عبدالحمید وحیدی
در ذیل برای نمونه، چهره های دو شخصیت سیاسی شناخته شده
( فارق از ارزشگزاری ) نسبت به آنها را، به تصویر کشیده ام. اولی آقای رضا پهلوی و
دیگری آقای محمد خاتمی. بنده نه سلطنت طلب و نه اصلاح طلب هستم، بلکه به رسمی که
امروز معمول و مقبول همگان شده است، میگویم : به هیچ گروه و مسلک ، مرامی
جز « منشور جهانی حقوق بشر » که خوشبختانه متعلق به هیچ مسلک و مرامی نمی
باشد، وابسته نیستم. و اعلام کردهام : که « دیانت اسلام را در تمامیت آن نفی می کنم. هر
چند که این به آن معنی نیست که به یک باورمند به اسلام حق ندهم که نسبت به باور من
« دگرباور » باشد. زیرا هرگز ادعا نکرده و نمیکنم که « حقیقت » در دست من و هم باوران من است.
اگر در نمونه خود، از این دو شخصیت یاد می کنم، تنها
بخاطر اظهارات مکرر و علنی آنها به پایبندی
به « اصول و موازین منشور جهانی حقوق بشر » می باشد. تا چائیکه، آقای رضای
پهلوی، رسمآ اعلام کرده است که موضوع نظام پادشاهی دیگر برای او، دارای « الویت
» نیست، و تلاش خود را در جهت بر قراری « عدالت » بر اساس منشور جهانی
حقوق بشر متمرکز کرده است.
شخصآ ، باور دارم که هر دو این شخصیت، فارق از شیوه و
نگرش و موضعگیریها، که گاهآ ،مورد نقد و انتقاد قرار گرفته می شوند، بخوبی درک
کرده اند، که تنها درچهارچوب آزادی احزاب ، مطبوعات و برگزاری انتخابات آزاد،جامعه
رنگارنگ ما، قادر خواهد بود، از منجلاب فساد و تباهی خارج شود. فکر میکنم، که هواداران هر یک از این دو شخصیت،
اگر براستی، خواهان برقراری « دموکراسی » در جامعه ایران باشند!، در نقدها و انتقادات خود که امریست بسیار انسانی
و طبیعی، تنها باید، چهارچوب موازین حقوق بشر را که در جهان کنونی، عدم توجه به
آنها در هرجامعه ای فاجعه بار است را، مورد توجه قرار دهند. زیرا همگان میدانند
که جبهه خودباوران ( پیروان ولایت فقیه ) امروز ، با توسل به حیله و نیرنگ
و زور اسلحه همه چیز را در اختیار خود در آورده اند، این در حالی است که پیروان
آنها، درصد بسیار ناچیزی از مردم ایران را تشکیل می دهند.
مجددآتکرار میکنم که در اینجا، از این دو جهره، تنها به
عنوان نمونه یاد شد، زیرا باور دارم که در جامعه ما انسانهای فرهیخته فراوانی وجود
دارند، که هرچند که آوازه آنها در حد این
دو شخصیت نیست ، اما از توانمندیهای بسیار والایی برخوردار می باشند.
خوانندگان این سطور میتوانند در این ارزیابی، یا «
هم باور » یا « دگرباور » باشند. تنها انتظار از آنها این است که در
صورت دگرباوری، شمشیر خود را همچون خودباوران از نیام بیرون نکشند. بلکه
تلاش کنند تا رفتار خود را با ارزشهای یاد شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر که ما
آنرا پیشاپیش به عنوان « منشور شهروندی
جامعه ایران » بر گزیده ایم، منطبق نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر