل تامل می باشد، اینکه صدای خود رابه حلقوم سیاست هیچ حزب وگروهی دراپوزیسیون نظام نیزتخصیص نداد.به بیان دیگربرغم آنکه اوهنرمندی مردمی بود که با تخطئه تئوری هنردرخدمت هنر،استعدادش راخرج توده دردمند سرزمینش کرد،اما درعین حال به هیچ حزب و گروه سیاسی اجازه نداد که ازموقعیت هنری وجایگاه ویژه اش درمردم به نفع خود و به نام مبارزه با جمهوری اسلامی استفاده کند.

بدین معنا، شجریان هندرمندی جاودانه است که نه تنها حافظ ، سعدی و خیام رابه متن مردم آورد، بلکه به نحواحسن نسل جوان رانیزبا گنجینه های ادبیات کلاسیک ما پیوند داد،ازاینروست که استاد شجریان تنها خواننده ای است که گروه های سنی وطبقات مختلف جامعه به او ارادت دارند.اگرخصیصه استقلال شجریان وباج نا پذیری اش دربرابرزرو زورنبود،اوقطعأ باتمام هنرمندی اش نمی توانست به جایگاه ممتازی  که امروزازآن برخوداراست نائل شود.


ایستادگی اسطوره آوازدربرابراستبداد 

اگرچه شورانگیزی صدای استاد شجریان ازهمان اوان انقلاب اسلامی به ویژه درآهنگ نام آشنایش "برادربی قراره" خود حال وهوایی ویژه به مردم ایران که می خواستند دربرابررژیم شاه ایستادگی نمایند،می بخشید وخود شجریان نیزبدان باور داشت،اما بزودی صدای پای دیکتاتوری نوین درکسوت جمهوری اسلامی راشنید. مخالفت اوبا حکومت اسلامی ازآنجا آغاز شد که آیت الله خمینی درتابستان 58 موسیقی رامخدرخواند.این سخن سخیف رهبرنظامی که ادعای مردمی بودن داشت، برهنرمندی چون اوخوش نیامد.شجریان که درهمان اوان بنا به دعوت رادیوتلویزیون درحال آموزش وتدریس عده ای ازجوانان برای مناجات اسلامی ازجمله ربنا بود،عطای نظام را برلقایش بخشید وبلافاصله ازادامه همکاری با سیما انصراف داد.

درسال 70 نیزشجریان مورد بی مهری،علی خامنه ای قرارگرفت.این ولی فقیه تازه به دوران رسیده درسخنانی خواست تا ربنا درهنگام اذان پخش نشود، اگرچه درعمل این چنین نشد وشاهکارربنای اوتنها درسال 88 ودرجریان جنبش سبز تنها زمانی که خود استاد ازصدا وسیما خواست که ازصدایش استفاد نکنند، دیگرازرسانه به اصطلاح ملی شنیده نشد.

درفردای این ماجرا جمهوری اسلامی هم در اقدامی قابل پیش بینی، دیگربه استاد اجازه نداد که دربین مردم کنسرتی اجرا نماید.

استاد شجریان هنرمندی نبود که درکسوت بسیاری ازشعرا ونوحه سرایان مجیزگوی خامنه ای رهبرشود، آنچه که ولی فقیه رابیش ازپیش ازاوناخشنود می نمود.

جنبش سبزیکی ازفرصت هایی بود که شجریان راتمام قد دربرابرخامنه ای قرارداد، بویژه وقتی احمدی نژاد که صرفأ با تایید رهبری رئیس جمهورشده بود ونه رای مردمی، توده های خشمگین هوادارمیرحسین موسوی را صرفأ خس وخاشاک خواند. شجریان درواکنش به سخنان سخیف احمدی نژاد درمصاحبه با بی بی سی گفت:" من صدای این خس وخاشاکم، این صدا همیشه برای خس وخاشاک بوده وهست."

دیگرصدای استاد درسالن ها ی کنسرت داخلی ورسانه رسمی کشورشنیده نشد،اما اوبا شاهکارحماسی "زبان آتش" ازاستبداد خواست "تفنگت رازمین بگذار" .ترانه تاثیرگزاری که به نوبه خود برجنبش سبزمردم علیه ستم جمهوری اسلامی جان تازه ای بخشید. 

محمد رضا شجریان درحالی رخت بربست ومردم مارا داغدارفراق خود کرد که جایگاهش درمتن مردم ما آنچنان است که اخیراحتی محمود احمدی نژاد که موج جنبش سبز88 راجزخس وخاشاک نمی دید، با فراغ بازوبرای عوامفریبی درمصاحبه ای مدعی شد که "تفنگت رازمین بگذاراستاد شجریان آرمان من است."!!!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر