۱۳۹۶ تیر ۳, شنبه

خامنه ای «روز قدس» را با " آتش به اختیار" هایش به « روز حسن روحانی » تبدیل کرد 

اکبر گنجی
اینک دیگر هیچ کس تردیدی در مخالفت آیت الله خامنه ای، سپاه، محافظه کاران افراطی و نهادهای انتصابی تحت امر رهبری با حسن روحانی ندارد. آنان قصد داشتند از طریق تهاجم تبلیغاتی و فعالیت تشکیلاتی ابراهیم رئیسی را به جای حسن روحانی بنشانند. 
اما رأی ابراهیم رئیسی آن قدر کم بود که افزودن حدود ۵ میلیون رأی ولایی/سپاهی فاقد اعتبار به آرای او هم نتوانست وی را پیروز سازد. با این تقلب ، تازه توانستند آرأ او را به حدود ۱۶ میلیون افزایش دهند.
خامنه ای و رقبای روحانی به او تبریک نگفتند، و از همان روز حملات به روحانی را به رهبری آیت الله خامنه ای آغاز کردند. آیت الله خامنه ای به غیر از نقد آرأ و عملکرد حسن روحانی، استراتژی و تاکتیک زدن حسن روحانی را دقیق و آشکار بیان کرد.
استراتژی: حسن روحانی همان ابوالحسن بنی صدر است و باید حذف شود.
تاکتیک: کلیه نیروهای تحت امر رهبری- که همان سپاهیان و بسیجیان با لباس شخصی هستند- از این به بعد "آتش به اختیار" ند.
ارتش سایبری خامنه ای دست به کار شد و با شعر، مداحی، مقاله، تصاویر، و...؛ تبدیل حسن روحانی به بنی صدر را آغاز کرد. ائمه جمعه درباری، که هر هفته موضوعات خطبه های نماز جمعه را از دربار سلطان دریافت می کنند، نیز بر حملات خود افزودند. سپاهیان هم با اطلاعیه ها، مصاحبه ها و سخنرانی ها به حسن روحانی تاختند.
آنان عجله دارند. قصد دارند کار را به سرعت یکسره سازند. منتهی جهان واقع کاملاً در دست آنان نیست. هر اندازه هم که زور داشته باشند، باز عجله کار دستشان می دهد. ممکن است اقداماتشان نتایج معکوس به بار آورد.
تغییر سرشت روز قدس
"روز قدس"، روز یادآوری اشغال سرزمین های فلسطینیان توسط اسرائیل بود. "روز قدس" روز شعارهای نابودی اسرائیل بود. "روز قدس" بیش از همه، یکی از دو سه مورد تظاهرات سراسری نظام بود که آیت الله خامنه ای همیشه از آن برای مشروعیت نظام استفاده می کرد و می کند.
اما این بار، "روز قدس"، به روز حسن روحانی تبدیل شد.
"نیروهای خودسر" یا همان "آتش به اختیار" ها، نیروهای سپاهی و بسیجی و امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی هستند. جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه فاقد نیروهای "خودسر" است. یعنی افرادی که به طور خودجوش و مستقل از نظام، به اجتماعات و افراد حمله کنند. اگر چنین بود، چرا یک بار هم به سران قوه قضائیه، فرماندهان سپاه ، و خود آیت الله خامنه ای حمله نمی کنند؟ چرا تاکنون یک سخنرانی آیت الله خامنه ای را به هم نریخته اند و علیه او شعار سر نداده اند؟
چرا یک بار سخنرانی یا جلسه جنایتکارانی چون ابراهیم رئیسی، محسنی اژه ای، صادق لاریجانی، هاشمی شاهرودی، محمدی ری شهری، علی رازینی، و...را به هم نریخته اند و علیه آنان شعار سر نداده اند؟
چرا همیشه ، فقط و فقط ، به مخالفان، منتقدان( روشنفکران) و رقبا (اصلاح طلبان و اعتدالیون) حمله می کنند و اجتماعات آنان را به هم می ریزند؟ چرا گلوله های این نیروهای "خودسر" سر روشنفکران دگراندیش و سعید حجاریان را نشانه می گیرند؟
در روز قدس علیه علی مطهری، اسحاق جهانگیری و حسن روحانی شعار دادند و به حسن روحانی حمله بردند.
این اقدام "آتش به اختیارهای رهبری" ، "روز قدس" را از روز ضد اسرائیلی، به روز ضد منتخب اکثریت مردم ایران تبدیل کرد. حسن روحانی، به جای اسرائیل، فلسطین و مشروعیت نظام، به خبر اصلی تبدیل شد. همه فهمیدند که رهبری برای حذف حسن روحانی، علیه رأی مردم اقدام کرده است. با اقدام علیه منتخب مردم، نمی توان به نظام مشروعیت بخشید. "روز قدس"، به روز مشروعیت زدایی بیشتر از رهبری و نهادهای انتصابی تبدیل شد.
دفاع از شعار دادن علیه حسن روحانی
از منظری دیگر؛ اقدام "آتش به اختیارهای خامنه ای" علیه حسن روحانی قابل دفاع است. این گامی به پیش است که مردم بتوانند علیه رهبران جمهوری اسلامی شعار سر دهند. این بخشی از آزادی بیان و نظام دموکراتیک است. پس مدافعان دموکراسی و آزادی، نمی توانند با آزادی و عمل شعار دادن علیه رئیس جمهور مخالفت کنند. البته عمل دموکراتیک تظاهرات و شعاردادن را نباید به "مرگ بر..." تبدیل کرد.
منتهی مطابق اصول دموکراتیک نمی توان یک بام و دو هوایی (دبل استاندارد) عمل کرد. یعنی شعاردادن علیه مسئولان منتخبی که تفاوت دیدگاه با آیت الله خامنه ای دارند، آزاد باشد، اما شعار دادن علیه کلیه مسئولان غیر انتخابی منصوب رهبری ممنوع و جرم باشد.
وقتی فقط و فقط ، شعار و اقدام علیه مخالفان و منتقدان و رقبا آزاد است، همه می فهمند که کار، کار نظام و آیت الله خامنه ای است. اما اگر همه مجاز باشند سخنرانی ها و اجتماعات آیت الله خامنه ای و سران نهادهای انتصابی را هم به هم بریزند، آن وقت، برابری فرصت ها در این مورد خاص حاصل شده است. آیا مخالفان مجازند در نماز عید فطر علیه آیت الله خامنه ای شعار سر دهند؟
هیچ اشکالی ندارد علیه حسن روحانی شعار سر داده شود. به شرط آن که دیگران هم بتوانند علیه صادق لاریجانی، و دیگر جنایتکاران نظام همین کار را انجام دهند.
اگر به هم ریختن آخرین نماز جمعه اکبر هاشمی رفسنجانی و شعار سر دادن علیه او عملی مقبول بود، پس اجازه دهید علیه همه ائمه جمعه همین اقدام صورت گیرد. وقتی مخالفان، منتقدان و رقبا بتوانند علیه آیت الله خامنه ای، آزادانه شعار سر دهند، آن وقت ما می توانیم قبول کنیم که آزادی وجود دارد.
اگر نمی شود علیه "رهبر خودکامه مادام العمر غیر منتخب" شعار داد، پس چه جای دم زدن از آزادی و مردم سالاری؟ نزدیک سه دهه است که سلطان علی خامنه ای مطابق میل خودسرانه حکومت می کند. نقد او مجاز نیست، چه رسد به شعار دادن علیه او.
"روز قدس" به روز حسن روحانی تبدیل شد. برای این که "آتش به اختیارهای رهبری" به منتخب ۲۴ میلیونی حمله بردند، در حالی که هیچ کس قادر نیست چنین اقدامی علیه آیت الله قتل عام، صادق لاریجانی و محسنی اژه ای انجام دهد. این امر نشان می دهد که رأی مردم برای آیت الله خامنه ای و مریدانش فاقد ارزش است. فقط سلطان و نیروهای تحت امرش باید مصون و محفوظ بمانند.
آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر