واکنش های گسترده به پخش اعترافات اجباری مائده
واکنش های گسترده به پخش
اعترافات اجباری مائده
زیتون
– مریم تاوار- در روزهای اخیر صفحه
اینستاگرام شماری از مربیان شناخته شده رقص در ایران «با حکم قضایی» مسدود شد. این
نخستین بار نیست که فعالان فضای مجازی به اتهام «جرایم اخلاقی یا اشاعه فساد»
دستگیر میشوند اما آنچه در مورد اخیر خبرساز شد، اعترافات متهم ۱۸ ساله در مقابل دوربین صدا و
سیما، در شرایطی بود که زیر فشار روحی شدیدی قرار داشت.
پس از
دستگیری، در صفحه اینستاگرام دستگیرشدگان این جمله به چشم می خورد: «این صفحه حسب
دستور مقام محترم قضایی به علت انتشار محتوای مجرمانه مسدود گردید.» تمام ویدئوهای
رقص هم از صفحات این اشخاص حذف شده است.
حدود
دو ماه پیش، تورج کاظمی، رییس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات (فتا) تهران بزرگ
درباره این دستگیری ها صحبت کرده بود. او گفته بود که نیروهای ویژه پلیس مشغول
بررسی ۵۱ هزار صفحه اینستاگرام
با «محتوای مستهجن و مبتذل» هستند. کمال هادیانفر اعلام کرده بود که پلیس مشغول
شناسایی ادمین این صفحات است.
جمعی
که اکنون دستگیر شده اند، به گفته تورج کاظمی، تنها یک سوم افرادی هستند که تحت
تعقیب پلیس فتا قرار دارند. چون تاکنون یک سوم این پروندهها به نتیجه رسیده است.
ادامه
مخالفت با رقص با وجود بازتاب منفی جهانی
سابقه
دستگیری فعالان مجازی در ایران تقریبا به اندازه عمر فعالیت های مجازی است.
چهارسال پیش هم یک گزارش تصویری کوتاه پخش شد که نشان می داد جوانانی که موزیکویدئوی
مشهور «هپی» (Happy) اثر فرل ویلیامز را در تهران بازسازی کرده بودند بازداشت شدهاند.
آنها در برابر دوربین ۲۰:۳۰ به اقدام خود اعتراف و از آن ابراز پشیمانی کردند. این اتفاق
تبدیل به یک بمب خبری تکاندهنده در رسانههای جهان شد.
پلیس
ایران در این گزارش به وضوح برای تهدید افکار عمومی و مقابله با پیوستن ایرانیها
به حرکتهای جهانی با بهرهگیری از ظرفیتهای شبکههای اجتماعی، اعلام کرد تمام
کسانی که در نسخه ایرانی این موزیکویدئو نقش داشتند، «در دو ساعت شناسایی و ظرف
شش ساعت دستگیر شدند». آنها در حالی که پشتشان به دوربین بود، به شیوه سنتی
صداوسیمای جمهوری اسلامی اعتراف کردند که فریب خوردهاند.
فرمانده
نیروی انتظامی تهران، در این گزارش خطاب به کسانی که جوانان را اغفال میکنند،
هشدار داد که «سرعت عمل پلیس در کشف و شناسایی این افراد بسیار سریع است و قطعا ما
با این افراد برخورد خواهیم کرد».
خبر این بازداشتها واکنشهای بسیاری را در پی داشت. حتی فرل ویلیامز، خواننده و
آهنگساز معروف آمریکایی و سازنده و اجرا کننده این قطعه موسیقی، گفت: «بازداشت این
بچه ها فقط به خاطر تلاش برای پراکندن شادی، از غمانگیز هم غمانگیزتر است». پس
از آن، در همراهی با جوانان ایرانی، بازسازی ویدئوی هپی در سراسر جهان رایج شد و
صدها نمونه از بازسازی این ویدئو و رقصیدن جوانان و حتی مسلمانان با این آهنگ در
فضای مجازی پخش شد.
دو سال پیش نیز قوه قضاییه ایران تعدادی از افرادی که به عنوان مدل و عکاس مدلینگ در اینستاگرام فعالیت میکردند را بازداشت کرد. دادسرای جرایم رایانهای ایران آن زمان گفته بود که عملیات «عنکبوت ۲» برای شناسایی آن افراد دو سال طول کشیده است.
اسفندماه
سال گذشته نیز در پی رقص تعدادی دختربچه در مراسم روز زن از سوی شهرداری تهران در
برج میلاد، دادستان کل کشور دستور برخورد با متخلفان و هنجارشکنان این مراسم را
داد. آنچه هنجارشکنی و خلاف عفت عمومی دانسته شد، اجرای برنامه رقص دختران زیر
هشت سال بود که با بلوز و شلوار مشکی و کاملا پوشیده روی صحن به شیوه محلی
رقصیدند. آیتالله حسین نوری همدانی در این رابطه گفت که خانواده شهدا باید در
برابر این رقص به میدان بیایند و اعتراض خود را بیان کنند. چون به اعتقاد او «بهواسطه
خون شهدا این امنیت و انقلاب به وجود آمده و چنین حرکاتی در جامعه انقلابی بسیار
جای تأسف دارد». بسیاری اعتقاد دارند که این احضار محمدعلی نجفی، شهردار سابق
تهران برای پاسخگویی درباره این رقص، اتفاق نهایی بود که او را برای استعفا مصمم
کرد.
در
مقابل اعتراض تندروها به رقص کودکان، بسیاری از شخصیتهای سیاسی، روزنامهنگار و
فعالان اجتماعی این اعتراضها را مردود و عجیب دانستند. ناهید خداکرمی، عضو شورای
اسلامی شهر تهران و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در توییتر خود
نوشت: «تاسفانگیز است که کودکانمان هم از این نگاه مسموم و جنسیتزده به زن در
امان نیستند. اگر به جای حساسیت به رقص و شادی کودکان، حساس به تاراج بیتالمال
بودید، امروز شهرداری ۵۲ هزارمیلیارد بدهی نداشت».
رقص،
به عنوان ابزار اعتراض اجتماعی
رقصیدن
پس از انقلاب ۵۷ برای همهی ایرانیها
ممنوع شد و زنان اجازه ندارند در ملاء عام آواز بخوانند. کلاسهای رقص زبان به
زبان میچرخد و معمولاً معلم رقص برای آموزش به منزل افرلد میرود یا آموزش را به
صورت پنهانی در سالن هایی که برای این منظور مهیا شده انجام میدهند.
مسوولان
جمهوری اسلامی با تبلیغات آموزش پنهانی رقص در قالب کلاسهای ورزشی و با آموزش رقص
در مهدکودکها که از آن به عنوان آموزشهای «غیراخلاقی و دینی» یاد میکنند،
برخورد کردهاند. ورزش زومبا در خرداد ۹۶ توسط فدراسیون ورزشهای همگانی ممنوع شد و در برخی رسانههای
خارجی بازتاب زیادی داشت. رییس انجمن آمادگی جسمانی فدراسیون ورزشهای همگانی در
این باره گفت: «این رشته هر چند طرفداران زیادی در کشور دارد اما مشکل اصلی
آنجاست که با پخش موزیکهای خارجی ورزشکاران را ترغیب به رقص و انجام حرکات موزون
میکنند که این موضوع کاملا با شرایط فرهنگی ما مغایرت دارد».
سه
رشته دیگر بادیریتم، هیپهاپ و ایروبیک حرفهای نیز ممنوع است. چراکه از
نظر مسئولان نظام، نمودی از نوعی نافرمانی مدنی و فرهنگ غربی است. به زعم
مسئولان، این رشته ها بار ایدئولوژیک بیخیال بودن و وجهه جنسی هم بدنبال دارد.
به
دلیل همین ممنوعیتها، رقص به نوعی اعتراض اجتماعی، وجه همبستگی و مطالبه جمعی
تبدیل شده و همچنان اشتیاق برای آموزش آن در کلاسهای غیررسمی وجود دارد. بسیاری
از خانوادههای ایرانی از سه دهه پیش تاکنون در خانههای خود، آلبومهای موسیقی را
تکثیر و توزیع و از هر بهانهای برای رقصیدن و شادی کردن استفاده میکنند.
۲۹ آوریل (نهم اردیبهشت) روز
جهانی «رقص» یا همان چیزی است که از آن به عنوان «زبان جهانی برای ایجاد صلح» نام
برده میشود. مسوولان جمهوری اسلامی هرچند با استفاده از عبارت «حرکات موزون» در
چند سال اخیر سعی در پذیرش مشروط آن کردهاند اما همواره رقص را با فسق و فجور
مترادف میدانند.
ممنوعیت
نمایش رقص در ایران، بهرام بیضایی را مجبور کرد تا در فیلم «گفتوگو با باد» به
جای رقص، از حرکت دستها استفاده کند. اما این موضوع هیچگاه این کارگردان ایرانی
را راضی نکرد: «مشکلِ اجرای آن برای مژده این بود که باید میرقصید بیآن که رقص
به نظر بیاید؛ مشکلی که خیال میکنم هیچ رقصندهای در جهان آن را نمیفهمد».
در این
زمینه اعتراضات زیادی در قالب کارهای هنری صورت گرفته است. فیلم «رقاص بیابان» یک
نمونه از آن است که در شرایط بعد از انتخابات ۸۸ و جنبش سبز در ایران اتفاق می
افتد. افشین غفاریان (با بازی ریس ریچی) دانشجوی جوانی است که از کودکی با تماشای
ویدیوهای مایکل جکسون و جین کلی به هنر رقص علاقمند شده است. او با فیلترشکن و
تماشای رقصنده هایی معروف به مهارتهای در طراحی و رقص دست یافته و مصمم است تا به
همراه دوست دخترش به دور از نگاه نیروهای بسیج، در بیابان های اطراف تهران دست به
اجرای یک باله دونفره مدرن بزند. او میداند پس پرده نفرت از رقص در میان برخی از
مردم مملکتش، دلایلی ایدئولوژیکی نهفته است و به همین دلیل علیرغم شرایط موجود به
اجرای رقصهای زیرزمینیاش ادامه میدهد.
با این
همه، درک مفهوم ممنوعیت رقص و رقصیدن در ایران پس از انقلاب اسلامی، برای تماشاگر
غربی مشکل و گاه حتی غیرممکن به نظر می رسد. اما ریچارد ریموند، کارگردان
بریتانیایی، که «رقاص بیابان» نخستین فیلم اوست، میگوید از طریق خواندن خبری در
روزنامه تایمز لندن از ماجرای دستگیری رقصنده ایرانی به جرم اجرای رقص آشنا شد:
«داستان افشین غفاریان واقعا مرا تکان داد. تا آن زمان من هیچ ارتباطی با هنر رقص
نداشتم و هرگز فکر نمی کردم سوژه اولین فیلم بلند داستانی ام رقص باشد. اما این
داستان و ارتباط آن با هنر و رقص مرا بی نهایت مجذوب کرد و با آن ارتباط عمیقی
پیدا کردم. حالا درک می کنم که چرا هنرمندان، سینماگران، شاعران و رقصندگان همیشه
در صف اول بازگو کنندگان داستان هایی درباره آزادی هستند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر