۱۳۹۷ تیر ۲۹, جمعه

مسیر انحرافی در پیش پای دموکراسی خواهان سکولار


حشمت طبرزدی
فراموش نمی کنم در تابستان سال 1382 و در گرما گرم مبارزات دموکراسی خواهی بود که برای اولین بار، پروندهء هسته ای رژیم به صورت جدی و گسترده و به دنبال افشای سایت نطنز، در سطح بین الملل مطرح شد. از ان زمان طرح مسئلهء تحریم بین المللی و حتا حملهء نظامی از سوی غرب، موجب شد تا مبارزه برای دموکراسی، حقوق بشر و عدالت و نفی تبعیض تحت الشعاع این پرونده قرار بگیرد.
از ان زمان 10 سال گذشته و در این دورهء زمانی، همهء مسائل کشور از تداوم برنامهء هسته ای و برخورد بین المللی با ان متاثر بوده است. افشای سایت نطنز و به دنبال ان افشای سایر ابعاد این برنامهء مخفیانه،موجب شد تا نور افکن های قدرتمند جهانی بر روی برنامه های رژیم متمرکز شود تا ان جا که ان ها ضمن تداوم ابعادی از برنامهء هسته ای و حتا توسعه و تسریع ان، اما در ابعادی دیگر مثل برنامهء ساخت بمب اتمی، دست به محدود سازی هدایت شده بزنند.

غرب اما با بردن پرونده به شورای امنیت و وضع تحریم های گستردهء همه جانبه به مقابله با این برنامه پرداخت و تحریم های بین المللی و حتا طرح گزینهء نظامی، همواره موجب شده است تا رژیم اسلامی حاکم بر ایران در یک چالش جدی امنیتی-اقتصادی-سیاسی غوطه ور شود و اینک به دورهء پایانی این چالش نزدیک تر شده ایم. هر چه بوده و هر اتفاقی افتاده است، از سوی حکومت بوده و توده ها از این پرونده و سیاست های حکومت هیچ اگاهی نداشته و ندارند. جز این که در دورهء حکومت 8 سالهء احمدی نژاد که دولت او را مکتبی و امام زمانی می خواندند،شعار" انرژی هسته ای حق مسلم ما است" ازشعار های محوری مورد حمایت رژیم بود که در میتینگ های دولتی و حکومتی سر داده می شد و دولت مورد حمایت رهبر و روحانیت و جناح اصول گرای حاکم، قطع نامه های شورای امنیت را کاغذ پاره می خواند و رهبرانش نیز تحریم ها را موجب برکت و رحمت بر می شمردند.سهم مردم ایران از این برنامه ها ،چیزی جز اثار ویرانگر تحریم ها نبوده است.

اگر چه در دولت خاتمی و با هدایت حسن روحانی با عقب نشینی های تاکتیکی،فشار های بین المللی بر رژیم شدت نگرفته و تا حدودی کاهش نیز می یافت اما این چالش به پایان نرسید و برای دولت اسلام گرای احمدی نژاد باقی ماند تا او با ماجراجویی خود، بر شدت و گستردگی این چالش بیفزاید.

در هر حال این چالش مربوط به حکومت است. او خودش موجب به وجود امدن ان شده و این برنامهء هسته ای به مدت بیش از دو دهه و از زمان دولت رفسنجانی ادامه داشته و رفسنجانی فردی بود که از بمب هسته ای اسلامی پاکستان استقبال کرد و خودش به دنبال بمب اتمی برای تقویت انقلاب اسلامی و نابودی اسرائیل بود. اما به مرور بحران ناشی از این هسته ای سازی انقلاب اسلامی، دامن همه را گرفت و اینک دولت جدید سعی می کند سیاست خارجی و داخلی اش را به این بحران و حل ان گره بزند. برای این که فشار فلج کنندهء تحریم ها می رود تا حکومت را به صورت کامل زمین گیر کند. رفسنجانی که خودش پایه گذار برنامهء اتمی بوده است و خودش پایه گذار خصومت با غرب اما اینک خودش نیز پا پیش گذاشته تا با ایجاد ارتباط با امریکا و حل مسالمت امیز این پرونده، راهی برای حکومت اسلامی بگشاید و رژیم اسلامی را از بحران خارج سازد. او خودش بیش از هر کس می داند که در 35 سال اخیر تا کجا به بیراهه و مسیر انحرافی رفته و می داند که او بود که در نماز جمعه فتوا می داد که به ازای هر فلسطینی که کشته می شود، باید چند امریکایی کشته شود. اما اینک که حکومت را در سراشیبی سقوط ازاد می بیند، فریاد براورده است که من همواره مخالف شعار مرگ بر امریکا بودم و امام من، نیز با این حرف موافق بو!؟اری او با کشتن امریکایی ها موافق تر بود تا با شعار مرگ بر امریکا!

در هر حال برنامهء هسته ای و بحران سازی های بین المللی و به دنبال آن، وضع تحریم ها علیه رژیم همگی مربوط به آخوندیسم سیاسی حاکم بر ایران است و خامنه ای، رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی همگی در این برنامه دست داشته و دست دارند و البته پس از پایه گذاری این برنامهء هسته ای، نیروی مجری و تدارک کنندهء آن، یعنی سپاه نیز خود را بانی و تصمیم گیر اصلی می داند. به این معنا آن کس که خربزه خورده است باید پای لرز آن نیز بنشیند.خربزه اش را خودشان خورده اند و لرزش نیز باید برای ان ها باشد.چرا باید اپوزسیون سکولار- دموکرات را به دنبال سیاست های خود مبنی بر سازش با امریکا به قصد برداشتن تحریم از گردهء رژیم بکشانند؟ آن ها در هر صورت مردم ایران را زیر فشار های اقتصادی-اجتماعی نگه خواهند داشت و این سیاست در دوران حکومت هایی که به دنبال توسعهء نظامی- امنیتی بوده اند، تجربه شده است.

با این وجود، اصلاح طلب های حکومتی و لابی های رنگارنگ رژیم در چند سال اخیر تلاش کرده اند با کمرنگ کردن مطالبات حقوق بشری و دموکراسی خواهانهء ملت ایران، مسئلهء هسته ای و بحران های ناشی از آن را به عنوان یک مسئلهء ملی قلمداد کرده و چاره جویی برای ارتباط با امریکا به هدف حل این بحران و برداشتن تحریم ها از اقتصاد رژیم را در صدر برنامه های مخالفین رژیم بگنجانند.

حرف سکولار دموکراسی خواهان اما این است که که این بحران را رژیم به وجود آورده و اگر چه آثار زیان بار آن دامن ملت ایران را گرفته و آن ها را در فشار مضاعف اقتصادی - اجتماعی قرار داده است، اما این امر موجب نمی شود تا اپوزسیون و آزادیخواهان دست از اهداف و خواسته های خود بر داشته و مسیر درست دموکراسی خواهی را فراموش کرده و در مسیر انحرافی که رژیم و لابی های اصلاح طلب حکومتی برایش تعین می کنند گام بردارند.

هر گونه گام برداشتن در این مسیر موجب انحراف از اهداف دموکراسی خواهی و کمک به تثبیت حکومت ظلم و تبعیض و نابرابری و سرکوبگری است. تا زمانی که اهداف رژیم در جهت مخالف اهداف ملی و منافع ملی است، هرگونه همپوشانی با اهداف حکومت و به هر بهانه، از جمله مخالفت با تحریم، می تواند در جهت مخالف با منافع ملی باشد. ما خواهان برداشتن تحریم هایی هستیم که مستقیماً مردم را هدف قرار می دهد اما تحریم هایی که بر ضد رژیم است مطلوب ما است. چرا باید رژیم، نفت ما را بفروشد و هزینهء توسعهء ماشین نظامی- امنیتی اش کند؟

توده ها به شدت ناراضی هستند و از ستم سیاسی و فشار اقتصادی و دزدی و فساد و نابرابری رنج می برند. از دیگر سو آزادی خواهان و دموکراسی خواهان به بهانه های گوناگون زیر فشار قرار دارند.این در حالی است که طی 20 سال گذشته، رژیم به دور از چشم مردم، میلیارد ها دلار هزینهء برنامهء هسته ای کرده که اگر مردم آگاه بودند و امکان مخالفت با این برنامه ها را داشتند، اجازهء این بلند پروازی ها را نمی دادند، اما به هر حال اینک این اتفاق ناصحیح به دست حکومت افتاده و مردم راضی نیستند این ثروت ها به پای تثبیت رژیم و در سازش پنهانی با غرب و از سوی نمایندگان همین رژیم هدر بروند. هیچ کس حق ندارد به نام ملت ایران پای میز مذاکره ای بنشیند که نتیجهء آن هدر دادن و فروختن منافع ملی و ثروت های این ملت به بهای تثبیت حکومت روحانیون باشد. شفاف سازی و اعتماد سازی غیر از امتیاز دهی های ضد ملی است. متأسفانه من ندیده ام که گروه های وطن پرست دموکرات، در بارهء این ظلم مضاعف آخوندیسم سیاسی، سخنی جدی بگوید. گویا همگان در این اندیشه هستیم که رژیم با نوشیدن جام زهر، از حقوق ملت ایران چشم پوشی کند و مثلاً از این رهگذر تضعیف و سر افکنده شود. اما به خوبی می دانیم در معاملات پنهانی، فقط منافع ملت ایران است که به تاراج می رود.

بنا بر این کسانی که بدون اگاهی یا مسئولیت پذیری، خواهان این هستند که اپوزسیون و ملت را در مسیر انحرافی قرار دهند که نتیجه اش فراموش کردن مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر است و در عوض حمایت از لابی های رژیم برای ارتباط با امریکا و سازش بی ضابطه اما به بهای از دست دادن منافع ملت ایران در پای رفع تنش بین دولت امریکا با رژیم خودکامهء حاکم بر ایران باشد، و همهء این ها را به بهانهء برداشتن تحریم از ملت ایران انجام بدهند از اساس بی راهه رفته اند.

خواست اصلی ما آزادی بی قید و شرط کلیهء زندانیان سیاسی است. خواست ما این است که ملت بتواند بر سرنوشت خود حاکم شود و از این ظلم و نابرابری و ستم اقتصادی- اجتماعی رهایی یابد. خواست ما این نیست که دول غرب تحت هر شرایطی با رژیم به توافق برسند. ولو این که این توافق موجب شود تا رژِیم حاکم در پشت در های بسته منافع ملی را به معامله بگذارد و برای خودش امنیت بخرد. واقعیت این است که روحانی و ظریف نه نمایندگان ملت ایران که نمایندگان حکومت هستند و به همین دلیل صلاحیت ندارند تا با قربانی کردن منافع ملت ایران، دوستی غرب را برای حکومت اسلامی خریداری کنند. تضاد منافع بین جناح های در گیر در حاکمیت دوگانه، موجب تضعیف آن ها گردیده و به همین دلیل در شرایطی قرار دارند که بخشی از آن ها حاضرند، برای امتیاز گیری، منافع و ثروت های ملی را به ثمن بخس به حراج بگذارند.

جبههء گستردهء دموکراسی خواهان سکولار اما با درک شرایط، بر خواست ملی و حقوق بشری خود تأکید گذاشته و اعلام می دارد ما با هیچ یک از جناح های قدرت همپوشانی در استراتژی و تاکتیک نداشته و، ضمن تأکید بر منافع ملت ایران و پرهیز دادن نمایندگان حکومت از به تاراج دادن آن برای خریدن امنیت برای خود، در مقطع زمانی کنونی خواستار آزادی بی قید و شرط کلیهء زندانیان عقیدتی و سیاسی، صرفنظر از عقیده، جنسیت، حزب و گروه، نژاد و طبقهء آن ها می باشیم. دولت هایی که مدعی طرفداری از حقوق بشر هستند؛ اگر خواهان دوستی ملت ایران هستند باید در نظر داشته باشند که سازش با رژیم غیر مردمی و غیر دموکراتیک به هر قیمت، از دید ملت ایران مطرود است.

در یک کلمه؛ دغدغهء رژیم مذاکره و سازش با غرب و به ویژه امریکا به هر قیمت و برای تأمین منافع و امنیت خود است اما دغدغهء ملت و اپوزسیون سکولار- دموکرات، و توده های محروم ستم دیده، حفظ منافع و ثروت های ملی و دموکراسی و حقوق بشر در کشور و به ویژه آزادی بی قید و شرط همهء زندانیان سیاسی در مقطع کنونی است.

برگرفته از سایت جنبش سکولار دموکراسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر