۱۳۹۵ مهر ۲۴, شنبه

معضلات اجتماعی و راحل مردمی آن




جهانگیر گلزار

نظام حاکم بر ایران اعتقاد به ادامه حکومت با خشونت دارد . اعتقاد دارد که بر اساس نظریه حجتیه جامعه را آنقدر خشونت می گیرد و فساد آنقدر زیاد می شود که امام زمان می آید و با سواران خود آنقدر می کشد که تا زانوی اسبان آنها در خون فرو می رود و او جهان را از فساد پاک می کند . معضلات و نابسامانیهای اجتماعی از آن ناشی می شود که عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق جایش را به قدرت و تخریب می دهد . تنها قدرت حاکم نیست که نقش اول را در تخریب بازی می کند . 

افراد جامعه در شکل گیری استبداد و تداوم آن سهم اساسی را دارند . استبداد ضد تحول است و حیات خود را از تخریب می یابد .

استبداد بحران ساز است و ادامه حیات خود را در بحران می بیند . استبداد مانع انسانها از برخوردار شدن از حقوقشان می باشد . در واقع استبداد با خشونت اینهمانی می جوید . استبداد به خودی خود یک کلمه است . در عمل است که انسانها استبداد را به صورت سیستم زنده می کنند .

نظام حاکم بر ایران اعتقاد به ادامه حکومت با خشونت دارد . اعتقاد دارد که بر اساس نظریه حجتیه جامعه را آنقدر خشونت می گیرد و فساد آنقدر زیاد می شود که امام زمان می آید و با سواران خود آنقدر می کشد که تا زانوی اسبان آنها در خون فرو می رود و او جهان را از فساد پاک می کند .
پس منتظرین آمدن آقا بر اساس این نظریه بایستی فسادها را بیشتر کنند و از رشد فسادها خوشحال شوند . چگونه می شود با خشونت دمکراسی و آزادی را بوجود آورد ؟ این خیالی بیش نیست که زمینه ساز استبداد حاکمانی از نوع نظام ولایت فقیه می باشد . البته این نظریه با تخریب و دشمنی با حقوقمداری، یگانگی می جوید .
نابسامانی و معضل ، حاصل استبداد است . استبدادی که در خانواده و یا محیط کار برقرار می شود و یا در سطح کشور که ولی فقیه بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید پیدا می کند .
نمی توانم بگویم معضل فقر و یا بیکاری و یا اعتیاد و یا طلاق و یا آلودگی محیط زیست کدامش مهمتر است . همه اینها در ارتباط با همدیگرند و همه اینها تصویر زشت ضد حیات را می سازند .
فقر
در حال حاضر نابسامانیها و معضلات اجتماعی وسیعتر از حتی یک سال قبل شده اند.

سبد معیشت خانوار کارگری حد اقل شامل مواد غذایی، پوشاک، هزینه حمل و نقل، مسکن و آموزش است اما آیا کارگر با ۸۱۲ هزار تومان از عهده تمام این هزینه‌ها برمی آید؟
در حال حاضر 60 درصد کارحانه ها و کارگاههای تولیدی هنوز خوابیده اند . کارگر بیکار که مزدی ندارد تا بگوییم با حد اقل حقوقش نمی تواند زندگی بکند.
جدیدترین محاسبات از وضعیت هزینه‌های خانوار 4 نفر نشان می‌دهد که هزینه ۲۳قلم اصلی خوراکی در ماه به 800هزار تومان و کل هزینه خانوار کارگری نیز به 2/3 تا 7/3 میلیون تومان رسیده است.
در آمد کارگران در سال 95 ، 812 هزار تومان محاسبه شده است است . متوسط دریافتی کارگران کمی بیشتر از 1 میلیون تومان خواهد شد و حتی اگر هر نفر 45 هزار تومان یارانه دریافت نمایند باز درآمد خانوار کارگری کفاف 10 روز مخارج در ماه را می دهد . بی دلیل نیست که مراجعین به پزشک در ایران بسیار کم شده اند . نه به دلیل سلامت رجوع نمی کنند بلکه به دلیل نداشتن هزینه درمان به پزشک رجوع نمی شود .
در ایران تعریفی از خط فقر داده نشده است . خط فقر در ابهام است . سال گذشته مجلس خط فقر را 2.2 میلیون تومان تعیین کرد . البته تعریف داده نشد بلکه مخارج بر اساس استاندارد مجلس محاسبه و ارائه داده شده است .
تعیین حداقل دستمزد سالیانه بیش از ۱۳ میلیون شاغل در بازار کار ایران که تحت پوشش قانون کار هستند انجام می گیرد . یعنی حد اقل شامل 40 میلیون افراد جامعه ایران می شود .
ماده ۴۱ قانون کار دو بند دارد. یک بند می گوید حداقل مزد باید دستکم به اندازه نرخ تورم سالیانه اعلامی از سوی مراجع قانونی اعلام آمار باشد و در بند دوم به موضوع لزوم تعیین رقمی برای دستمزد که تامین کننده معیشت خانوار باشد، می پردازد.
با این حال، در طول سال های متمادی شورای عالی کار تصمیماتی تقریبا خارج از چارچوب روشن ماده ۴۱ قانون کار گرفته و دولت ها مرتبا این مسئله را در نشست های سالیانه این شورا برای تعیین میزان افزایش مزد سالیانه کارگران عنوان کرده اند که شرایط اقتصادی ویژه است و اوضاع بنگاه ها خوب نیست؛ بنابراین باید افزایش ها به صورت توافقی تعیین شود.
خط فقر غیرغذایی سرانه/سالانه در فاصله زمانی ۱۰ سال بین سالهای 83 تا 92 شش برابر شده است. در مجموع خط فقر غذایی و غیرغذایی سرانه بر حسب سال و ماه نیز روندی افزایشی داشته است و در فاصله زمانی ۱۳۸۳ تا 1392 کمی بیش از 5.6 برابر شده است.
نزدیک به ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری در حاشیه‌های شهرها زندگی می کنند که نزدیک به یک سوم شهرنشینان کشور را تشکیل می‌دهد.
جامعه ایران هر روز فقیر تر می شود . جامعه روستایی به امید کسب در آمد و امنیت و بهداشت به هاشیه شهرها مهاجرت می کنند . متاسفانه این افراد نمی توانند جذب محیطهای صنعتی بشوند . محیط نامناسب برای این مهاجران عواقب بزه کاری و از هم پاشیدگی خانواده ها را برای بسیاری از آنها ممکن می کند .زندگی این هموطنان به دلیل خطرات ناشي از عدم ايمني حمل‌ونقل، آلودگي‌هاي صنعتي كارخانجات هم جوار و حوادثي نظير سيل، بروز بيمارهاي عفوني به خصوص سل و ايدز ،آلودگي هوا، آب و خاک به دليل نزدیکی محل زندگی با مراکز زباله، اشتغال به مشاغل غيرعادي و مشاغل غيرقانوني و افزايش کودکان کار دچار آسبها و تهدیدهای مهمی می شوند ..
البته فقر به داخل شهر ها نیز گسترش یافته است . در نقاط مختلف شهری بسیاری زندگی می کنند که وضعیت معیشت آنها مثل حاشیه نشینان است .بر اساس سرشماری دانشکده علوم پزشکی کشور حدود 10 میلیون نفر در ایران در مناطق فرسوده زندگی میکنند .
تنها فقر مادی نیست که دارد همه گیر می شود فقر بهداشتی وضعیت بدتری دارد . 
سال‌هاست که در برخی نقاط کشور فاضلاب شهری و روستایی وارد رودخانه‌ها می‌شود که یک فاجعه زیست‌محیطی است و برخی رودخانه‌ها را به کانال فاضلاب تبدیل کرده است.

بیش از 30 درصد فاضلاب های صنعتی استان خوزستان به رودخانه های موجود در سطح استان به ویژه کارون و دز تخلیه می شود و 76 درصد فاضلاب تولیدی معادن فعال در سطح این استان به اراضی متروکه و مابقی نیز مجددا به رودخانه ها دفع می شوند.
از جنوب مثال آوردم . یک مثال هم از شمال می آوریم . مثلا شهر رشت نسبت به وسعت کمش، جمعیت بالایی دارد و تمام فاضلاب‌های خانگی مردم این شهرستان به رودخانه گوهررود و زرجوب می‌ریزد بدون این‌که هیچ پیش‌تصفیه‌ای برای این فاضلاب‌ها وجود داشته باشد.
به گفته حسین هاشمی، استاندار تهران، حجم فاضلاب تهران بیش از ۸۰۰ میلیون مترمکعب است که از این میان فقط ۲۰۰ میلیون متر مکعب آن تصفیه می‌شود. به این ترتیب میزان فاضلاب تصفیه شده تهران تنها یک چهارم میزان فاضلاب تولید شده است. باقی فاضلاب تولیدی جمعیت تهران به زیرزمین می‌رود یا در سطح زمین پخش شده و آلودگی ایجاد می‌کند.
در ایرانی که کمبود آب مسئله اساسی می باشد ، می توان بر اساس استانداردهای خوب جهانی از آب تا 12 بار مجددا استفاده نمود .
سرزمین مازندران روزانه شاهد تولید بیش از دو هزار و ۸۰۰ تن زباله است که به دلیل کمبود زمین در شهرهای مختلف استان با مشکلات زیاد و هزینه های میلیاردی به نقاط دور کوهستانی و جنگلی حمل و دفن می شود ولی همچنان این زباله ها تبعات و مخاطرات زیست محیطی خود را به همراه دارد.
در سال‌های اخیر حاشیه رودخانه‌ها به مکان تخلیه زباله‌های شهری و روستایی، پساب‌های صنعتی و کشاورزی و مکانی برای تخلیه فاضلاب‌های بیمارستانی تبدیل شده‌اند.
- میزان تولید زباله در ایران نزدیک به ۴۰ هزار تن در روز است که حدود هفت هزار و 700 تن آن سهم تهرانی‌هاست.
 کمتر از چهار درصد از این زباله‌ها بازیافت و بقیه در زمین دفن می‌شود. براساس برآورد شهرداری تهران، هر فرد شهرنشین به‌طور متوسط ۷۵۰ گرم و هر روستایی ۳۵۰ گرم زباله تولید می‌کند. این میزان زباله منجر به آلودگی آب، خاک و هوا می‌شود، گازهای گلخانه‌ای ایجاد می‌کند و مشکلات گرم شدن زمین را به‌دنبال دارد که امروزه یکی از نگرانی‌های اساسی جهانیان است.
در زمینه اعتیاد وضع بسیار بدتر است .گویی تمام زشتیها در اعتیاد مردم ایران خودرانشان می دهد .

معاون وزیر بهداشت گفته است که سالانه 420 میلیون لیتر مشروبات الکلی در کشور مصرف می شود . و نتیجه این مصرف 400 تا 500 هزار الکلی در کشور تحمین زده می شود . بر اساس این آمار روزانه 115 کامیون 10 تنی و در سال 42 هزار کامیون حامل مشروبات الکلی به ایران قاچاق می شود .
اعتیاد به مواد مخدر و مواد صنعتی و قرصهای روان گردان 5/3 میلیون ایرانی را در چنگال خود دارد . و 16 میلیون خانواز ایرانی روزانه زندگی در آتش اعتیاد دارند .
آمار و اطلاعاتی که جمع آوری کرده ام گوشه ای از فاجعه زیست محیطی و فقر حاصل سالها استبداد ، در دو نظام می باشد .
آیا جامعه به آسانی از کنار مرگ هموطن و وطن باید بگذرد ؟
شماخوانندگان محترم چه احساسی دارید ؟ منتظر باید بود تا استبداد فقیه از بودجه های نظامی و تخریبی بکاهد و برای ادامه حیات بودجه های عمرانی خود را دو چندان کند ؟ باید منتظر بود تا در ایران اصلاح طلبان رنگ مرده رودخانه های بدون ماهی را ببینند و طرح و لایحه به مجلس ببرند شاید شورای مصلحت نظام ، دلش بسوزد که برای تبلیغ هم که شده بد نیست کاری بشود و از رهبری بخواهند که لطفا دستوری بدهید ؟ تا مافیای سپاه قراردادی بنویسد و جیبهای بسیاری پر شود ؟ و هنوز آب رودخانه بدون ماهی و خرچنگ فریاد بزند کمک .
در ایران عده ای زن و مرد به دفاع از طبیعت کیسه های آشغال را از دور ریزهای دیگر هموطنان پر می کنند. فریاد دفاع از محیط زیست سرمی کشند . عده ای فریاد دفاع از جنگهای به نابودی رفته را می زنند و عده ای مدافع حق حیات وحش شده اند . این مدافعین در مقابل فاجعه زیست محیطی اندکند ولی فریاد وجدان طبیعت ایران شده اند .
در ایران شهروند مشهدی با ابتکاری انسانی که در سرمای زمستان لباسهای خود را به دیوار آویزان نمود و می خواست دیگر هموطن خود از سر ما نجات یابد ، زمینه ساز یک حرکت بزرگ اجتماعی شد . در کمترین زمان در بسیاری از شهر ها و در مناطق مختلف دیوار های مهربانی درست شدند . بر روی آنها نوشته شده است 
"نیاز نداری بگذار، نیاز داری بردار"

بعد از آن یخچال مهربانی درست شد . باز در شهرهای مختلف از این ابتکار پیروی شده است . این ابتکار به پاکستان و چین و ترکیه و کشورهای شمال آفریغا و ... رسیده است . این افراد منتظر اصلاح در نظام نمانده اند . منتظر فرمان ولی فقیه هم نیستند . خود عمل کرده اند . تشکلی شده اند که در جای جای ایران یک حرف را می زند . چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار .
این نوع از اقدام ها حرکت های نمادینی در جهت یادآوری وجود فقر در جامعه و رواج نوع دوستی و کمک به هم نوع به شمار می روند و هیچ گاه درمانی برای بیماری فقر نخواهند بود.
گروهای خیریه دفاع از بچه های کار در شهر های مختلف درست شده است . می دانید که 30 درصد مدارس را در ایران، افراد خیر می سازند .
وجدانهای زنده و بیدار در شکل گروه 5 نفری انجمنهای خیریه می سازند و به شکلهای مختلف در زمینه های درمان و بهداشت و ترک اعتیاد و اشتغال زایی و کمک به فقرا در کشور فعالند . از بعد از انقلاب این انجمنها فراوان شده اند .
انجمنهای :
بچه های کار 
گروه تلاشگران برای کمک به کودکان کار 
خانه کودکان کوشا

و صدها انجمن کوچک و بزرگ در گوشه و کنار شهر با کمکهای مالی و یدی بسیاری بدون تظاهر و منت فعالند .
در متن همکاری یک انجمن چنین آمده است :
داستان ما ، ساده آغاز شد . یک تخته سیاه، یک اتاق کوچک، چند وجدان بیدار و انبوهی نگاه مشتاق.
14 سال پیش، گروهی تصمیم گرفتند تا در روزهای پایان هر هفته در کنار کودکان کار دروازه غار حاضر شوند و به آنها درس بیاموزند.
اول چند نفری بودند، بعدها شدند صدها نفر. و این قصه ادامه داشته است تا حالا که چهار مرکز انجمن در محله «هرندی»، «بازار»، «خاوران» و «مولوی» و یک مرکز در «بم» به 800 کودک کار و تحت آسیب خدمات می دهد.
سوادآموزی، توزیع یک وعده غذای گرم روزانه، خدمات بهداشتی، درمانی، مددکاری و روانشناسی همه کاری است که ما بلد هستیم. هرچند آرزوهای بیشتری داریم ...
در ایران 14 هزار موسسه خیریه فعالند . اصفهان به تنهایی بیش از 1400 بنیاد خیریه دارد و رتبه نخست را در کشور به خود اختصاص داده است .
این سازمانها توانسته اند در زمینه های مختلف مانند پیشگیری از اعتیاد و آسیب های اجتماعی، نگهداری و حمایت از بانوان و کودکان بی سرپرست و بد سرپرست و اشتغالزایی گام های موثری بر دارد.انجمنهای بدون نامی نیز وجود دارند که به خانواده زندانیان کمک می کنند و یا اینکه دیه افرادی را که حکم اعدام دارند می دهند و آنها را از مرگ نجات می دهند .
انجمنهایی که به معتادین کمک می کنند تا آنها از این بیماری نجات یابند بسیارند . بعضی از آنها چند ده هزار عضو دارند و از آنها کمک مالی برای کمک به معتادین دریافت می کنند .
انجمنهای خیریه فعال که در زمینه های مختلف فعالند آمارشان 70 هزار می باشد . تعدادی از آنها رسمی نیستند .
اکثر این انجمنها مستقل عمل می کنند و زیر نظر دولت نرفته اند . البته 
سازمان اوقاف خواهان تصدی خیریه ها است.

نماینده ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در گفتگو با خبرنگار مهر معتقد است سازمان اوقاف و امورخیریه صالح ترین مرجع برای نظارت بر موسسات خیریه است.
قائم مقام بانک مرکزی ، تعداد صندوقهای قرض الحسنه در کشور را 6 هزار صندوق اعلام کرد و گفت: 60 درصد صندوقهای قرض الحسنه در استان اصفهان ، خراسان ، تهران و مازندران فعال هستند .
هنوز این بانکهای کوچک را نتوانسته اند زیر نظر قدرت حاکم ببرند . اکثر آنها کاملا مستقل عمل می کنند . اگر کسی پولی دارد و برای سرمایه گذاری از آن نمی خواهد استفاده کند به بانک قرض الحسنه می دهد . این بانکها وامهای کوچک در مدت کوتاه می دهند . البته با کارمزد 2 تا 5/3 درصد . یادم هست که آقای بنی صدر برنامه بانکهای بدون بهره داشت . این بانکها این نظریه را در عمل اجرا کرده اند . البته امروز در اروپا نیر کارمزد 2 درصد برای وامهای بزرگ مثلا خرید ساختمان می دهند . آن روز آن طرح آقای بنی صدر را شعار می دانستند.

برای اینکه ما فضایی سالم داشته باشیم و جامعه ای با کمترین معضل ، نیاز به مردمی داریم که دفاع از حق خود و دفاع از حق دیگری و دفاع از حق طبیعت روش زندگی آنها باشد . تاسیس انجمنهای مختلف و فعال شدن گروههای کوچک جهت دفاع از حق حیات امری است اساسی و دولت دمکرات بایستی به عنوان مدافع حقوق همگان ،حامی تاسیس این بنیادها و این انجمنها باشد . سلامت جامعه برای زیست در دمکراسی در وجدانهای بیدار می باشد.

در جامعه ما کسانی که صدای وجدان عمومی می شوند امکان تحول را بوجود می آورند . مدافعین حقوق انسان چه در شکل تشکلهای خیر خواهانه و چه مدافع حقوق طبیعت و چه در شکل گروههای سیاسی که هدفشان آزادی و استقلال و استقرار دمکراسی است ،تحول از استبداد دینی حاکم بسوی دمکراسی را ممکن می گردانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر