از سلطنت تا توده ..... انتخابات کدومه ؟
ف . م سخن
شايد براى نخستين بار در چند دهه ى اخير، توافقى كامل ميان نيروهاى اپوزيسيون خارج از كشور به وجود آمده است:
ما در انتخابات رياست جمهورى راى نمى دهيم!
ولى يك نكته در اين جا مطرح است و آن نشان داده شدن وزن واقعى اپوزيسيون خواهان تغيير حكومت اسلامى ست. مشكل بزرگى كه اپوزيسيون در طول ٤٠ سال گذشته داشته، عدم واقع گرايى و ندانستن وزن و قدرت خود در فضاى سياسى ايران است.
علت اين امر شايد دورى نيروهاى اپوزيسيون از متن جامعه باشد. اين دورى البته خودخواسته نبوده و به خاطر سركوب حكومت به وجود آمده است. از سال ١٣٥٧ كه نيروهاى طرفدار سلطنت سركوب شدند تا سال ١٣٦١ كه سركوب حزب توده -كه همواره از خط امام و جمهورى اسلامى حمايت مى كرد- آغاز شد، اعضا و بخشى از هواداران اين گروه ها و احزاب از ايران خارج شدند و ارتباط شان با جامعه ى ايران «ذهنى» شد.
در سال هاى نخست مهاجرت، كه ماهواره و اينترنتى در كار نبود، اين ارتباط نزديك به صفر بود، و تنها، «باور» به نارضايتى اكثريت جامعه، به نيروهاى اپوزيسيون توان ماندگارى و مبارزه از راه دور مى داد. اين كه حكومت اسلامى ٦ ماه بيشتر دوام نخواهد آورد و تمديد اين ٦ ماه ها، به خاطر جدايى معتقدان به سقوط فورى حكومت از بدنه ى جامعه بود.
نيروهايى هم كه تا سال ١٣٦٢ در ايران دوام آوردند و بعد يكى يكى از ايران خارج شدند، بعد از چند ماه دورى از ايران و رفع افسردگى هاى ابتدايى، به حركت و جنبش در آمدند ولى همين دچار شدن به ذهنيت، آن ها را به سمت تحليل هاى غير منطبق با واقعيت جامعه ى ايران سوق داد.
در اين ميان، برخى از اين نيروها كه نتيجه ى مثبتى از فعاليت خود نمى ديدند، يا باعث انشعاب در سازمان ها و گروه هاى خود شدند، يا كلا دچار انفعال گشتند و پى كار و زندگى خود رفتند.
با فراگير شدن تلويزيون هاى ماهواره اى و اينترنت و سهولت نوشتن به خط فارسى، رفت و برگشت اطلاعات روز، ميان ايران و خارج از كشور سرعت و وسعت گرفت و اخبار و رويدادهاى سياسى و اجتماعى و فرهنگى، از طريق رسانه هاى مختلف منتشر شد و به رايگان در اختيار فارسى زبانان چهار گوشه ى جهان قرار گرفت.
اما متاسفانه، مطابق آن چه در رسانه هاى گروه ها و احزاب مشاهده شده، خبر و نظر در اين رسانه ها مطابق ميل و خواست اصحاب اين رسانه ها، منتشر و توزيع شده و مى شود، به عبارتى نه كل خبرها و نظرها بلكه گزيده ى منطبق با خواست و هدف اپوزيسيون مورد توجه قرار مى گيرد.
آن چه كمتر به آن توجه مى شود، اين است كه رسانه براى انتقال حالت و وضعيت جامعه به مخاطب كافى نيست. در ارتباط بودن با بدنه ى جامعه، روحيه و توانايى و پيوند و گسستگى آحاد جامعه را نشان مى دهد كه از طريق رسانه منتقل شدنى نيست.
البته صِرْفِ در جامعه بودن و عدم دسترسى آزاد به رسانه، براى درك واقعيت هاى اجتماعى كافى نيست و هر دو عامل براى آگاهى و درك درست بايد در كنار هم قرار بگيرند.
يك مثال از ناكافى بودنِ حضور در بسترِ جامعه، راهپيمايى هاى اعتراضى سال ٨٨ بود، كه مردم، به خاطر فقدان و محدوديت ارتباط رسانه اى، باور نمى كردند كه تعداد تظاهركنندگان ميليونى شود و به ناگهان خود را در درياى خروشان معترضان ديگر ديدند.
بلاى بزرگ تحليل هاى ذهنى، ارزيابى بزرگنمايى شده از قدرت خود است. به عبارتى، نيروهاى مخالف حكومت با اين كه تعداد اندك شمار هواداران فعال خود را در خارج از كشور مى بينند با اين حال تصور مى كنند كه بخش بزرگى از جامعه ايران، تحليل هاى آن ها را مدّ نظر قرار مى دهند و به توصيه ى آن ها قيام و قعود مى كنند حال آن كه چنين نيست و بخش اعظم جامعه، بدون توجه به آن چه گروه ها مى گويند كار خود را مى كنند و حركت هاى اجتماعى و سياسى خود را انجام مى دهند.
اكنون در آستانه ى انتخابات رياست جمهورى سال ٩٦، اكثر گروه هاى اپوزيسيون، يك صدا، عدم حضور در اين انتخابات را به مردم توصيه مى كنند. اين موضوع به لحاظ همنظر بودن اپوزيسيون بر سر يك موضوع سياسى-اجتماعى خوشحال كننده است اما يك نكته را هم روشن و آشكار خواهد كرد و آن وزن و اعتبار اين گروه ها و به عبارت درست تر «كل» اين گروه ها در جامعه ى ايران خصوصا جامعه ى جوان ايران است.
اگر مردم ايران و جوانان، بر خلاف نظر اپوزيسيون خارج از كشور، در انتخابات حضور چشمگيرى داشته باشند، آنگاه....
اين ارزيابى چند روز ديگر صورت خواهد گرفت. نتيجه ى آن هر چه باشد، بايد چشم اپوزيسيون را به قدرت واقعى خود و ارزش تحليل هايش در جامعه ايران باز كند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر