رئیسی ؛ نامزد « هولوکاست » در انتخابات ریاست جمهوری
فرزانه روستایی
چند روز پس از یک ۱۲ فروردین دیگر ٬ اگر قرار باشد به این پرسش پاسخ داده شود که جمهوری اسلامی شبیه به کدام یک از نظامهای سیاسی دهههای اخیر بوده٬ پاسخ این است که جمهوری اسلامی بیش از هر نظام دیگری به رژیمهای کمونیستی اروپای شرقی در دوران جنگ سرد شباهت داشته است. منظور رژیمهای استبدادی پشت پرده آهنین دوران جنگ سرد است که بر خلاف میل اکثریت مردم ٬ حاکمیت آنها وابسته به اتحاد شوروی بود و با کنترل از راه دور از مسکو اداره میشدند.
در هر دو، جمهوری اسلامی و نظامهای کمونیستی، دوران جنگ سرد بخش مهمی از انرژی نظام صرف خنثیکردن تقلای اپوزیسیون و مخالفان میشود که فساد و انحصارطلبی درون این حکومتها را علنی میکنند .این در حالی است که در نظامهای دمکراتیک اروپای غربی عملا چیزی به نام اپوزیسیون وجود ندارد و همه اقشار مردم وقتی به روندی انتقاد دارند یا آن را نامناسب میدانند از طریق سیستم احزاب و انتخابات، رای و نظر خود را بدون هیچ تنشی در نظام سیاسی اعمال میکنند.
روند رو به رشد مهاجرت ایرانیان از کشور و آنچه که آن را میتوان پمپاژ جمعیت تحصیلکرده و خروج هر جوانی دانست که امکان آن را داشته، باعث شده است تا یک بلوک حدود پنج میلیونی از ایرانیان در خارج از کشور شکل بگیرد که هر سال پر شمارتر میشود. هرچند اکثریت ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می کنند ارتباط سازماندهی شده چندانی با یکدیگر ندارند و بیشتر پراکندهاند٬ اما در افشاگری پیرامون آنچه در ایران جریان داشته و دارد بینقش نبودهاند.
رای اخیر پارلمان کانادا در مورد نسلکشی نامیدن کشتار زندانیان سیاسی زندان اوین در سال ۶۷ یکی از اقدام هایی است که طی چند سال گذشته انجام شده است که بهسادگی می تواند از سوی پارلمان بسیاری دیگر از کشورها مورد تایید قرار گیرد و بازتایید شود.
نسلکشی نامیدن کشتار زندانیان سیاسی ایرانی در دهه شصت٬ مانند نسلکشی ارامنه که در دوران عثمانی رخ داد٬ مانند قتل عام مردم کامبوج از سوی خمرهای سرخ٬ کشتار میلیونها یهودی از سوی نازیها ٬ کشتار کردها از سوی صدام حسین٬ قتل عام مسلمانان در بوسنی٬ کشتار هوتسیها در رواندا٬ قتل عام میلیونی مخالفان دولت اتحاد شوروی در اردوگاههای کار اجباری ٬ و قتل عام بنگالها در بنگلادش از سوی ارتش پاکستان و تجاوز سیستماتیک به صدها هزار زن بنگال همه و همه یادآور تاریکترین و شرمآورترین رخدادهای قرن اخیراست.
با اینحال٬ اینک یکی از عوامل سازماندهی هولوکاست ایران٬ آستان قدس یا بزرگترین نهاد مالی غیر دولتی ایران را اداره میکند و احتمالا نامزد انتخابات ریاستجمهوری است. ابراهیم رئیسی از معدود بازماندگان زنده و آزاد یک نسلکشی است که نه مانند همه متهمان زنده نسلکشی مورد تعقیب و استنطاق قرار گرفته و نه مانند افسران ارشد ارتش آلمان فرار کرده یا کشور به کشور پنهان شده است.او حتی نمیداند که متهمشدن ضمنی به نسلکشی در دنیای امروز چه عواقبی دارد و چه اتهام سنگینی است. افرادی که با چنین اتهامهایی مواجهند امثال صدام حسین یا اسلوبودان میلوسویچ بودهاند که برای فرار یا احتیاط بیشتر پنهان شدهاند٬ تا کمتر خود را علنی و سوژه خبری کنند.
هولوکاست یا نسلکشی چیست ؟
هولوکاست در علوم سیاسی اقدام سیستماتیک و متمرکز برای نابود کردن دیگر انسانهایی است که از قوم، تبار، نژاد،منطقه یا دین و آیین یا تفکر خاصی هستند و حاکمان سیاسی با همهی اراده سیاسی و همهی دستگاه نظامی و قضایی و همهیدستگاه بوروکراتیک به صورت هماهنگ و بهویژه در ظرف زمانی محدود اقدام به حذف دیگر انسانها میکنند تا خطر فرضی و فیزیکی آنها را برای همیشه حذف کند.
کشتار و قتل عام چند هزار زندانی بیپناه ایرانی بعد از حدود سی سال در ظاهر رو به فراموشی بود. اما با نامزدی ابراهیم رئیسی برای ریاستجمهوری میتوان انتظار داشت که پرونده هولوکاست ایرانی بهزودی تبدیل به یک موضوع جنجالی بینالمللی شود و عملا رئیسی را تبدیل به احمدینژاد شماره ۲ کند. بعید به نظر میرسد که سیاست و اقتصاد از هم فرو پاشیده ایران، توانایی تاریخی تحمل یک احمدی نژاد دیگ و بلکه بدتر را داشته باشد. اما ظاهرا٬ فضای بسته سیاسی ایران ٬ سرکوب و نابودی رسانههای مستقل٬ انحصار تبلیغات در دست حاکمیت و نیز فقدان هر گونه حزب و سازمان و سندیکای مستقل از حاکمیت و تبدیل و تجهیز جریانهای مافیاهای مذهبی به ابزارهای کنترل افکار عمومی و مغز شویی٬میتواند زمینههای ایجاد یک سونامی فاجعهبار دیگر را در جامعه ایران فراهم کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر