سلام ...... مردان ایرانی ..... سلام
” تهمینه میلانی”:
سلام… مردان ایرانی سلام…
نمی خواهم جمعتان ببندم!
نمی خواهم خوبانتان را نادیده بگیرم….
زنانگی مان را نادیده گرفتید… بیچارگی مان را نادیده گرفتید! تیشه شدید به ریشه مان! دلسوزترین تان روسریمان را جلو کشیدید که چشمان ماشین کناری از حدقه در نیاید!
خوبترین تان غصه خوردید با غصه مان….
مردان ایرانی….
با کلام و چشم و دستتان همواره ما را سوزاندید! اسید نمی طلبید…. اما با اسید هم سوزاندید!
مردان ایرانی سرتان را خم کنید! یک بار که شده قد علم نکنید! یک بار هم که شده شما خجالت بکشید!
ما تمام عمر قد خم کردیم و خجالت کشیدیم! کمرمان شکست از بس خودمان را جمع کردیم تا شما حالی به حالی نشوید!
دستمان خسته شد از بس شالمان را روی سینه و گردنمان کشیدیم!
کمرمان زیر بار نگاهتان شکست!
کمرمان زیر بار مسئولیت ناتوانی کنترل شما شکست!
مردان ایرانی یک بار شما حواستان باشد که انگشتتان به ما نخورد!
ما قولنج کردیم از بس خودمان را جمع و جور کردیم!
سرتان را پایین بیاندازید!
چرا همچنان حرف می زنید!
یک بار شما گریه کنید!
یک بار شما روز تابستان چشمتان را بدزدید تا ما نفس بکشیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر