پرسشی از آقای یوسفی اشکوری
دوست گرامی آقای اشکوری، همانطور که مستحضرید، بنده همراه تعدادی از دوستان، مدتی است که کارزار و بحث « دگرباور و دگرباوری » را هر چند ناشیانه اما با اشتیاق دنبال کرده و می کنیم، زیرا تشخیص دادهایم که یکی از معصلات فرهنگی و اجتماعی جامعه ما، چه در گذشته و چه در حال، عدم شناخت و پرداختن به این مقوله بسیار حیاتی بوده است. فقدان درک این مهم، حتی از سوی اندیشه ورزان ، همواره سنگ بنای استبداد را در میان ما ایرانیان تکرار کرده است تا جائیکه غالبآ از هموطنان خود میشنویم که به عنوان مثال « ما ایرانیان، با مستبد جنگیده ایم نه با استبداد » ، یا ما « مردمی هستیم دیکتاتور پرور » یا اینکه
دوست گرامی آقای اشکوری، همانطور که مستحضرید، بنده همراه تعدادی از دوستان، مدتی است که کارزار و بحث « دگرباور و دگرباوری » را هر چند ناشیانه اما با اشتیاق دنبال کرده و می کنیم، زیرا تشخیص دادهایم که یکی از معصلات فرهنگی و اجتماعی جامعه ما، چه در گذشته و چه در حال، عدم شناخت و پرداختن به این مقوله بسیار حیاتی بوده است. فقدان درک این مهم، حتی از سوی اندیشه ورزان ، همواره سنگ بنای استبداد را در میان ما ایرانیان تکرار کرده است تا جائیکه غالبآ از هموطنان خود میشنویم که به عنوان مثال « ما ایرانیان، با مستبد جنگیده ایم نه با استبداد » ، یا ما « مردمی هستیم دیکتاتور پرور » یا اینکه
از آنجائیکه نه شخص شما و نه بنده و نه
حلقه دوستان ما « ذات گرا » نیستیم، بلطبع نمی توانیم با چنین
برداشتهایی موافق باشیم، زیرا اگر جنین می بود، دیگر تلاش پیوسته خود را برای
دستیابی به مردم سالاری کار عبثی دانسته و پیشاپیش خود را محکوم به فنا می
دانستیم .
من مدتهاست که ترجیح دادهام که بجای
واژه دموکراسی از واژه دگرباوری استفاده کنم، زیرا فهم آنرا بسیار سادهتر و رساتر
و تکرار آنرا به سان تمرینی برای پذیرش این اصل که من یا طرف مقابل خود میتوانم
باور دیگری داشته باشم و بلعکس.
اینجا این پرسش پیش میآید که آیا باید
دگرباوری را از دگر اندیشی جدا دانست، یا خیر ؟ زیرا برخی معتقد هستند که میان
دگراندیشی و دگرباوری فرقی نیست. در حالیکه برخی دیگر معتقد هستند که واژه «
دگر باور » را باید برای کسانی بکار
برد که از بنیاد با باور دیگری متفاوت می باشند، به عنوان مثال ما می گوئیم که
زردتشتیان یا کلیمیان یا بهائیان جز دگرباوران محسوب می شوند. در حالیکه برای
نمونه زمانیکه اندیشه یک مسلمان نسبت به
مسلمان دیگری متفاوت است باید از واژه دگر اندیش استفاده کنیم.
مثلآ محمد خاتمی نسبت به احمد خاتمی دگر
اندیش است.
هر چند که جمعیت و سایت ما، واژه «
دگرباوران » را به عنوان پادزهری در برابر واژه نفرت انگیزی همچون «
خودیها » مورد استفاده قرار داده و اعلام کرده است که تمام ایرانیان، بجز
وابستگان به دستگاه ولایت ، فارق از جنسیت، اعتقادات و گرایشهای دینی ، قومی و
زبانی خودی و دارای حقوق برابر هستند. خوشبختانه امروز، این باور بنیادین و حقوق
بشری در میان هموطنان ما بسیار رشد کرده و از اکثریت غیرقابل مقایسهای با بخش «
خودیها » برخوردار است. بطوریکه دیگر دلیلی
نمی یابند که در
زیر یوغ جماعتی نابخرد قرار بگیرند. آنها
بدرستی پذیرفتهاند که میتوانند، به عنوان تشکلهای سیاسی مستقل با باورهای متفاوت
بر سر اصولی بنیادین با یکدیگر به توافق برسند. به این دلیل است که باید تمام این
افراد یا تشکلها را ابتداء جز خانه بزرگی بنام « دگرباوران » بشناسیم و همه
حقوق سیاسی و اجتماعی را برای هر یک از آنان برسمیت بشناسیم. کاری که در ابتدای
انقلاب همگان از آن غافل بودیم،
لذا ، شاهد بودیم که چگونه هیولای
استبداد، هر تشکلی را پس از دیگری، در برابر دیگران بلعید.
بنابراین، ما این بحث را با جدیت دنبال
کرده و میکنیم و در انتظار پاسخهایی از مبارزان راستین راه آزادی هستیم
ارادتمند وحیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر