اصلاح طلبان سکولار، و پایان عصر تعارف با خامنه ای
محمد ارسی
ارزش بالای مواضع انتقادی تاجزاده در ارتباط با علی خامنهای، در طرح به موقع آنها و استراتژیکی بودن مسائل و مطالبی ست که در رابطه با اصل ولایت فقیه مطرح میکند. در واقع او و اصلاحطلبان موثری مثل ابوالفضل قدیانی با انتقادات تند و علنی از علی خامنهای، به دورهی تعارف با «آقا» دارند پایان میدهند و آرام آرام روشن میسازند که مانع اصلی در راه آزادی و ترقی و توسعهی ایران، شخص علی خامنهای و نهادهای تحت امر اوست؛ یعنی تا دم و دستگاه ولایت فقیه برپاست و خامنهای در قدرت و حکومت است، از اجرای اصلاحات دموکراتیکی که سیستم استبدادی فعلی را هدف قرار دهد، جلوگیری خواهد کرد که فعلاً هم دارد ممانعت میکند.
در حقیقت اصلاحاتی هم که تا کنون صورت گرفته گرچه موثر و ضروری بودند اما در زمینهی رفتاری و کارکردی بودند یعنی به تغییرات ساختاری در نظامی که برمحور سلطه و قدرت مطلقهی ولی فقیه میگردد، منجر نشدند؛ ازینروست که حجاریان با درک درستی که از واقعیات امروزی ایران دارد، ضرورت اصلاح در اصلاحات را طرح میکند و از ترکیب چند ایدهٔ سیاسی: «کمی سکولاریزم کمی جمهوریت و کمی ایرانیت» برای پیشبرد اصلاحات حرف میزند، و متفکری مثل سروش، در تحلیلی درخشان از جنبش عظیم دیماه گذشته، با اشاره به اینکه فقهای حاکم بر ایران، حکومت با روش استبدادی را تکلیف شرعی خود تلقی میکنند و آن را ترک نخواهند کرد، به سران و عناصر موثر در رفرم و اصلاحات پیشنهاد میدهد که خط سومی را شکل بدهند، و با شجاعت و قاطعیت، در جهت تغییر ساختار استبدادی این نظام بکوشند!
حال بر این موضعگیری تازهٔ سطوح بالای حرکت اصلاحطلبی و روشنفکری دینی، اگر اعتراضات جدّی و علنی سطوح پائینتر را - علیه علی خامنهای و نهادهای تحت امر او - نیز بیفزائیم، میتوانیم بگوئیم که: عصر «رهبر با بصیرت» جداً به پایان رسیده، یعنی عناصر موثری از اصلاحطلبان نیز مثل اکثریت ملت ایران، به دورهی تعارف با «حضرت آقا» نقطه پایان گذاشته و به این نتیجه رسیدهاند که رهایی از این وضع اسفبار ملی، در گرو صاف کردن حسابها با خود آقای خامنهای، و کنار گذاشتن دستگاه ولایت فقیه است؛ یعنی هر اصلاحی در هر بخشی از امور لشکری و کشوری یا اقتصادی و اجتماعی مملکت بخواهد صورت بگیرد باید از «بیت رهبری» شروع شود که سر نخ همهی امور آنجاست!
اگر فساد و دزدی و غارت دارائی ملی مهمترین مشکل مملکت است، باید از دربار«آقا» آغاز کرد که پناهگاه غارتگران اموال عمومی همانجاست...
اگر اصلاحطلبانی، فساد قضائی را بدترین مشکل و مصیبت مملکت تلقی میکنند و اصلاح دستگاه قضائی فاسد، بدنام و ظالم این «نظام» را مدّ نظر دارند، باز، همه چیز به شخص علی خامنهای برمیگردد که ظاهر و باطن قوهٔ قضائیه از آن او، و دربست در اختیار عوامل اوست ...
اگر شورای نگهبان و ائمهی جمعه و مسولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی را مشکل عمده مملکت تلقی میکنیم، اینها هم که منصوبین «رهبر معظم» و مجریان منویّات ویاند؛ خیر، میگید این دخالتهای سران و سرهنگان سپاه و بسیج یا دستگاه امنیتی در امور مختلف مملکتی است که اوضاع را چنین آشفته کرده، اینها هم که گارد ویژهی آقای خامنهای و گوش به فرمان ایشاناند. پس بهجای پریدن به سپاه و بسیج و دستگاه قضائی یا حمله به شورای نگهبان، باید گریبان خود «آقا» را گرفت که فرمانده و بالاسر همهی اینهاست!
وااسفا که هنوز هستند تنی چند از اصلاحطلبان حتی «روشنفکران» که میگویند: «در شرائطی که دونالد ترامپ، لغو برجام را هدف مهم خود بیان کرده، و متحد با بن سلمان و نتانیاهو هر روز ایران را تهدید میکند و قصد تضعیف و تجزیه کشور ما را دارد، نباید مسئلهٔ ولایت فقیه را مطرح کرد، نباید به خامنهای چیزی گفت، نباید از اصلاح ساختاری نظام فعلاً حرفی زد... که ترامپ را جریتر و ایران را تضعیف میکند...»
عجبا این مصلحان میهندوست، آیا نمیدانند که این پاسدارها و ائمه جمعه و جمع تحت فرمان خود آقای خامنهای بودند که حمله به برجام را آغاز کردند، این دلواپسان و نهادهای تحت امر ولی فقیه بودند که برای پیروزی ترامپ لحظه شماری میکردند، اینها بودند که از ترامپ خواستند دفتر برجام را پاره کند، عوامل آقا بودند که سفارت آتش زدند و سعودی را بر کرسی مظلومیت و حقانیت نشاندند، علمالهدی و حسین شریعتمداری و جنتی و نقدی و مصباح و مصباحیه و «صدا وسیما» ... بودند که همصدا با نتانیاهو، حسن روحانی را زیر ضربه گرفتند و ضعیفش کردند. فردای برجام بود که موشک مرگ بر اسرائیل هوا کردند تا از موضوع هستهای خلاص نشده، درگیر مشکل موشک بشویم و قس علیهذا...
باری منشأ اصلی مشکلات و درد و رنج جامعهٔ ما، در حکومت استبدادی شخصی است که صاحب قدرت مطلقه، یعنی همه کاره است، هر کاری میکند به کسی حساب پس نمیدهد، زیرا حکم خود را خدائی و برتر از اصول قانون اساسیای میداند که به آن قسم خورده است. نتیجه اینکه آزادی و ترقی و دمکراتیزاسیون و حفظ تمامیت ارضی ایران، بسته به رهایی از استبدادی است که علی خامنهای و عواملش، بر دولت و ملت ایران، تحمیل کردهاند!
آری اصلاحطلبانی که تعارف را کنار گذاشته برای اصلاح ساختاری نظام مبارزه میکنند، اگر در مسیری که انتخاب کردند پایدار باشند، در آیندهای نه چندان دور به صدای اعتراض و امید همهٔ مردم ایران تبدیل خواهند شد.
محمد ارسی، تگزاس
Mohammadarasi@gmail.com
ایران امروز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر