صدای آمریکا، صفحه آخر:
در این برنامه نشان داده می شود که چگونه در حکومت ایدئولوژیک که در آن تمامی جامعه باید از عقیده واحد و دیکته شده از سوی نظام حکومتی اطاعت کند، با وضع قوانین خود ساخته و تبلیغات دائمی رفته رفته بخش هایی از جامعه از سر هیجان یا برای کسب منافع شخصی، دانسته یا ندانسته در خدمت هدف های حکومت در می آید و به باز تکثیر آن می پردازد.
اخلاق در نظام توتالیتر اسلامی ایران
در نظام حکومتی و توتالیتر اسلامی ایران که ایدئولوژی مذهبی اسلام شیعی تنها ایدئولوژی حاکم بر جامعه پر تنوع و کثرت ایرانی است، نظامی اخلاقی شکل گرفته که بیش از آن که نگران فسادهای ناشی از قدرت و حکومت باشد- مانند اختلاس ها و رانت خواری های کلان اقتصادی و سیاسی، دربند دخالت در امور خصوصی مردم است. تا جایی که تکرار و تبلیغ آن به نوعی هنجار و عادت در جامعه بدل شده است و مردم رفته رفته چنان آن را بدیهی می انگارند که در برابر آن نه فقط اعتراض و انتقادی بروز نمی دهند که در موارد بسیار، خود در نقش عاملان حکومتی ظاهر می شوند و در باز تکثیر و گسترش این نظام اخلاقی ایدئولوژیک نقشی عمده ایفا می کنند.
ماجرای حمله به فاطمه معتمد آریا به بهانه اخلاق، همراه با دادن نسبت های رکیک به او در کاشان، شاید آخرین نمونه از این دست باشد. اما نمونه های بسیار دیگری نیز می توان پیش از آن یافت و سراغ کرد. همه این موارد، اگرنه با دستور مستقیم، که با تشویق مراجع قدرت و امامان جمعه یا مبلغان ایدئولوژی درون قدرت حاکم آغاز شده و سپس به درون توده های هیجان زده رفته و آن هارا برانگیخته است.
اخلاق اسلامی در خدمت سرکوب مخالفان
حرام و حلال، یا امر و نهی های اخلاقی متعدد در اسلام شیعی که به اعماق زندگی خصوصی مسلمانان وارد می شود و با تبدیل آن ها به گناه -یا جرم مذهبی – آن ها را به درون سیستم قضایی خود، یا شرع می برد و برای آنها مجازات های دنیوی و عذاب اخروی تعیین می کند، در آغاز انقلاب بهترین ابزار در دست انقلابیون برای تخریب رقیبان سیاسی و کسب قدرت بلامنازع بود. چنان که در یورش های امنیتی به خانه های مخالفان یا رقیبان سیاسی، کشف آلات قمار مانند ورق و تخته نرد، و خمر، یا مشروب الکلی و مجلات پورنو و حتی اتهام هایی چون هم جنس گرایی، و گه گاه نیز وجود اسلحه، جزو بسته اتهام ها یا گناهان این افراد بود. که زن و مرد، متدین و بی دین و سیاسی و غیرسیاسی نمی شناخت.
اخلاق اسلامی و حرکت از فضاهای عمومی به زیرزمین
اعتراف های تلویزیونی دهه هفتاد، که قربانیان با اعتراف به جرائم اخلاقی خود به خود- تخریبی می پرداختند، توانست بر بخش هایی از توده های مردم تاثیر بگذارد، اما با تکرار آن ها رفته رفته این روش از تاثیر افتاد و جامعه به آن بی اعتنا شد. این بی اعتنایی و بی تفاوتی ناشی از استفاده بیش از حد از حربه اخلاق، چنان که معمول نظامهای توتالیتر است، نوعی رخوت و سستی در جامعه در قبال این اعمال و نسبت های ناروا ایجاد کرد و سرانجام به ضد خود تبدیل شد. هجوم به مهمانی ها و شلاق زدن جوانان و بازداشت دختران بدحجاب و توقیف زنان و مردانی که نسبت محرمیت نداشتند سبب شد که هم ترس و قبح مجازات ها بریزد و هم جامعه به زیر زمین برود. روابط عادی و دوستانه دختران وپسران در محیط های عمومی، مانند خیابان و مدرسه و دانشگاه و کافی شاپ ها به زیر زمین رفت و از آنجا فرصت های بالقوه برای اقدام های پرخطر برای جوانان، از روابط جنسی آزاد و نامحدود و کنترل نشده تا اعتیادها ایجاد شد و گسترش یافت.
اخلاق اسلامی و رویکرد توده ها
این عمومی و عادی شدن مناهی اخلاقی ناشی از جکومت ایدئولوژیک، تنها یک طرف قضیه بود. روی دیگر ماجرا در دست مردم بود. با به میدان آمدن رسانه های اجتماعی می شد با تکثیر عکس یا فیلمی از یک اتفاق خصوصی و همگانی کردن آن در فضای مجازی، از آن به عنوان ابزاری برای تخریب یا تحقیر یا انتقام جویی و یا حتی محض تفریح یا به عنوان منبع درآمد، استفاده کرد. افراد جامعه در نقش ماموران اخلاقی جمهوری اسلامی درآمده و توانسته اند با انتشار و لو دادن آنان، زندگی قربانیان را، که معمولا از افراد مشهوری مانند ستارگان فوتبال یا تلویزیون و سینما هستند، دستخوش خطر مجازات های حکومتی، چون زندان و جریمه های گزاف و ممنوعیت از شغل کنند که درعین حال با تنبیه های اجتماعی و روانی چون حس بی آبرویی و سرافکندگی و بدنامی همراه است.
سرنخ ایدئولوژیک حمله گروهی خشمگین به فاطمه معتمد آریا در کاشان را می توان در تهاجم ضد اخلاقی افرادی نظیر فرج الله سلحشور، سینماگر ارزشی – حکومتی درباره زنان سینمای ایران یافت و پشتیبان حکومتی این حمله را در سخنان بسیاری از مراجع و امامان جمعه خشونت گستر و درشت گو چون علم الهدی و مصباح یزدی سراغ کرد.
غالبا کار قربانیان آزارهای اخلاقی، خواه قربانی جامعه یا حکومت، به انزوا و ترک ایران و زندگی در غربت می انجامد. مانند زهرا امیر ابراهیمی و فرزانه کابلی، و گلشیفته فراهانی؛ و یا به انزوای شغلی و ممنوعیت از حرفه و ازدست دادن فرصت های بالقوه می رسد. مانند سوشا مکانی، مجاهد خذیراوی، دژاگه در فوتبال، یا زیبا بروفه و محمود شهریاری. که گناه بیشتر آنان پخش و انتشار فیلم هایی ازحضور آنان در مهمانی های خصوصی بوده که جنس مخالف هم در آنها حضور داشته. اما داشتن خالکوبی نیز دست کم دو فوتبالیست را مشمول حذف کرده است.
مشکلات اخلاقی و ردصلاحیت ها
کار تجسس در امور خصوصی افراد که به قانون تبدیل شده، اکنون آن قدر عادی می نمایدکه شورای نگهبان از رد صلاحیت عده زیادی از کاندیداها به دلایلی چون سقط جنین، زنای محصنه، رشوه گیری، زنا با بستگان و محارم، قماربازی و مشروب خواری و به گفته احمد جنتی دبیر شورا، مشکلات اخلاقی خبر داده است. می توان حدس زد که این گونه نسبت ها اکنون دیگر چنان در جامعه عادی شده ، که معمولا مردم آن ها را باور نکرده و به تهمت های سیاسی برای حذف رقیبان حمل می کنند.
اخلاق و سیاست حذف
این حذف ها تنها چهره ها را دربر نمی گیرد . بلکه شامل کلمه ها و صحنه های، به زعم حاکمان ایدئولوژیک، نامناسب، در نوشته ها و فیلم ها و کتاب های ادبی و شعر و داستان هم می شود. بی آن که این سوال مطرح شود که آنان این قدرت و اعتبار را ازکجا آورده اند و چه کسی به آنان این صلاحیت را داده که برای زندگی فرهنگی جامعه ای هشتاد میلیونی یک تنه تصمیم بگیرند.
توده ها و حکومت توتالیتر
مهدی جلالی تهرانی، پژوهشگر ادیان و دموکراسی در کالیفرنیا که به عنوان تحلیل گر با اسکایپ در این برنامه حضور دارد، می گوید در حکومت های توتالیتر رفته رفته توده ها با حکومت احساس این همانی یا همسانی هویتی می کنند و در فضای تبلیغاتی که حکومت ایجاد می کند دستخوش هیجان و غلیان می شوند و به کارهای خشونت بار دست می زنند. به گفته او در جهان امروز با ازمیان رفتن رژیم های توتالیتر دیگر چنین پدیده ای، جز درایران و کره شمالی، در کمتر جایی دیده می شود.
بی اخلاقی در جامعه مذهبی
او همچنین بر نقش مذهب تاکید می کند. و می گوید جامعه ایران هنوز جامعه ای دینی است و اخلاقیات مذهبی بر آن حاکم است. این نوع اخلاقیات، در جامعه مدرن بی معناست و تاکید بر آنها نه فقط اخلاق شمرده نمی شود بلکه به ریا و دروغ و نیرنگ حمل می شود. به گفته او در حکومت هایی که از مذهب عبور کرده اند، نظام اخلاقی سکولار بوجود آمده و جای اخلاق مذهبی را گرفته است. اما در جامعه ایران، ضمن آن که الگوی اخلاق مذهبی بی معنی و تهی شده، اما نوع دیگر آن، یعنی اخلاق سکولار هم در آن ممنوع است. او می گوید جامعه ایران نیاز به نظام اخلاقی جدیدی دارد که با ایمان و اعتقاد کاری نداشته باشد. زیرا به گفته او می توان در عین مومن بودن، بدترین رذیلت های اخلاقی دینی را داشت. مانند جوانانی که از روی ایمان دست به ترورهای انتحاری می زنند و جان خود و ده ها تن را فدا می کنند. و مانند واقعه کشتار پاریس، در رجوع به گذشته بسیاری از آنان روشن شده که اهل مهمانی و رقص و مشروب خواری و روابط جنسی غیر شرعی بوده اند.
او معتقد است که ایران هم اکنون از بسیاری جنبه ها گرفتار بحران است. از بحران محیط زیست، اقتصاد، سیاست های داخلی، تا بهداشت جسمی و روانی جامعه و جوانان،که مجموعه آن می تواند به بی ثباتی سیاسی کشور منجر شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر