باید علیه اسلامیسم در ابعاد وسیع آن مبارزه کرد
بوعلام صنصال
در گفتگو با فیگارو
نویسندهی بزرگ فرانسوی زبان الجزایری، بوعلام صنصال "۱" که در فرانسه و آلمان از شهرت بسزائی برخوردار است، پس از کشتار منچستر در گفتگوئی با روزنامه فیگارو " ۲" که در تاریخ سی ام ماه مه منتشر شد، با نگاهی بی پروا به مسئله اسلامیسم می پردازد و تحلیلی واقع بینانه از این پدیده ی دست و پا گیر معاصر عرضه میدارد : " مبارزه با اسلام هراسی با برملا کردن و رد این عکس العمل غریزی، عملی نیست بلکه باید بر اسلامیسم و گروه های وابسته به آن فائق آمد و پیروز شد و همزمان، آنها باید در چهار چوب قوانین جمهوری اروپایی به زندگی صلح جویانه ادامه دهند ."
- باید از خود پرسید اگر اسلامیسم با ناکامی های داعش ضعیف و ناتوان شده است، آیا فاجعه مرگبار منچستر جوابی در رد این ادعا نیست . اسلامیسم در همه ی زمینه ها برنده شده است . شکست داعش، شکست اسلامیسم نیست بلکه سقوط مردی ست بنام البغدادی که یکنفر دیگر خشن تر و سر سخت تر از او که بهتر از الله الهام گرفته، جای او را پر خواهد کرد . اسلامیسم نسبت به پیروزی و شکستش بی تفاوت است . آنچه که برایش از اهمیت خاصی بر خور دار ست، استفاده از سستی و بز دلی، ندانم کاری، و عدم کاردانی ماست که او را قادر به انجام مقا صد ش که همانا صدور شریعت و تحمیل خود به دیگر کشورهاست، مینماید . همین اسلامیسم بنا به مورد و موقعیت، میتواند چهره ای شاد و شفاف از دموکراسی به ما نشان دهد تا ما را متقاعد کند که سیمای واقعی اسلام، منظر کریه و درهم فرورفته ی اسلام رادیکال نیست و اسلامیسم، میان رو، ملایم و دارای حس همکاری و همگامی است. امروز ما منچستر را گریه میکنیم و فردا با واعظی که چهره اصلیش را پنهان کرده و به ما تسلیت میگوید، کنار می آئیم .
* دربسیاری از آثار شما، هشداری به وجود یک اراده ی گسترش اسلام سیاسی در فرانسه دیده میشود،آیا شما احساس میکنید که به یک آگاهی جمعی نیاز مندیم ؟
- فرانسه و اروپا امروزه در شرایط ترسناکی به سر میبرند که بیش از پیش پیچیده و لاینحل میشود . در این راستا سه عامل کم و بیش بهم پیوسته را میتوان بر شمرد . نخست اسلامیسم یا اسلام سیاسی که به دو بخش تقسیم میشود و اصطلاحا به آنها اسلام رادیکال و میانه رو میگویند .. این بخش از اسلام سیاسی بطور خیلی روشن و واضح و جدی در حال فتح و تسخیر شهر ها و محله ها ی مسلمان نشین اند و هدفشان شریعت پذیر کردن این اماکن ست . هر قدر تعداد مسلمان در این محله ها بیشتر باشد آنها آسان تر به پیشروی خود حتی در ادارات و بخش های کلیدی ادامه میدهند . در این راستا شما در شهرها و کوچه و خیابان ها، پوشش و ابزار و علائم مذهبی چون مغازه های فروش محصولات حلال و کاربرد گویش عرب بجای زبان فرانسه که صرفا به منظور خود نمائی و دهن کجی به سایر اهالی غیر مسلمان ست را، می بینید . به عنوان مثال کافیست نگاهی بیاندازیم به گسترش و پیشرفت "اتحاد سازمان های اسلامی ی فرانسه " و ثروتی که در این رابطه بدست آورده است . دومین پدیده، اسلامیسم جهاد گرا ست که رسالت مذهبی ی " تنبیه کردن " دارد . خشم علیه فرانسه، بارها در ادبیات جهاد گرایان بیان شده است و هدف واقعی شان تسخیر آن نیست، بلکه ویران کردن این تمدن منفور از نگاه آنها و مستقر کردن خود برای انجام این ویران گری ست . و بالاخره سومین جریان که بدون هیچ سر و صدا و شعله و دودی به فعالیت مشغول است و طبیعتاً کمتر شناخته شده ست، مثل سازمان ها و انجمن های اسلامی، که مورد حمایت وسیع کشورهای اسلامی هستند و هدفشان ریشه دار کردن اسلام اهل سنت در اروپاست . نتیجه ی پیشرفت چشمگیر این سازمان ها ی اسلامی قابل بررسی ست : اسلام در فرانسه از پیشرفت چشم گیر تری، نسبت به رشد آن در کشورهای عربی، آفریقای شمالی و آمریکا، برخوردارست . چرا که در کشورهای عربی دولت مستقر زمام امور را به نحوی در دست دارد که مانع نفوذ شان ست و در آفریقای شمالی و آمریکا مسیحیت سد ی در مقابل آنهاست . در فرانسه ، آگاهی جمعی فقط در میان سرویس ها و متخصصان امور امنیتی ست و تلاش آنها برای متقاعد کرد ن زمام داران امور برای مبارزه همه جانبه علیه اسلامیسم، تاکنون به جائی نرسیده است . ماکرون، رئیس جمهور جدید فرانسه در گفتمان های مبارزات انتخاباتی خود حرفی در این خصوص نزد و معتقد بود که مشکل شماره اول جامعه فرانسه نیست و در سفرش به کشور مالی به بیانیه ی کوتاهی در این مورد بسنده کرد . مردم هم جز ترس و وحشت ناشی از تروریسم کاری از دستشان بر نمیاید و در جامعه هم فقط پس از هر سوء قصد، بحثی در مورد اسلامیسم مطرح میشود و سپس به دلیل ترس از لغزش ها و مغلطه هائی که ممکن است ایجاد شود ، کسی دنبال بحث و گفتگو در این باره نیست .
* دولت اسلامی در حال از دست دادن قدرت است، این خود نشانه آن نیست که اسلام رادیکال عقب نشینی کرده است ؟
- ما میتوانیم اینطور فکر کنیم ولی واقعیت چیز دیگری ست : طالبان ها از کابل فرار کرده بودند، گروهای تروریست اسلامی ی الجزایر ریشه کن شدند، سازمان های اخوان المسلمین منحل شدند، الکایدا شکست خورد، ولی آیا اسلامیسم ضعیف شد ؟ از خاکستر آنها، اسلامیسم های دیگری در سرزمین های همسایه قد علم کردند . این یک واقعیت است، همین و همین . پایان دولت اسلامی آغاز پراکنده کردن وحشت است . آنها بد شان نمیاید که هر از گاهی تغییری در جا و مقرشان داده شود تا دشمن به ساختار های جدیدشان آشنا نباشد . روی این عقیده باقی بمانیم که اسلامیسم شکست نمی شناسد و از مرگ هر شهید، توان بیشتری میگیرد .
بوعلام صنصال
* بعضی ها در برخورد با اسلامیسم، نوعی حرکت تبعیض گونه می بینند و عده ای از " راسیسم خیالی " حرف به میان می آورند، شما در مورد اسلام هراسی چه فکر میکنید ؟
- اسلام هراسی محصول ترس از اسلام ارتجاعی و متعصب است که در جامعه ای خود را بروز میدهد . هراس از اسلام، نه تنها در فرانسه بلکه در کشورهای مسلمان نیز میتواند باشد زیرا در این کشورها، آنها که هم اندیش اسلامیست ها نیستند، همین وحشت در وجود شان شعله ور ست. مبارزه با اسلام هراسی با برملا کردن و رد این عکس العمل غریزی، عملی نیست، بلکه باید بر اسلامیسم و گروه های وابسته به آن فائق آمد و پیروز شد و همزمان، آنها باید در چهارچوب قوانین جمهوری اروپايی به زندگی صلح جویانه ادامه دهند .
* چه پاسخی دارید به آنهائی که میگویند در کشورهای چند ملیتی چون کانادا امکان جلوگیری از رشد اسلام رادیکال بیشتر ست ؟
- جامعه چند ملیتی اکسیر معجزه گری ست که همه ی درد های یک جامعه را دوا میکند . اما برای اسلامیست ها یک دشنام به اسلام است : هیچ چیزی نباید خارج از قاعده و رسم و رسوم شان باشد و فضائی را که ساخته اند بهم بریزد . همانطور که در کشورهای عربی و یا در پاره ای از محله های فرانسه، آنجا که مسلمان ها شکل غالب را دارند، دیده میشود . آنها ترجیح میدهند که در قلمرو ی شان نه یک مسیحی پر جرات، نه یهودی، نه زن شلوار پوشیده، نه یک متفکر آزاد اندیش، نه یک همجنس گرا، ببینند . امیدوارم که دولت کانادا آگاه به این امور باشد که حتی در بسته ترین دولت های عربی، مسلمانان تندرو دارند حسابی گل میکنند . دولت های عربی و کشورهای مسلمان پول زیادی خرج میکنند که اسلام تطهیر شده ای را به اقصاء نقاط دنیا بفرستند : داعش مشغول صدور جهادی ها به اروپا ( الدورادوی مجنون های الله ) است و چرا نه اگر روزی بتواند آنها را به کانادا بفرستد .
* موسسه تحقیقاتی مونتاین فرانسه، در تازه ترین مطالعات خود نشان میدهد که قوانین قرآنی برای جوانان مسلمان فرانسوی، جذابیت دارد . شما حضور دوباره مذهب را چگونه می بینید ؟
- در اینجا مشکل بازگشت به مذهب نیست، بلکه مسئله، دنباله روی گوسفند و ار ه ی جوانان ساکن حومه های محروم شهرها ست و اسلام برایشان قصه های امیدوار کننده و توان زا تعریف میکند و وعده ی شهادت و بهشتی را میدهد که فوق العاده هیجان انگیز ا ست و لزوما به امتحانش می ارزد . سه عاملی که در بالا به آنها اشاره شد از عوامل تعیین کننده اند : این جوانان میتوانند طعمه ی واعظان جهاد مقدس باشند و آنها میدانند چگونه از ضعف ذهن و روان شان بهره گیرند و زنجیره ای را بسارند تا از اسلام به اسلامیسم، از اسلامیسم به جهادیسم، و از جهادیسم به جنایت و آدم کشی های توده ی مردم روی آورند .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Boualem Sansal -1 در سال ۱۹۴۹ در دهکده کوچکی واقع در الجزایر بدنیا آمد. او آثارش را به زبان فرانسه می نویسد که در این کشور از استقبال بسیار خوبی برخوردارست. بخاطر موضع گیری و انتقاد از روش دولت الجزایر، آثارش در این کشور بدون تردید از تیغ سانسور میگذرد .آخرین رمان او ۲۰۸۴، پایان جهان نام دارد که توسط انتشارات گالیمار به بازار آمد، او توانست پس از انتشار این رمان در سال ۲۰۱۵، جایزه بزرگ آکادمی فرانسه را از آن خود کند
Vincent Trémolet de Villers - 2 روزنامه نگار فرانسوی، سردبیر صفحات " گفتگو ها و نظر ها " ی روزنامه فیگارو، پایه گذار سایتی به همین نام در این روزنامه، و نویسنده کتاب های : و فرانسه بیدار شد، گفتگوهای فرانسوی، بزرگترین مبارزه ها ی تن به تن که جهان را ساخته اند . این مصاحبه توسط وی صورت گرفته است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر