نعل های وارونه!
عیسی سحرخیز
اگر این حرف جناب قدیری ابیانه را درست فرض کنیم که در جریان افشاگری های مرتبط با پرونده فساد نهادینه شده در نهادهای اقتصادی مستقر در خراسان از جمله موسسه مالی اعتباری ثامن الحجج “افراد فاسد در بانک مرکزی به دنبال رد گم کردن اختلاس های خود هستند”، شاید این فرض را هم بتوان درست فرض کرد که باند متکی به منوچهر متکی در وزارت خارجه هم “به دنبال رد گم کردن سواستفاده ها و سومدیریت های خود هستند”.
این نکته را هم می توان با همان مثالی مطرح کرد که جناب قدیری ابیانه در دفاع حامی خود در وزارت خارجه برای اعزام ماموریت های دیپلماتیک به اروپا و استرالیا، بدون داشتن دانش و فهم سیاسی لازم مطرح کرده است: “اوایل انقلاب مردم روی درب منزل ساواکی ها می نوشتند صاحب این خانه ساواکی است، فردایش روی در بسیاری از خانه های افراد مومن نوشته شده بود که صاحب این خانه ساواکی است. این نوشته را ساواکی ها نوشته بودند تا رد گم کنند. کاری که امروز در بانک مرکزی علیه آقای متکی عمل شده است.”!
اما اگر به عملکرد این دو نگاه شود و شیوه هایی که از ساواک و ساواکی ها آموختند و علیه مردم ایران عمل کردند، شاید در جریان این “نعل وارونه زدن” ها، بهتر بتوان قضاوت کرد که حق با چه کسی است یا دست کم این که “رطب خورده منع رطب چون کند؟”.
از جناب ابیانه شروع کنم و شیوه های ساواکی مابانه اش. از آن زمان که در نمایشگاه مطبوعات نوار یک گفت و گوی دو نفره در خصوص “حق آحاد مختلف مردم برای “مختار بودن در نامزد انتخابات شدن و رای به نامزدهای دلخواه دادن” را تبدیل کرد به “حمایت سحرخیز از رئیس جمهور شدن بهائی ها و همجنسگراها” و فورا هم نوار تحریف شده آن گفت و گوی خصوصی مخفیانه ضبط شده را هم نه تنها در سایت خود قرار داد و در خصوص آن مصاحبه کرد، بلکه به حسین شریعتمداری داد و موسسه مطبوعاتی وابسته به ولی فَقِیه تا با استناد به آن پرونده سازی، شانتاژ و دروغ پراکنی کنند.
پس از آن بود که این مقام دون پایه ی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که در حین خدمت، با پول ملت تحصیل کرد، دکتر شد و…، یک باره به عنوان سفیر به کشورهای اروپایی و استرالیا اعزام شد و آن شاهکارهای ضد ملی را انجام داد که مدت ها سوژه ی رسانه ها بود!
اما شیوه های به اصطلاح انقلابی و ساواکی مآبانه جناب متکی خود “مثنوی صد من کاغذ است” و جوایزی که نصیبش شده از سفارت و وزیر خارجه و… شدن در سال های دورتر، و همکاری با موسسه ثامن الحجج و دریافت تسهیلات آن، در سال های نزدیک.
منوچهر متکی در واقع پله های ترقی را آن زمان آغاز کرد که در زمان دانشجویی، چون ساواکی ها “طراح پروژه های آدم ربایی” در جمهوری اسلامی شد!
ابتدا به عنوان یک عضو انجمن اسلامی شبه قاره، “طرح ربودن صدام حسین” را در جریان برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در هند ریخت که در واقع نوعی دزدیدن منار بود پیش از کندن چاه!
خوشبختانه این برنامه بچگانه در زمان ریاست جمهوری آقای خامنه ای، با درایت و مدیریت میرحسین موسوی خنثی شد و ملت ایران از افتضاح و ضرر و زیان ناشی از آن در امان ماند.
البته این گونه نبود که این آدم ربایی ها همواره خنثی شود. در جریان سفارت ایشان در آنکارا، گزارش های فراوانی انتشار یافت دایر بر این که “مخالفان جمهوری اسلامی را در ترکیه می ربایند، در صندوق عقب خودروهایی با پلاک دیپلماتیک جای می دهند و به ایران منتقل می کنند”! ماموریت هایی که تنها شخص این جناب است که می تواند میزان صحت و سقم آن ها، تعداد افراد انتقال یافته و آخر و عاقبت زندکی افراد ربوده شده را مشخص سازد.
لابد این کارها و ماموریت ها از آن نوع بوده است که در تکذیب نامه ارسالی این “بنده خدا” خطاب به رئیس بانک مرکزی در خصوص عدم دریافت تسهیلات مالی میلیاردی از مؤسسه ثامن الحجج مطرح شده است: “ما به اسلام، امام راحل، ولایت و خدمت به ملت شریف و قهرمان ایران وفادار خواهیم ماند”.
https://t.me/isaharkhiz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر