۱۴۰۴ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

چرا رضا پهلوی قابل اعتماد نیست؟



عاق کردن یا بعبارت امروزه آنفالو کردن برخی از طرفداران سرشناس سامانه پادشاهی نظیر امیر طاهری و حجت کلاشی توسط رضا پهلوی در شبکه ایکس (توییتر سابق) سند مستدل و محکم دیگری است که رضا پهلوی کوچکترین انتقاد به مانیفست سلطنت مطلقه (دفترچه اضطرار یا همان برنامه دوران گذار) را حتی از جانب "خودی ترین خودی ها"  بر نمی تابد.

رضا پهلوی در جواب این انتقادات ملایم حامیان خود در ایکس نوشت: "این رفتارها و تلاش برای ترسیم چهره‌ای بی‌اختیار، ناتوان و تحت نفوذ از من، توهینی آشکار به شخصیت من است و من چنین افرادی را حامی خود نمی‌دانم و قاطعانه محکوم می‌کنم".

 

تنها انتقاد امیر طاهری از کنفرانس سجده و بیعت مونیخ این بود که چرا برخی از "مشروطه خواهان" دعوت نشده بودند. و این پرسش کافی بود تا "عاق" شود و نه تنها از دایره خودی ها برای همیشه به بیرون پرتاب شود؛ بلکه توسط رضا پهلوی در شبکه ایکس قاطعانه محکوم شود؛ که خود منادی وحشتی است که در فردای به قدرت رسیدن سلطنت مطلقه در انتظار منتقد مشفق و ملایم خودی و غیر خودی است؛ که مرا بیاد شعر گویای حافظ می اندازد که می گوید: "من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف, تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد"

 

بیش از ۲۱ سال پیش از مرحوم دکتر داریوش همایون که در کنفرانس " سمينار نقش اقوام ايرانی در آينده ايران" در لندن شرکت کرده بود پرسیدم چرا علیرغم بنیانگذاری و رایزنی حزب مشروطه ایران با خانواده پهلوی میانه خوبی ندارد؟ در جواب نگاهی به چشمان من انداخت و سپس طبق عادت سرش را پایین انداخت و با صدایی که هنوز در گوش هایم ظنین می اندازد گفت: "از من به تو نصیحت, خانواده پهلوی قابل اعتماد نیست". این سخن تاریخی قضاوت گونه از زبان یک "ضد پهلوی" و یا بعبارت امروزی ۵۷ی نبود. بلکه از زبان وزیر شاه, سخنگوی دولت شاهنشاهی و قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز بود, که باید آن را جدی می گرفتم, که متاسفانه نگرفتم. در طی دو دهه گذشته همین سخن را از زبان تقریبا همه همراهان نزدیک و مشاوران سابق رضا پهلوی شنیدم و باز به خودم می گفتم: "ايشالا گربه است". حال به این بزرگواران "عاق شده" باید بقول حافظ گفت اگر از پرده برون شدید عیب مگیرید, شکر ایزد که نه در پرده پندار بماندید"

 

 داریوش همایون کسی بود که به همراه عباس هویدا و بسیاری از مقامات بالای کشوری و لشکری توسط شاه برای  استمالت و آرام سازی خشم خمینی و انقلابیون ۵۷ به زندان افتاد و بسیاری از آنها توسط خمینی اعدام شدند و داریوش همایون جان سالم به در برد. شاه آنها را به زندان انداخت و خودش به همراه خانواده به سواحل امن دور سفر کرد تا از گزند انقلابیون مصون بماند. داریوش همایون مانند امیری طاهری روزنامه نگار نیز بود. یکی دیگر از کم لطفی ها و بدعهدی های روزگار پهلوی سوم, در عمل عاق کردن شبکه تلویزیونی منوتو بود که آن را در محراب تلویزیون ایران اینترنشنال قربانی کرد و در مورد پروژه تماس (کیوآر کُد) با سپاه و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی تصریح کرد که فقط و فقط به "ایران اینترنشنال" اعتماد کنید؛ که حقیقتا از این همه بی مهری و بی وفایی زمانه دلم برای منوتو سوخت.

 

کلام آخر اینکه بنده در نقد همایش سلطنت طلبان در مونیخ مقاله نوشته ام (چرا کوه کنفرانس مونیخ موش کور زائید؟) و همچنین در نقد مانیفست سلطنت مطلقه (دفترچه اضطرار یا همان برنامه دوران گذار) دو مقاله تحت عناوین "هشدار جدی به جمهوریخواهان ایران, متحد شوید!" و "تفاوت رفتاری رژیم و سلطنت طلبان و هشدار سند اضطراری" نوشته ام و هشدار داده بودم. جواب طرفداران رضا پهلوی هم طبق معمول تهدید و فحاشی های سخیف بوده است که غیر از این چیزی در چنته ندارند؛ حتی در مقابل پیشنهادات مشفقانه خودی هایی نظیر طاهری و کلاشی. شوربختانه چنین است رسم سرای درشت, گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.

 

عبدالستار دوشوکی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر