باریش نصیریان
صرف مخالفت کردن با یک نظام حاکم به معنی داشتن مشخصه اپوزسیون نیست
اپوزیسیون به نیروی مخالفی گفته میشود که توان بسیج نیروی مردمی را دارا باشد. این توان به صورت تولید تفکر سیاسیِ متضاد با تفکر حاکمیت، در عمل خود را نشان میدهد. در ساده ترین شکل می توان گفت اپوزیسیون یعنی :
داشتن عملکرد ؛اخلاق و تفکر متضاد با اندیشه اسلام سیاسی
توان رهبری جنبشهای اجتماعی (که محصول شکافهای عمیق اجتماعی و یا در نتیجه سرکوب ایجاد میشوند)
با این تعریف دریافت می شود که اکثر قریب به اتفاق نیروهای مخالف نظام جمهوری اسلامی، اپوزسیون نیستند و فقط مخالف نظام هستند.
مدعیان فعلی اپوزیسیون عموما دنبالهرو جنبشهای اجتماعی مردمی هستند که در نتیجه بحرانهای سیاسی و اجتماعی و یا در شورش علیه نابرابریهای موجود ایجاد گشته است.
نقش این اپوزیسیون نماها ؛ در ایجاد جنبشهای واقعی هیچ بوده و حتی در برآیند شرکت و یا حمایت واقعی از این جنبشها هم عاجزند.
تمایزبین نیروهای "مخالف" از "اپوزیسیون" در همین نکته پر اهمیت نهفته است .
اپوزیسیون واقعی توان سازماندهی و یا ساخت تفکر آلترناتیو مورد نیاز جنبش ها را داراست .
اپوزسیون واقعی می تواند از درون توانمندان و سازماندهندگان و شرکتکنندگان جنبشهای اجتماعی شکل بگیرد.
لازم به یادآوری است که معترضین به نابرابریهای موجود و حامیان بالقوه آنان و سازمان دهندگان و ارائه دهندگان تفکر آلترناتیو نیز ، در تعریف اپوزیسیون قرار می گیرند.
بطور مثال فعالین و راهبران واقعی در جنبش زنان، کارگران، جنبش برابری خواه و مترقی ملل و اقوام، دانشجویان و پرستاران و… می توانند به صورت بالقوه اپوزیسیون جمهوری اسلامی باشند.
اما جایگاه اپوزسیون از طرف مدعیان بیعمل، مفسر یا سیاسیون متظاهر یا رهبران خودخوانده یا احزاب و سازمانهای بدون پایگاه اجتماعی و یا اپوزیسیون قلابی تحمیلی و هدایت شده از داخل نظام و دستگاههای اطلاعاتی به انحصار درآمده است.
رسانههای بین المللی جهانی در عین بهره مندی از کمک های مالی جمهوری اسلامی با تمرکز کردن بر روی افراد تکراری در برنامههای تفسیری و خبری خود دقیقا از ساخت چهره های حقیقی با تفکر انقلابی و عملی کردن پروژه ساخت اپوزیسیون واقعی جلوگیری میکنند.
عملکرد رهبران احزاب و سازمانهای به ظاهر اپوزیسیون را می شود به طور مختصر به صورت زیر بیان کرد :
رهبری مادام العمر
عملکرد غیر دموکراتیک در داخل جامعه بوروکراتیک حزبی و سازمانی که با کوچکترین مخالفتی انشعابهای متعددی را تجربه می کنند
حاکمیت نگرش تفکر مرد سالارانه
این احزاب و سازمان ها زن را در پایگاه تشکیلاتی خود برده ؛کاتب و یا در نهایت منشی رهبر میبینند.
کشیدن مرز خودی و غیر خودی در تفکر و عملکرد
تشکیل شاخه ی سرکوب در حزب و سازمان
بی رغبتی، ریشخند، رویگردانی و اهمیت ندادن به شعارهای تکراری و پوچ این به اصطلاح مدافعان آزادی خواهی معمولا قضاوت درست مردمی را نشان میدهد که بین این نهادها با نظام جمهوری اسلامی تفاوتی نمی بینند.
با این حال عملکرد تاریخ مبارزات سیاسی این قسم اپوزیسیوننماها در سه حالت موفق عمل کرده است.
در تداوم حیات سی و هفت ساله جمهوری اسلامی
در شکستن اعتماد اجتماعی مردمی و بر باد دادن آرزوی تغییر اجتماعی (ایجاد یاس و ناامیدی کشنده مابین تودهها)
برآورده کردن آرزوی مدیران تصمیم ساز جمهوری اسلامی بابت پدیدار نیامدن نیروی اپوزیسیون واقعی و متحد
با وجود این خلاٍ، یعنی نبود یک نیروی اپوزیسیون واقعی، جمهوری اسلامی با فراغت تمام به سرکوب جنبشهای زنان و کارگران و دانشجویان و ملیتها و معترضین صنفی و دگراندیشان ادامه داده و میدهد.
هر ساله رژِیم با گسترش فضای رعب و وحشت از طریق اعدام در ملا عام ؛ شلاق زدن در ملا عام؛ حذف دگر اندیشان هر صنف شغلی به روش های بدیع تا درس عبت سایرین گرددو ... ، فارغ از بازتاب جهانی به سرکوب و جنایت های خود ادامه داده و میدهد، حتی بر وسعت و شدت آن میافزاید.
اپوزیسیوننماها هر چند به صورت مستقیم در جنایتهای جمهوی اسلامی دستی نداشته اند اما بخاطر عملکرد پوچ و اصرار به حضور در فضای سیاسی و ایجاد مانع برای آزادی خواهان واقعی، شریک اخلاقی جمهوری اسلامی در تداوم جنایت ها به شمار می روند.
تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی (انحلال طلبی) و پایان اقتدار اسلام سیاسی در ایران یعنی بسته شدن دکان سیاسی اپوزیسیون نماها که یا منافع شخصی و خانوادگی، آنها را با مافیای غارت جمهوری اسلامی در پیوند نگه داشته است یا از ترس افشا شدن اسناد همکاری های گذشته ی خود با جمهوری اسلامی است که برای ایجاد یک نیروی اپوزیسیون مانع ایجاد می کنند.
رهبران و سازمان های اپوزیسیون نما معمولا با ساخت تئوری و تفکر کم خطر برای نظام جمهوری اسلامی از جمله اصلاحطلبی یا تغییر جزئی، و ... به دستاورد جنبشهای ایجاد شده خیانت کرده و منحرفشان ساختند، این رهبران تاکنون در گذرگاه های تاریخی توانسته اند رژیم را از بحرانهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی ویرانگر نجات دهند.
از مهمترین و بزرگترین این رهبران می توان به خاتمی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی در داخل وگنجی و سروش و همه نهادها و وابستگان اصلاح طلب در خارج رهبران جنبش سبز در ایران اشاره کرد. سایر سازمان هایی هم که در بیرون از ایران اسامی و القابی چون سکولاریسم و جمهوری خواهی و ... در پیشوند یا پسوند نام خود دارند، عموما رهبرانی دارند که تنها با هم اتحاد در هدف دارند : بقای جمهوری اسلامی !
آنها :
برخلاف حرف های خود عمل کنند – به عنوان مثال در گفتگوها اصلاح طلبان را فریب کار می نامند اما در سایت ها یا شبکه های اجتماعی خود تنها وتنها به باز انتشار اخباری می پردازند که امنیتی ترین تشکیلات اصلاح طلب ها آن ها را منتشر کرده است.
نشریاتی اینترنتی منتشر می کنند با قلم فعالان قدیمی سیاسی ، اعضای جنبش های دانشجویی قدیمی تا این افراد را سرگرم نگه دارند تا مبادا پتانسیل این افراد برای ساخت یک نیروی اپوزیسیون جدی و واقعی استفاده شود.
با دادن آدرس غلط، مخالفت با جمهوری اسلامی را مترادف با اصلاح طلبی معرفی می کنند و در کشاندن مردم در پای صندوق های رای از خود جمهوری اسلامی مصر تر عمل می کنند!
همه این اضداد متضاد اما متحد در نقاب اپوزیسیون با حفظ سمت و القاب رنگارنگ منافع حقیر حزبی و سازمانی و ِ ناچیز شخصی، جایگاه اپوزیسیون واقعی را اشغال کرده اند و همیشه به عنوان مانعی جدی در ایجاد جبهه اتحاد عمل تمامی نیروهای مترقی و ساخت اپوزیسیون واقعی عمل کرده اند.
از این منظر در تداوم جنایتها و ادامه اسارت میلیونها انسان دربندِ تفکر اسلام سیاسی – از ایران تا سوریه و عراق و افغانستان- روزی در دادگاه عدل مردمی در دادگاه تاریخی محاکمه خواهند شد.
آنها اکنون در دادگاه وجدان بازماندگان قربانیان و همه مردم ایران به محاکمه کشیده شدهاند.
حکم مردمی برای آنان بیاعتمادی و بیاعتنایی به آنان است. و بهترین پیشنهاد برای آنها این است که تا قبل از تشکیل یک جبهه ی منسجم اپوزیسیون واقعی، اعلام انحلال کنند و بیش از این مانع ایجاد نکنند تا زیر فشار سیلی که به زودی راه می افتد، خرد نشوند. چرا که :
"نحوه ی نگرش به قدرت"، "نوع رفتار سیاسی"، "رعایت اخلاق انسانی" در پروسه عمل مبارزه است که عینیت یافتن آن را در جامعه تضمین میکند و نه صرف ادعای دروغین آن.
اپوزیسیون واقعی اما شامل این ویژگی هاست :
اندیشه مدرن سکولار و لاییک
برابریطلب
آزادیخواه
عملگرا
که می تواند از دل جنبشهای مردمی بیرون آمده باشد.
عملکرد و سابقه مبارزاتی پاک افراد، تفکر متمایز و ارائه راه حل های منطقی و مدرن در هر دوره بحرانی آنان را از اپوزیسیون نماها متمایز میکند .
اپوزیسیون واقعی چگونگی ساخت تفکر پایان دادن به نابرابریها را به زبان ساده به توده ها نشان میدهد.
هدف اپوزیسیون واقعی به زیر کشاندن قدرت و نه کسب قدرت است .
اصلی ترین برنامه ی اپوزیسیون تقسیم قدرت به صاحبان اصلی آن یعنی همه مردم می بایست باشد.
اپوزیسیون واقعی راههای از بین بردن تمرکز و انحصار قدرت را در شکل آلترناتیو تفکر حاکم در عمل واقعی خود به توده ها میباوراند.
اپوزسیون واقعی قبل از فراخوان به اعتصاب عمومی صندوق مالی کمک به اعتصابیون را میسازد.
اپوزسیون واقعی قبل از دعوت به مبارزه و اعتراض و شورش و انقلاب ؛دستگاه حمایت مادی و معنوی از بازماندگان و زندانیان سیاسی را تشکیل می دهد.
اپوزسیون واقعی میبایست نماد تضاد اخلاق حاکمیت بی اخلاق گردد.
اپوزیسیون واقعی دستگاههای سیاسی و مبارزاتی لازم را برای حمایت از جنبش ها، در درون توده ها و با شرکت نمایندگان مردمی ساخته و آماده میکند.
اپوزیسیون واقعی با مترقی ترین برنامه ها برای ساخت جهانی بهتر، برای از بین بردن تمامی نابرابریها بدون تبعیض در شکل و نوع، راه عملی پایان دادن به تمامی ستم های موجود را نشان میدهد.
بدین شکل است که رغبت و باور عمومی در همه جنبش های موجود کسب مینماید و بر تعداد مبارزین علیه دشمن مشترک میافزاید. اپوزیسیون واقعی بدون هیچ چشم داشت مادی و معنوی میبایست خواهان تشکیل جبهه فراگیری از نیروهای بالقوه مخالف نظام جمهوری اسلامی (یعنی اسلام سیاسی ) باشد.
تنها راه حصول این امر ایجاد مرکزی متشکل از صاحبان اندیشه های سیاسی و اجتماعی است که در شکل کاملا دموکراتیک و شورایی و شفاف اداره میگردد است . نیروی متحدی که با اتحاد عمل (و نه اتحاد صرف) برای بر آورده ساختن سازمانهای مادی و معنوی مورد نیاز جنبش ها فعالیت میکند.
اولین و دومین گام های لازم اجرایی برای ساخت نهادی با ویژگی های بیان شده عبارتند از :
ساخت صندوق حمایت مادی
از جنبش ،اعتصاب و اعتراض و یا حمایت از بازماندگان
جلب مشارکت جدی کانون وکلای بین المللی برای حمایت حقوقی از دربند شده های فعال در جنبش ها
پروسه اتحاد عمل هم اندیشان اغاز میگردد.
این اتحاد عمل واقعی سرانجامی جز اتحاد مبارزاتی کنشگران با همه اکتویست ها و خود کنشگران جنبش ها در داخل را میسر خواهد ساخت و از ساخت اپوزیسیون قلابی، زندانی های سیاسی قلابی، رهبران پوشالی و اعزام فله ای آنها به بیرون از ایران برای تصدی سمت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی جلوگیری می کند.
در نهایت اپوزیسیون میبایست سخنگو و تریبون فریاد رس و فریاد گر همه جنبش ها و مبارزات داخلی برای اگاهی رساندن به جامعه جهانی و جلب همکاری مردم سراسر جهان باشد.
مشخصات و مختصات کلی برشمرده ؛ نمایانگر واقعی بودن اپوزیسیون است . احزاب و سازمانهایی با اعضا و هواداران کم و زیاد بی خاصیتی که این مشخصه ها را ندارند و خود را در جایگاه ویژه اپوزیسیونی می بینند برای خدمت به ساخت اپوزیسیون واقعی تنها کاری که از لحاظ اخلاق و وجدان سیاسی و انسانی میتوانند انجام دهند ؛ اعلام انحلال است.
در غیر این صورت با اولین اقدام عملی برای ساخت اپوزسیون واقعی نیروهای خود را از دست خواهند داد و بدین شکل نه تنها منحل خواهند گشت بلکه در فردای یک ایران آزادِ لائیک یا سکولار به جرم مشارکت سازمان یافته با نظام جمهوری اسلامی ،فریب افکار عمومی، اشاعه ی دروغ و خیانت به مردم ِکشور محاکمه خواهند شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر