ضرورت گذار از « اصلاح طلبی » به « تحول خواهی»
عیسی سحر خیز
به نظر می رسد در دو هفته ای که “اپوزیسیون داخلی مسالمت جو” ی داخل در خواب خوش سیاسی بوده و هست و تعطیلات بلند نوروز ٩٧ را می گذراند یا در حال سپری کردن روزهای پایانی آن است، دنیا بیدار بوده و در آن سوی مرزها، به ویژه آمریکا و در کأخ سفید خواب های طلایی برای مردم ایران دیده و در حال تدارک برنامه های خاصی با شعار “براندازی جمهوری اسلامی” در چهلمین سال حکومت یا در سال ٩٧ است.
یک مرور کوتاه بر توئیت ها، نوشته ها، کلیپ ها، مصاحبه ها و … این جریان جنک طلب و طالب خونریزی و انقلاب می تواند بخشی از آن چه را که پشت پرده در حال شکل گیری است نشان دهد.
به نظر می رسد رویدادهای خونین دی ماه ٩۶ که بخشی از مردم یک صد شهر ایران را به دلیل نارضایتی های گسترده، ژرف و گوناگون درگیر خود کرد و تا حد زیادی إصلاح طلبان و حتی تحولخواهان مسالمت جو را به حاشیه برد و شعار براندازی را پر رنگ ساخت، جایگاه مهمی در دستور کار قرار گرفتن مجدد سیاست “تغییر رژیم” به جای “إصلاح رفتار رژیم ایران” داشته که همواره در این خصوص بین اکثر کشورهای اروپایی و ژاپن با آمریکا اختلاف نظر وجود داشته است. اما اکنون نمی توان با قاطعیت گفت که در سال ٩٧ نیز- با تحول در شرایط داخلی جمهوری اسلامی و تغییر مسائل خارجی – در کماکان بر همان پاشنه ی پیشین خواهد چرخید!
پیش از این تذکر داده شد که در شرایط کنونی، اگر تغییر ساختار، رفتار و گفتار اساسی در خارج از حاکمیت اقتدارگرا و تمامیت خواه جمهوری اسلامی شکل نگیرد و “اپوزیسیون مسالمت جوی داخلی” تنها دنبال به گفت و گوی ملی به حاصل بسنده نکند و کاری بنیانی انجام ندهد، در مواقع بحرانی و سر بزنگاه های تاریخی دیگر از دست جریان إصلاح طلبی گذشته و إصلاح طلبان شناخته شده ی کنونی مورد وثوق أکثریت مردم ایران کار چندانی برخواهد آمد!
شاید به این دلیل است که این روزها ولوله ای در طیف هایی از جریان های مختلف “برانداز خشونت طلب مقیم خارج” در افتاده است تا اقدام هایی انجام دهند و با رفت و آمدهای گسترده به کأخ سفید و ارتباط با کادر جدید دولت ترامپ در صدد برآیند که از این نمد کلاهی بزرک برای خود بسازند و کلاه بزرگتری سر ملت ایران بگذارند.
از جمله، طیفی از این جریان می خواهند این موضوع را حسابی جا بیندازند که جان بولتون پروژه براندازی جمهوری اسلامی را با شدت دنبال می کند و بر خلاف تصور عموم، مشاور امنیت ملی جدید رئیس جمهور آمریکا تمام تخم مرغ هایش را تنها در سبد “سازمان مجاهدین خلق” که پیش از این در برنامه ها و گردهمایی آن ها شرکت می کرده و پول کلان هم می گرفته نگذاشته است و آن ها را تنها “اپوزیسیون برانداز” نمی شناسد.بلکه ، حاضر است با تمام طیف هایی که “سیاست براندازی علیه نظام حاکم بر ایران” را دنبال می کنند، بدون استثنا همکاری کند و در این جریان از تسلیحات إسرائیلی و پول أعراب – در شرایط ندارم کاری سران جمهوری اسلامی – برای راه انداختن جنک و اقدام به سرنگونی بهره بگیرد!
در جریان چاره اندیشی های همه جانبه و ضرورت شکل دادن جریانی توانا و اثرگذار برای پاسخگویی به این تحولات است که بحث “ضرورت گذار از إصلاح طلبی به تحول خواهی” هر چه بیشتر معنا پیدا می کند و در دل خود ضرورت تغییرهای گسترده و فراگیر در “هدف”، “رویکرد”، “شعار”، “پرچم”، “راهبرد و راهکارهای مبتنی بر آن” و… شکل می گیرد.
جا دارد که نکته ای را که ماه پیش، در اوایل اسفند ٩۶، پیش از تحولات اخیر، به ویژه در کادر و سیاست های کأخ سفید روی داده بود، تکرار کنم. ضرورت یک اقدام گسترده، منسجم و فراگیر در میان “اپوزیسیون مسالمت جوی ایران” ، در شرایطی که تمام پیش بینی های انجام شده از بروز بحران های وسیع اقتصادی، اجتماعی و… در سال ١٣٩٧- در وضعیت دست بسته بودن دولت حسن روحانی- حکایت می کند.
آن نکته این است که در سالی که اکنون در روزهای آغازین آن هستیم اگر إصلاح طلبان و حتی تحول خواهان نتوانند در این پیچ تاریخی و سرنوشت ساز جهش لازم را در خود و جامعه ایجاد و به جای “نگاه به بالا و حاکمیت” به “درخواست ها و مطالبات جامعه و مردم” نظر نداشته باشند، هرچه بیشتر و سریع تر از چشم ملت خواهند افتاد و به صورتی فزون تر در انزوا قرار خواهند گرفت و راه ورود، نفوذ و اقدام “اپوزیسیون برانداز خشونت طلب و وابسته به خارج” را باز خواهند کرد.
عیسی سحرخیز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر