دویچه وله - اسماعیل بخشی با اشاره به اینکه تاکنون دیداری با هیچ گروه تحقیقی حکومتی نداشته، در واکنش به اتهامات جدید علیه خود نوشت: «حرفی ندارم. فقط میگویم به مردم دروغ نگویید.» سپیده قلیان نیز از "شکنجه شدید" آقای بخشی خبر داد.
آقای بخشی سپس تلویحا تمام این ادعاها و اتهامها را در جمله بعدی خود رد کرده و نوشته است: «حرفی ندارم. فقط میگویم به مردم دروغ نگویید.»
اسماعیل بخشی جمعه گذشته ضمن اعتراض به شنود تلفن همراه و مکالمات خود با همسرش از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، از جمله نوشت که آنقدر توسط مأموران این وزارتخانه شکنجه شده که تا ۷۲ ساعت نمیتوانسته از جایش تکان بخورد. او همچنین ضمن تشریح شکنجههای مأموران اطلاعاتی و تحمل "فحشهای رکیک جنسی" علیه خود و سپیده قلیان، فعال مدنی که او نیز در ارتباط با اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه بازداشت شده بود، محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران را به مناظرهای علنی دعوت کرده بود.
شرکت نیشکر هفتتپه و توصیهاش به پرهیز از "دروغ" نیز پس از تکذیب شکنجه او توسط وزارت اطلاعات، رئیس دفتر حسن روحانی و کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی مطرح شده است.
پیش از این نیز گزارشهای متعددی از فشار نیروهای امنیتی بر اسماعیل بخشی و خانوادهاش برای "تکذیب شکنجه" منتشر شده بود. فرزانه زیلابی، وکیل اسماعیل بخشی هم بدون اشاره به منبع این فشارها، آن را تأیید کرده و گفته بود که شکنجه شدن موکلاش "صحت" دارد.
روایت سپیده قلیان از "شکنجه شدید" اسماعیل بخشی
پس از تکذیب شکنجه اسماعیل بخشی توسط وزارت اطلاعات، دولت روحانی و کمیسیون امنیتی ملی مجلس، سپیده قلیان که خود همراه با این فعال کارگری بازداشت شده و نزدیک به یک ماه را در زندان گذرانده بود، دیروز چهارشنبه در چند پیام توییتری شکنجه خود و آقای بخشی را تأیید و آن را تشریح کرد.
خانم قلیان از جمله نوشت: «یادآوری سی روز رفتار وحشیانه و ضد بشری هنوز هم میتواند چشمهایم را خیس کند و تنم را بلرزاند. حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.»
این فعال مدنی همچنین نوشته است که دوشنبه گذشته برای "چندمین بار" به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده و به او گفته شده است که سخنان اسماعیل بخشی و او در مورد شکنجه "توهم" است.
به گفته سپیده قلیان: «شکنجه اسماعیل بخشی از زمان بازداشت در فرماندهی حفاظت اطلاعات، تا پلیس امنیت (که فریاد میزد من یک کارگرم دندههایم را شکستی) و زمان انتقالمان از شوش به بازداشتگاه اطلاعات اهواز چنان شدید بود که من در ده روز نخست بازداشتم تصور میکردم برادرم مرده است.»
او ادامه داده است: «ده روز نه میتوانستم غذا بخورم، نه میدانستم شب است یا روز؟ فریاد میکشیدم، تا اینکه از بیقراریها و فریادهایم عاصی شدند و نزدیک اتاق بازجوییاش بردند و صدای زخمیاش را شنیدم. برادرم اسماعیل زنده بود.»
خانم قلیان نوشته است که روزهای اول بازداشت او و اسماعیل بخشی همراه با "ضرب و شتم" بوده و "سایه کابل" برای گرفتن "اعتراف" بالای سرش قرار داشته است. این فعال مدنی افزوده است: «ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه میشد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد میزدم صدایم به جایی نمیرسید، دردناکترین قسمت ماجرا بود.»
سپیده قلیان همچنین با اشاره به تهدید خود در زندان نوشته است: «روز آخر بازجو میگفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر