میثاق افشار
عبادتگاه بهائیان در سانتیاگو شیلی
انقلاب
اسلامی ایران برگ متفاوتی در تاریخ ایران بود. این انقلاب به روی کار آمدن حکومتی
انجامید که اگر چه در روزهای آغازین، آزادی از شعارهای اصلی و اساسی آن بود ولی
عملکرد و برخوردهای نیروهای اسلامی و انقلابی امر دیگری را بیان کرد و به زودی
عیان گردید در قاموس این حکومت مفاهیم معنای خاص خود را دارد و برخوردهای حذفی و خشونت آمیز با
دگر اندیشان و نیروهای اجتماعی-سیاسی دیگر تردیدی بر جای نگذاشت. اعدامها و
بازداشتهای روزهای آغازین هیچگاه پایان نیافت و امروز پس از سه دهه دامان خود
انقلابیون را گرفته است و گویا بر این برخوردها هیچ پایانی نیست.
.
حکومت انقلابی منبعث از ایدئولوژی اسلامی از همان روزهای آغازین به تعریف خودی و غیر خودی پرداخت و سیاست حذف و انزوای غیر خودیها را در دستور کار قرار داد. در این بین بهاییان به عنوان دگر مذهبی حکومت جدید، از این برخوردها در امان نماند. حکومت اسلامی به رهبری روحانیون شیعه با قدرت یافتن به رویای همیشگی خود برای برخورد و حذف بهاییان جامه عمل پوشاندند و این برخوردها علی رغم فراز و فرودهایی تا به امروز ادامه دارد زمان انقلاب اسلامی تاکنون، جامعهٔ بهائی در این کشور با اقدامات مداوم و رسمی
برای محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی
مواجه بوده است. در آغاز مصادرهٔ دارایی های اجتماعی جامعه که اوایل دوران انقلاب صورت گرفت و
سپس اخراج بهائیان از مشاغل دولتی و سپس شرکتهای بخش خصوصی معطوف شد. در حال حاضر
تنها راه امرار معاش بهائیان شرکتهای خصوصی است و تلاش دولت در انهدام سامان
یافتهٔ آنها قرار گرفته است که از آن جمله به شرکت آچیلان در میتوان اشاره کرد.
در عین حال پروسه اعمال محرومیت از تحصیل بر بهائیان با اخراج اساتید و دانشجویان
بهایی از دانشگاهها در سالهای اولیه انقلاب و در پی انقلاب فرهنگی شروع و از
حضور جوانان بهائی در دانشگاه ممانعت به عمل آمد. این محرومیت در سالهای اخیر
تنها شکلی دیگر و متزورانهتر به خود گرفته و در اصل معضله تغییری حاصل نشده است،
از یک سو بسیاری از داوطلبان بهایی هنگام دریافت نتایج کنکور خود با گزینه «نقص
پرونده» مواجه شده و از دگر سو آنانی که امکان دریافت نتایج خود را مییابند، با
ورود به دانشگاه و در پی اعلام اعتقاد دینی خویش یا از ثبت نام ایشان ممانعت به
عمل آمده و یا پس از چندین ترم تحصیل در دانشگاه به صورت غیر قانونی اخراج میگردند.
در
مجموع وضعیت جامعه بهائی ایران را بعد از دوران انقلاب میتوان در سه دهه بررسی
کرد. دهه اول از اول انقلاب تا پایان جنگ است که در این دوران جامعه بهائی ایران
به شدت تحت فشار قرار داشت. اعدام، بازداشت های گسترده، حبسهای طولانی مدت و
مصادره اموال تنها بخشی از فشارها در این دوران بود. در بازهٔ دوم بهویژه در دهه ۷۰ به نحوی رویکرد
به اینجامعه مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز بود و اینجامعه امکان یافت تا به امور
خویش پرداخته و در این اثنا اندکی ارتباطات خود با جامعه ایرانی را افزایش داده و
از انزوا خارج گردد. البته در این دوران هم با کمیت کمتری نسبت به قبل دستگیریها
و احکام زندان برای شهروندان بهائی ادامه پیدا کرد. اما با روی کار آمدن دولت نهم
مجددا فشار بر جامعهٔ بهائیان ایران افزایش یافت. بازداشت های گسترده، احکام
سنگین حبس، بازداشت هیئت یاران ایران و تعطیلی تشکیلات غیر رسمی بهایی از جمله
فشارهای این دوران است که هم چنان ادامه دارد.
در
عین حال حملات سازمان یافته از سوی جریان بهائی
ستیز در درون نظام به بهائیان و جامعه بهائی ادامه دارد. تخریب قبرستانهای بهایی،
ممانعت از دفن مردگان بهایی، آتش زدن محل کسب برخی شهروندان بهایی، پرتاب کوکتل
مولوتوف به منزل بهائیان و شعار نویسی بر دیوار منازل آنان از جمله اقدامات ایذایی
است و در شرایطی اتفاق میافتند که هیچ یک از خاطیان بازداشت، بازخواست یا حتی
مورد سوال قرار نمیگیرند. حکومت نیز تلاش میکند با تبلیغات سازمان یافته این
فشارها را افزایش دهد و به این جریانات دامن زند، به عنوان نمونه انفجار شیراز را
به گردنشان انداخته، اهانت به عکس امام را به بهاییان مربوط میکند و آشوبهای
خیابانی و هتک حرمت عاشورا را به آنها منسوب مینمایند.
قانون
اساسی جمهوری اسلامی، بهاییت را دین و مذهب رسمی نمیداند، تنها در اصل ۱۴ قانون اساسی
اشاره میکند که «دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به
افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق
انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری
اسلامی ایران توطئه و اقدام نکند». این اصل به واقع راه را برای سرکوب و فشار
بهاییان باز میگذارد و در سالیان اخیر نگرانیها را بیشتر نموده است. اخیرا اتهام
مسئولین دانشگاه آنلاین بهایی «عضویت در گروهک ضد امنیتی بهایی» عنوان شد که حاکی
از تغییر نگاه به جامعه بهایی از «فرقه ضاله» به «گروهک ضد امنیتی» و رویکرد
حاکمیت به اینجامعه است که بازداشتهای گسترده و احکام سنگین صادره برای شهروندان
بهایی گواهی بر این مدعا باشد.
حال
به نظر میرسد که پس از چند دهه و حاکم گشتن فضای امنیتی، برخورد با اینجامعه و اعضای
آن نیز رویی امنیتی یافته است که این مساله از بازداشت و محکومیت ۲۰ سال حبس تعزیری
هیئت ۷
نفره موسوم به «یاران ایران» و تعطیلی تشکیلات غیر رسمی بهایی آغاز و با فشارهای
چندان بر بهاییان همراه گردید. این فشار و دشواریهای اقتصادی، فیزیکی و تبلیغاتی
بر بهائیان به طور فزایندهای
شدت گرفته است و هدف وادار نمودن بهائیان به مهاجرت از وطن است. سیاستی که شاید
چندان بینتیجه نبوده است و با ادامه روند مذکور نگرانیهای جدی در خصوص اینجامعه
وجود دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر