۱۳۹۹ آبان ۶, سه‌شنبه


 تدارک گذار در داخل انجام میشود

رامین کامران

در گذشته، وقتی صحبت از این می شد که وقتی رژیم افتاد چه باید بکنیم. همه می گفتند که ادارۀ کشور در این دوران کار دولت موقت است و حتی صحبت از این می شد که این یا آن گروه اپوزیسیون چنین دولتی تشکیل داده یا میخواهد بدهد. مدتیست که این اصطلاح از رونق افتاده است و همه صحبت از دوران گذار می کنند. دورانی که نظام اسلامی رفته و هنوز نظام جدیدی جایگزین آن نشده است. قرار است کشور از جوی انقلاب بپرد و تا پایش به طرف مقابل نرسیده و میان زمین و هواست، دوران گذار را طی نماید.

این جایگزینی عبارات امر بی معنایی نیست. در عبارت اول، اهمیت دولت و نقش آن مورد تأکید بود، ولی در دومی همه چیز در هالۀ ابهام قرار گرفته است، یعنی هیچ شکلی برای نهادی که قرار است دوران گذار را اداره کند، معین نشده. چارچوب خودش و حوزه و حدود مسئولیتش هم مشخص نیست. روشن نیست که درست در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت و مردم باید به چه چشمی به آن نگاه کنند. دلیل این ابهام روشن است. کسانی صحبت از دوران گذار و احیاناً شورای گذار میکنند که به هیچوجه در مقام بر پا کردن دولت موقت نیستند، یعنی سبک وزنی آنها بدیشان اجازه نمی دهد تا چنین ادعایی بکنند، ولی با این حال مدعی ادارۀ کشورند.

توجه اینهایی که صحبت از دوران گذار میکنند و خود را هم در مقام ادارۀ آیندۀ کشور می بینند، به خودشان و اطرافشان است. یعنی در رؤیای ریاست شناورند. ولی توجه ندارند و احیاناً احتیاجی هم نمیبینند که تدابیری بیاندیشند که این ریاست باید در چه قالبی شکل بگیرد. بار ها نوشته ام و باز هم تکرار می کنم که وقتی امید شما به یک دولت خارجی باشد که قرار است کار ساقط کردن رژیم را به انجام برساند و شما را بر اریکۀ قدرت بنشاند، دلیل ندارد که در فکر استراتژی و برنامۀ عمل و این چیز ها باشید. این کار دیگران است و به شما ارتباطی ندارد. نمونۀ زاهدی و کودتای بیست و هشت مرداد را نگاه کنید، همۀ کار ها از ابتدا تا انتها توسط انگلستان و آمریکا انجام شد که اینها را به قدرت رساندند و برنامۀ کار را هم که اصلش قرارداد کنسرسیوم بود، دادند دستشان تا امضأ و اجرا کنند. 

به هر صورت، تکلیف اینها روشن است. بیاییم سر حرف و کار جدی که مال خودمان است.

ادارۀ دوران گذارامریست حیاتی و از خارج تدارک دیده می شود، ولی درخارج تدارک دیده نمی شود.  تدارک دوران گذار کاریست که باید در داخل کشور انجام بپذیرد. بالاتر گفتم حکایت تغییر نظام مثل پریدن از جوی است. شما برای مدتی که هر چه کوتاه تر بهتر، در میان زمین و هوا معلقید و به سوی ثبات سیر می کنید. طی این مدت، نهاد های موجود کشوری و لشکری از کار می افتد و به نوعی در اغمأ فرو می رود، اقتداری که غالب باشد و حکمش از سوی نهاد های موجود روان گردد، برقرار نخواهد بود. ولی روشن است که نمی توان کشور را به این ترتیب به حال خود رها کرد. اقتدار گروهی که ادارۀ کشور بر عهده اش افتاده است، حال چه به آن نام دولت موقت بدهیم که نام درست است، یا هر نام دیگری، باید اعمال گردد تا کشور دچار هرج و مرج نشود.

تنها راه حل ورود مردم به صحنه است. گروه های مردمی که باید وارد میدان شوند و به نام دولت جدید و نظام جدیدی که در راه است، مسئولیت انتظام جامعه و تحویل گرفتن نهاد های دولتی و گاه خصوصی را از حکومت قبلی و اعوان و انصارش، بر عهده بگیرند. اینها هستند که تسلط رهبری دولت موقت را بر جامعه تحقق خواهند بخشید. ولی نفس این کار با مشکلی مواجه است که در انقلاب اسلامی شاهدش بودیم: منظم کردن و کنترل کردن خود این گروه ها که کار  دشواری است و باید از هم اکنون به فکرش بود.

در انقلاب اسلامی، کمیته ها از گرد هم آمدن برخی فعالان انقلابی که البته سابقه و هویتشان روشن نبود و نیز برخی اوباش شهری که فرصت را برای ابراز قدرت و بهره برداری از موقعیت مناسب دیده بودند، شکل گرفت. برای همین هم طی مدتی که چندان کوتاه نبود، این کمیته ها مجال تاخت و تاز پیدا کردند و اسباب زحمت همگان شدند. رقابت بین انقلابیان، یعنی از یک سو اصرار اسلامگرایان بر گرفتن اختیار اوضاع به رغم وجود دولت بازرگان که البته خودش هم جربزه ای نداشت و نیز رقابت ایدئولوژیک بین خود آنها گروه های مختلف، کار را مشکل کرده بود و در نهایت هم به جای اینکه نیروهای انتظامی بیایند و کار معمولشان را تحت نظارت دولت موقت بر عهده بگیرند، نوعی دوگانگی ایجاد شد و کمیته ها تثبیت شدند و در کنار سپاه پاسداران، تبدیل گشتند به نیروهای مسلح و ایدئولوژیک انقلابی، در کنار نیروهای معمول دولتی.

این بار چنان برنامه ای در کار نیست، قرار هم نیست که ایدئولوژی خاصی به جامعه تحمیل شود و همین نیرو های انتظامی موجود هستند که باید، بعد از تغییرات لازم که بیشتر در ردۀ فرماندهی انجام خواهد گرفت، هر چه زودتر تحت اختیار دولت موقت در بیایند و وظایف معمول خویش را بر عهده بگیرند. ولی به هر صورت نقش گروه های مردمی در ادارۀ موقت وضعیت، نادیده گرفتنی نیست.

برای اطمینان به کیفیت این نیروها و تبعیتشان از اقتدار انقلابی که بر پا خواهد گشت، یک راه موجود است که عبارت است از تدارک آنها ازهمین امروز.هسته های مقاومت یا به عبارت روشن تر، انجمن های شهروندی که ما مدت هاست لزوم تشکیل آنها را به همگان یادآور شده ایم و ایرانیان را به تشکیل آنها فراخوانده ایم، گروه هایی هستند که در مقام تشکل و انتظام ادارۀ مردمی اوضاع زیر نظر دولت موقت وارد عمل خواهند شد.

این انجمن ها دو وظیفه دارند که یکی از دیگری مهمتر است. اولی باز کردن راه عوض کردن رژیم با تبلیغات و به راه انداختن حرکت تغییر. دومی خلع ید از عوامل رژیم که مقامات مختلف کشوری و لشکری را بر عهده دارند و حفظ انتظام جامعه در دوران فلج دستگاه دولت. این دو به هم بسته است و در امتداد هم قرار دارد.

می دانیم که هیچ گروه دیگری نه در پی تشکیل چنین گروه های مردمی رفته و نه حتی طرحی در این باب ارائه داده است. دلایلش را بالاتر گفتم که چیست. ولی در طرحی که ما عرضه می کنیم، انجمن های شهروندی نقش عمده و اساسی بازی خواهند کرد، هم عوامل رژیم را از قدرت خواهند راند و هم راه را برای دخالت خارجی که خطرش بسیار جدیست، خواهند بست. در این فرآیند، اختیار کشور در کف هیچ نهاد معینی نخواهد بود و عملاً در دست تک تک مردم ایران قرار خواهد گرفت. 

باید به تنگی موقعیت آگاه بود و این پیام را به همگان رساند و همه را تشویق به تشکل در چنین انجمن هایی کرد. جزوۀ راهنمایی هم که برای تشکیل این انجمن ها تدوین شده، در دسترس همگان است. برای ایرانیانی که نه چشم امید به دخالت خارجی بسته اند و نه به قضا و قدر، راه پیروزی از اینجا میگذرد.

۲۲ اکتبر ۲۰۲۰، ۱ آبان ۱۳۹۹

ایران لیبرال



تدارک گذار در داخل انجام میشود

رامین کامران



در گذشته، وقتی صحبت از این می شد که وقتی رژیم افتاد چه باید بکنیم. همه می گفتند که ادارۀ کشور در این دوران کار دولت موقت است و حتی صحبت از این می شد که این یا آن گروه اپوزیسیون چنین دولتی تشکیل داده یا میخواهد بدهد. مدتیست که این اصطلاح از رونق افتاده است و همه صحبت از دوران گذار می کنند. دورانی که نظام اسلامی رفته و هنوز نظام جدیدی جایگزین آن نشده است. قرار است کشور از جوی انقلاب بپرد و تا پایش به طرف مقابل نرسیده و میان زمین و هواست، دوران گذار را طی نماید.


این جایگزینی عبارات امر بی معنایی نیست. در عبارت اول، اهمیت دولت و نقش آن مورد تأکید بود، ولی در دومی همه چیز در هالۀ ابهام قرار گرفته است، یعنی هیچ شکلی برای نهادی که قرار است دوران گذار را اداره کند، معین نشده. چارچوب خودش و حوزه و حدود مسئولیتش هم مشخص نیست. روشن نیست که درست در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت و مردم باید به چه چشمی به آن نگاه کنند. دلیل این ابهام روشن است. کسانی صحبت از دوران گذار و احیاناً شورای گذار میکنند که به هیچوجه در مقام بر پا کردن دولت موقت نیستند، یعنی سبک وزنی آنها بدیشان اجازه نمی دهد تا چنین ادعایی بکنند، ولی با این حال مدعی ادارۀ کشورند.


توجه اینهایی که صحبت از دوران گذار میکنند و خود را هم در مقام ادارۀ آیندۀ کشور می بینند، به خودشان و اطرافشان است. یعنی در رؤیای ریاست شناورند. ولی توجه ندارند و احیاناً احتیاجی هم نمیبینند که تدابیری بیاندیشند که این ریاست باید در چه قالبی شکل بگیرد. بار ها نوشته ام و باز هم تکرار می کنم که وقتی امید شما به یک دولت خارجی باشد که قرار است کار ساقط کردن رژیم را به انجام برساند و شما را بر اریکۀ قدرت بنشاند، دلیل ندارد که در فکر استراتژی و برنامۀ عمل و این چیز ها باشید. این کار دیگران است و به شما ارتباطی ندارد. نمونۀ زاهدی و کودتای بیست و هشت مرداد را نگاه کنید، همۀ کار ها از ابتدا تا انتها توسط انگلستان و آمریکا انجام شد که اینها را به قدرت رساندند و برنامۀ کار را هم که اصلش قرارداد کنسرسیوم بود، دادند دستشان تا امضأ و اجرا کنند. 


به هر صورت، تکلیف اینها روشن است. بیاییم سر حرف و کار جدی که مال خودمان است.

ادارۀ دوران گذارامریست حیاتی و از خارج تدارک دیده می شود، ولی درخارج تدارک دیده نمی شود.  تدارک دوران گذار کاریست که باید در داخل کشور انجام بپذیرد. بالاتر گفتم حکایت تغییر نظام مثل پریدن از جوی است. شما برای مدتی که هر چه کوتاه تر بهتر، در میان زمین و هوا معلقید و به سوی ثبات سیر می کنید. طی این مدت، نهاد های موجود کشوری و لشکری از کار می افتد و به نوعی در اغمأ فرو می رود، اقتداری که غالب باشد و حکمش از سوی نهاد های موجود روان گردد، برقرار نخواهد بود. ولی روشن است که نمی توان کشور را به این ترتیب به حال خود رها کرد. اقتدار گروهی که ادارۀ کشور بر عهده اش افتاده است، حال چه به آن نام دولت موقت بدهیم که نام درست است، یا هر نام دیگری، باید اعمال گردد تا کشور دچار هرج و مرج نشود.


تنها راه حل ورود مردم به صحنه است. گروه های مردمی که باید وارد میدان شوند و به نام دولت جدید و نظام جدیدی که در راه است، مسئولیت انتظام جامعه و تحویل گرفتن نهاد های دولتی و گاه خصوصی را از حکومت قبلی و اعوان و انصارش، بر عهده بگیرند. اینها هستند که تسلط رهبری دولت موقت را بر جامعه تحقق خواهند بخشید. ولی نفس این کار با مشکلی مواجه است که در انقلاب اسلامی شاهدش بودیم: منظم کردن و کنترل کردن خود این گروه ها که کار  دشواری است و باید از هم اکنون به فکرش بود.


در انقلاب اسلامی، کمیته ها از گرد هم آمدن برخی فعالان انقلابی که البته سابقه و هویتشان روشن نبود و نیز برخی اوباش شهری که فرصت را برای ابراز قدرت و بهره برداری از موقعیت مناسب دیده بودند، شکل گرفت. برای همین هم طی مدتی که چندان کوتاه نبود، این کمیته ها مجال تاخت و تاز پیدا کردند و اسباب زحمت همگان شدند. رقابت بین انقلابیان، یعنی از یک سو اصرار اسلامگرایان بر گرفتن اختیار اوضاع به رغم وجود دولت بازرگان که البته خودش هم جربزه ای نداشت و نیز رقابت ایدئولوژیک بین خود آنها گروه های مختلف، کار را مشکل کرده بود و در نهایت هم به جای اینکه نیروهای انتظامی بیایند و کار معمولشان را تحت نظارت دولت موقت بر عهده بگیرند، نوعی دوگانگی ایجاد شد و کمیته ها تثبیت شدند و در کنار سپاه پاسداران، تبدیل گشتند به نیروهای مسلح و ایدئولوژیک انقلابی، در کنار نیروهای معمول دولتی.


این بار چنان برنامه ای در کار نیست، قرار هم نیست که ایدئولوژی خاصی به جامعه تحمیل شود و همین نیرو های انتظامی موجود هستند که باید، بعد از تغییرات لازم که بیشتر در ردۀ فرماندهی انجام خواهد گرفت، هر چه زودتر تحت اختیار دولت موقت در بیایند و وظایف معمول خویش را بر عهده بگیرند. ولی به هر صورت نقش گروه های مردمی در ادارۀ موقت وضعیت، نادیده گرفتنی نیست. 


برای اطمینان به کیفیت این نیروها و تبعیتشان از اقتدار انقلابی که بر پا خواهد گشت، یک راه موجود است که عبارت است از تدارک آنها ازهمین امروز.هسته های مقاومت یا به عبارت روشن تر، انجمن های شهروندی که ما مدت هاست لزوم تشکیل آنها را به همگان یادآور شده ایم و ایرانیان را به تشکیل آنها فراخوانده ایم، گروه هایی هستند که در مقام تشکل و انتظام ادارۀ مردمی اوضاع زیر نظر دولت موقت وارد عمل خواهند شد.


این انجمن ها دو وظیفه دارند که یکی از دیگری مهمتر است. اولی باز کردن راه عوض کردن رژیم با تبلیغات و به راه انداختن حرکت تغییر. دومی خلع ید از عوامل رژیم که مقامات مختلف کشوری و لشکری را بر عهده دارند و حفظ انتظام جامعه در دوران فلج دستگاه دولت. این دو به هم بسته است و در امتداد هم قرار دارد.


می دانیم که هیچ گروه دیگری نه در پی تشکیل چنین گروه های مردمی رفته و نه حتی طرحی در این باب ارائه داده است. دلایلش را بالاتر گفتم که چیست. ولی در طرحی که ما عرضه می کنیم، انجمن های شهروندی نقش عمده و اساسی بازی خواهند کرد، هم عوامل رژیم را از قدرت خواهند راند و هم راه را برای دخالت خارجی که خطرش بسیار جدیست، خواهند بست. در این فرآیند، اختیار کشور در کف هیچ نهاد معینی نخواهد بود و عملاً در دست تک تک مردم ایران قرار خواهد گرفت. 


باید به تنگی موقعیت آگاه بود و این پیام را به همگان رساند و همه را تشویق به تشکل در چنین انجمن هایی کرد. جزوۀ راهنمایی هم که برای تشکیل این انجمن ها تدوین شده، در دسترس همگان است. برای ایرانیانی که نه چشم امید به دخالت خارجی بسته اند و نه به قضا و قدر، راه پیروزی از اینجا میگذرد.

۲۲ اکتبر ۲۰۲۰، ۱ آبان ۱۳۹۹






















هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر