۱۳۹۴ دی ۲۸, دوشنبه

ما را از رد صلاحیت نترسانید ، ما 88 را پشت سرگذاشته ایم





حسین ناصری نیا
کلمه
از دیشب که ذوق پیگیری خبرهای برجام در خیلی ها دیده می شد تا امروز که نگرانی ردصلاحیت ها شبکه های اجتماعی را فرا گرفت، کمتر از ۲۴ ساعت گذشت. رفت و برگشت بین این بیم و امیدها، شده زندگی ما، کسب و کار ما، روزمره گی مان و عادت همیشگی مان.
همیشه فاصله امید و ناامیدی همین شبانه روزها بوده. همین ۲۴ ساعت ها. همین امشب و فرداها. دیگر برایمان غریبه نیست که تا اوج یأس برویم و بعد ناگهان نور امید را در مقابل چشممان ببینیم. برایمان – حالا با این تجربه شش ساله – دیگر عجیب نیست اینهمه سخت جانی و ایستادگی و استقامت. اینهمه دغدغه آزادی و آگاهی و اینهمه تکاپو برای رهایی.
ما ۲۵ خرداد را دیده ایم. لحظه ای از تاریخ را که “ما” شدیم و یک جنبش را با چشم خود دیدیم. خوانده ایم اعتراف رئیس پلیس وقت را که می گوید نتوانستند جلوی سیل جمعیت را بگیرند. برای ما جماعت که از “انقلاب” شروع کردیم و در مسیر “جمهوری” رفتیم و رفتیم تا به دور “آزادی” حلقه زدیم، برای ما که آن معجزه زمینی را دیدیم، دیگر چه باک از موج طوفان ها؟!
ما را از رد صلاحیت می ترسانید؟ ما خون دیده ایم، حبس کشیده ایم، حذف را تجربه کرده ایم و حصر را تحمل آورده ایم. ترس را خورده ایم و ناامیدی را تا اعماق جانمان هضم کرده ایم و باز نور امید در چشم، خوش درخشیده ایم.
نسلی که ۸۸ را رد کرده، چه به ترس از رد صلاحیت انتخاباتی! ما نسل مقاومت در برابر کودتاییم، آنقدر ایستادیم و ماندیم تا کودتاگران از رو رفتند. فرزند انقلاب که از تیر و ترقه نظامیانش جا نزده، از انحصارطلبی روحانیانش جا بزند؟ عمر انحصارطلبی جنتی ها هرچه باشد، عمر آرمان و ایمان ما خیلی بیشتر است.
ما راهش را بلدیم. همان ذهن خلاق و مبتکری که جواب مرگ بر آمریکای جناحی را با مرگ بر روسیه می داد، همان صبر و استقامتی که متقلبان را وادار به برگزاری انتخابات بهتر و واگذاری دولت به منتخب مردم ساخت، همان ایمان و امیدی که راه سبز امید را ناباورانه تا امروز ادامه داد، راهش را پیدا می کند که جواب ردصلاحیت ها و انحصارطلبی ها و اقتدارگرایی ها را چطور بدهد.

اینهمه زدید و گرفتید و کشتید و دروغ گفتید و گفتید و باز گفتید. به کجا رسیدید؟ ۲۵ خرداد ۹۲ را فراموش نکنید. فقط چهار سال گذشته بود. این چند سال ها می آید و می رود، ما می مانیم. از بازی های سیاسی شما هم نمی ترسیم. پس بر اسب قدرت بتازید تا ببینیم کی ورق بر می گردد. این رسم روزگار است، و آن مقاومت و ایستادگی رسم مردان و زنان صبور و باایمان این روزگار. پس بچرخید تا بچرخیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر