۱۴۰۲ آبان ۲۴, چهارشنبه

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg استبداد اینگونه پیروز می شود: 

سخن از فلسطین گفتن در دام جمهوری اسلامی افتادن است؟

 محمود دلخواسته

استبداد برای باز تولید خود نیاز دارد که مخالفان خود را از جنس خود کند و اینگونه از آنها انسانیت زدایی کند. چگونه؟

استبداد و در کل اصحاب قدرت، به همه چیز و همه کس به عنوان ابزاری برای بر قدرت ماندن می نگرند. اینگونه، برای آنها، دیگران و دیگر چیزها دو صورت بیش ندارند:

یا حکم «تهدید» را برای آنها دارند که باید حذف شوند و یا حکم «فرصت» را دارند و باید از آنها استفاده ایزاری شود. اینگونه است که استبداد حاکم ، در همان حال که در زمان جنگ از اسرائیل اسلحه می گرفت ( اکتبر سورپرایز و ایران گیت.) در طول دهها سال از مسئله فلسطین استفاده ابزاری می کند و اشک تمساح برای قربانیان آپارتاید اسرائیل می ریزد.

مخالفانی هم که در پروسه مخالفت با رژیم استبدادی حاکم، یا قبلا از جنس رژیم بوده و یا از جنس رژیم شده اند، همین نوع نگاه و روش را دارند، چرا که در پروسه استحاله ای که رژیم به آنها تحمیل کرده، دچار انسانیت زدایی از خود شده و باور تئوریک و عملی خود را نسبت به حقوق انسان، یا از دست داده و یا اینکه نشان داده اند که از آغاز هیچ باوری به آن نداشته و تنها لقلقه زبانشان بوده و استفاده ابزاری از آن. چرا که اگر داشتند، می فهمیدند که حقوق انسان، «همه زمانی» و «همه مکانی» است و محدود به مرزهای وطن نمی شود. اینگونه است که حساسیت خود را نسبت به ظلم و تبعیض و سرکوب نسبت به انسانها و در کل نقض حقوق انسانها را از دست داده اند و انگار ظلم و ستمی که در خارج از مرزها وطن رخ دهد، یا ربطی به آنها ندارد و یا حقشان است. به این ترتیب است که وقتی هموطنانی به کشتار کودکان و نوزادان فلسطینی بدست ارتش جنایتکار دولت آپارتاید اسرائیل، اعتراض می کنند و خواهان جلوگیری از کشتار و محکوم کردن جنایتکاران می شوند، با زبان تمسخر و حتی تهدید، به آنها می گویند:

«آیا شما هم در دام جمهوری اسلامی افتاده اید و درباره فلسطین بحث می کنید؟!»

در اینجا شدت کرختی و بی حسی و بی تفاوتی به ارزشهای انسانی گوینده را بروشنی کامل می شود دید. این همان نوع نگاهی است که در اسرائیل، رژیمی آپارتاید و ارتشی چنگیز وار ایجاد کرده است و در ایتالیای موسولینی، فاشیسم و نتیجه منطقی آن در آلمان هیتلری که به شکل نازیسم سر بر آورد و شد معمار هیولای هولاکاست.

در اینجا می شود پیروزی استبداد را از اندازه و میزان استحاله از انسانیتی که اینگونه مخالفان رژیم جمهوری اسلامی گرفتار آن شده اند اندازه گرفت. این، از جمله، بما می گوید که چرا عمر استبدادی که بعد از کودتای خرداد 60 ، دولت و حکومت را از خود کرد و روش جنایت و خیانت و فساد را پیش گرفت بر خلاف پیش بینی های مکرر از سقوط عن قریب آن هنوز بر اسب قدرت سوار است.

دیگر اینکه، این نوع نگاه، از جمله می گوید که اگر بعد از سرنگونی رژیم خیانت، جنایت و فساد، اینها سوار بر اسب قدرت شوند، نوع سکولار فاشیسم جانشین نوع مذهبی فاشیسم خواهد شد و اینگونه دور باطل استبداد تکرار خواهد شد. از هم اکنون علائم آن را در رفتار و گفتار کسانی چون آقای رضا پهلوی و خانم یاسمین پهلوی و خانم مسیح علینژاد و دیگرانی که چون شیر علم مولوی با باد رسانه های وابسته هوا شده اند می شود دید. البته اگر وطنی بماند.

دیگر اینکه:

این مخالفان هم جنس و هم نوع رژیم البته باید توضیح دهند که آیا کسانی که در تظاهرات عظیم در اعتراض به کشتار در فلسطین، درکشورهای غرب شرکت کرده و برای مثال، با وجود مخالفت شدید دولت انگستان، در روز شنبه نزدیک به یک میلیون نفر در لندن به خیابانها آمدند هم در دام جمهوری اسلامی افتاده اند؟

بعضی دیگر از هموطنان که قبلا اصلاح طلب بوده اند و حال خشمگین از تظاهرات عظیم لندن، گفته بودند که تظاهرات لندن را سفارت جمهوری اسلامی سازمان داده است! البته این اصحاب خشم و نفرت، قادر به دیدن تناقض آشکار خود نشده و نمی توانند توضیح دهند که اگر استبداد حاکم در ایران قادر است که در قلب قدیمی ترین مردمسالاری در جهان، چنین جمعیتی را بیرون بیاورد، قطعا قادر خواهد بود که در کشور خود، دهها میلیون نفر را بیرون بیاورد. در حالیکه قادر به بیرون آوردن دهها هزار نفر هم نیست. آخر این چگونه سخن گفتن است و توانایی را به استبداد حاکم نسبت دادن که حتی در مخیله استبداد حاکم هم نمی گنجد؟

بعضی دیگر از دیدن اینکه چگونه است که در تظاهرات تعداد غیر مسلمانها از مسلمانها بیشتر است، یا تعجب کرده و یا به خشم آمده اند. پروسه انسان و انسانیت زدایی از آنها سبب شده است که این امر واقع را نفهمند که برای جلوگیری از کشتار نوزدان و کودکان و دیگر مردم، لازم نیست که مسلمان باشی یا مسیحی ، یا یهودی، یا بودایی یا... یا بی دین. تنها لازم است که انسان باشید. این را سعدی ما قرنها قبل و در زمانی که اروپا در اوج عقب مانده گی و خشونت و تحجربود ، فهمید. حال چگونه است که شما در قرن 21 آن را نمی فهمید؟

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی.

محمود دلخواسته

گویا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر