همه شواهد حاکی بر آنست که جمهوری اسلامی دیر یا زود باید نقطه پایان را بر امریکا ستیزی بنهد، اسرائیلی ستیزی بجای خود. شاید نظام را به یک نرمش قهرمانانه دیگر نیازمند است. این همان چیزیست که دانالد ترامپ میجوید و میخواهد که مرگ بر امریکا، زبان خصومت و دشمنی، دیگر تکرار نشود و بکشورهای منطقه نیز صادر نگردد. چه او میخواهد آخوندهای حاکم، همچون خود او سر در آخور ملی گرایی فروکنند، بفکر رفاه و خوشبختی ملت خویش باشند. این در حالی ست که سردار شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح، اعلام کرده است که هر کشوری که در مقابل رژیم صهیونیستی و رژیم خونخوار آمریکا صف آرایی کند، کمک میکنیم. یعنی امریکا ستیزی خارج ازمرزهای کشور هم ادامه خواهد یافت.اما، بعید بنظر میرسد که حتی اگر ترامپ برای چهار سال دیگر به کاخ سفید راه نیابد، اخوند خامنه ای بتواند همچنان در شیپور امریکا ستیزی بدمد. گو اینکه با ترامپ مذاکراه و مصالحه بسی ساده تر است از مذکره و مصالحه با رقیب دمکرات او. چه علاوه بر آنچه ترامپ میخواهد، توقف موشک پرانی و توقف حمایت از گروه های تروریستی در منطقه، رقیب دموکرات ممکن است مسئائل دیگری از جمله خقوق بشر و آزادی های اجتماعی را نیز بر روی میز مذاکره بنهد.حال همین بس که بنگریم که چهل سال امریکا ستیزی، کشور ما را بکجا رسانده است، فاصله چندانی با ویرانی کامل کشور نداریم. بار خسارات و زیانهای ستیز با امریکا چنان سنگین است که تعیین میزان آن ناممکن است. چهل سال پسر روی و عقب ماندگی، چهل سال گسترش فقرو فساد و فحشا، چهل سال کشتار بهترین فرزندان این آب و خاک، چهل سال تخریب و ویرانی، سرکوب و خفقان و بطور کلی چهل سال مصیبت و نکبت زائی، لیستی که میتواند بسیار طولانی تر باشد، خسارات و زیانهایی است که مستقیم و یا غیر مستقیم ناشی از سیاست امریکا ستیزی ست، سیاستی که با بکارگیری آن در آغاز تمامی گروه های سیاسی چپ و راست و میانه را با خود همراه نمود که پس از تمرکز و تحکیم قدرت دردست روحانیت، همه قلع و قمع گردیدند و میدان مبارزه را ترک کردند حال با چه معیاری و چگونه میتوان عرض وطول خساراتی و زیانی که براین جامعه در نتیجه امریکا ستیزی وارد آمده است محاسبه نمود؟
وزیر امور خارجه امریکا، به یک قلم از این خسارات اخیرا اشاره نموده و میگوید که در سه سال گذشته ایران را از ثروتی 70 میلیارد دلاری محروم کردیم." آیا شرم آور نیست اینگونه ثروت ملتی فدای توهمات شخصی رهبری بشود، که تعصب و تحجر بینائی و خرد او را کور ساخته است؟ آیا 70 میلیارد دلار نمیتوانست بخشی از درد هایی که این ملت را زمین گیر کرده است، تسکین دهد؟
تردید مدار که به 70 میلیارد دلاری که وزیر امور خارجه آمریکا، مایک پمپیو از ان سخن میگوید باید صدها میلیارد دلار دیگر بیافیرائیم، اگربه این کوه عظیم بر ساخته از خسارات و زیانهای چهل ساله، صعود ارزش یک دلار از 4000 تومن در 2016 (به تاریخ دورتر بر نمیگردیم) به 28000 تومن در شهریور ماه 2020، باید میلیاردها زیادتر بیافزیم تا بدانیم آن کوه عظیم خسارات چگونه هرروز عظیمتر میشود. مابه التفاوت این ثروت از دست رفته از جیب کدام یک از اقشار کشور خارج میشود؟ از جیب آخوندهای حاکم؟ آخوندهایی که از کوخ نشینی به کاخ نشینی رسیده اند؟
اصلا بچه دلیل باید ارزش پول ملی ما در برابر پولهای خارجی، بویژه دلار امریکایی، چنین خوار و بی ارزش بشود؟ آیا میتواند نهایتا، اگر از ناپختگی و ناشی گری های روحانیت در مدیریت کشور بگذریم، ناشی از چیزی دیگری باشد جز سیاست امریکا ستیزی؟ آیا چهل سال سقوط ارزش ریال، سقوط ارزش کار یک ملت نیست؟ آیا اقشار عظیمی از جامعه را باقشار فرودست جامعه تقلیل نمیدهد؟ آیا دلار 28000 تومنی بازتاب ضعف و خواری و حقارت ملت ما در جهان نیست؟
حال باید دید این سیاست امریکا ستیزی چه میوه ای را ببار آورده است که آیا پس از چهل سال لعن و نفرین و مرگ امریکا را آرزو کردن، تا کنون مویی ازسرامریکا کم کدام ضربه، هرچند ضعیف و ناچیز، امریکا ستیزی و یا به دلپیچه گرفتارش کرده است؟ بر بخشی از جامعه امریکا وارد ساخته است؟ آیا تاکنون اختلالی در گردش اقتصادی، سیاسی و یا نظامی و امنیتی امریکا بوجود آورده است؟
حال آنکه اگر به ثمره و باری که چهل سال امریکا ستیزی، در جامعه پاکدینان، جامعه ای که بدست مردان مقدس وصاحبان عقل اجتهاد مدیریت میشود، ببار آورده است، بنگریم، مضاف بر خسارات و زیانها عظیم و جبران ناپذیری که زودتر بر شمردیم، بوی آخر زمان را نیز به مشام نزدیک ساخته است، بوی خر دجال و ظهور امام عج از غیبت. معلوم نیست که امام عج منتظر چیست، از این بیشترظلم و ستم، از این بیشتر فقرو سیه روزی، از این وسیعتر، فساد و فحشا و عارت و چپاولگری، از این بیشتر نا برابری و نا آزادی و بی عدالتی، اگر امروز نه، پس کی امام عج از غیبت خارج میگردد؟ آیا دیر نخواهد بود آن زمان که از غیبت خروج یابد؟ این بدان معناست که مهمترین ثمره امریکا ستیزیی، نهادین ساختن نظم فرمانروایی و فرمانبری ست و تسلیم و اطاعت مطلق از میل و اراده ای فقیهی که خود را از تبار امامان معصوم و مظلوم می پندارد.
اگرچه دیر زمانیست که ولی فقیه پیوسته بر آن باور بوده است که شعار مرک بر امریکا، یکی از بهترین ابزارها است برای امریکا ستیزی، رمز بقا و تداوم نظام که باید بهر قیمتی ادامه یابد؛ و پس از برجام هم نه تنها ادامه یافت بلکه به کشورهای دیگر منطقه، نیز، از عراق گرفته تا سوریه صادر گردید. با این وجود اخیرا مطبوعات خارجی از اتخاذ تدابیر احتیاط امیز رهبر معظم انقلاب در برخورد با نیروهای آمریکایی خبر داده اند، مبادا که تشدید تنش بین دو کشور به انتخاب دوباره ترامپ امداد برساند.
البته که اخوند خامنه ای دست به تدبیر پر مخاطره ای زده است چراکه راز بقای نظام استبداد دین و قدرت در ادامه ستیز با امریکا نهفته است. قطع و یا تخفیف آن چه عواقبی را ببار خواهد اورد، نمیتوان پیش بینی نمود. اما تدبیری که مورد پسند ولی فقیه است و آنرا نیز چندی ست که ادامه داده است، نه جنک نه مذاکره است که تنها میتواند بمعنای ادامه امریکا ستیزی باشد تا قیامت . اما، واقعیت آن است که اگر آخوند خامنه ای نتواند پروژه امریکا ستیزی را تعطیل نموده و از بلندپروازیها در منطقه دست بکشد، دیر یازود باید در داخل کشور نظاره گر شرایطی باشد که خرمن خشم مردم با جرقه ای شعله ورگردد و نظام مقدس اسلامی را به آتش کشد. بعضا، کار شناسان اعلام کرده اند که حکومت اسلامی در صورت ادامه سیاستهای کنونی خود باید در داخل مرزهای خود انتظار هجوم لشگری از گرسنگان باشد.
واقعیت آن است که تمام بحرانهائیکه که همزمان گریبان نظام را گرفته است ریشه اش را در پروژه امریکا ستیزی باید جستجو نمود. هماکنون چندان نیازی نیست که پیشرفتهای کشورهایی که بجای ستیز با امریکا از در دوستی در آمده اند و چه جایگاه اقتصادی را در جهان اشغال کرده اند از جمله چین و کره جنوبی که در زمان انقلاب از کشور ما بسی عقب مانده تر بودند. آیا وضع اقتصادی و سطح زندگی این کشورها را میتوان با کشوری که چهل سال است بدست آخوندهای امریکا ستیز اداره میشود مقایسه نمود؟
صدور انقلاب اسلامی، به کشورهای منطقه، آیا بازتاب رویای برپا داری امپراطوری اسلامی نیست که ولی فقیه در مخیله اش می پروراند، امپراطوری ای نه بر اساس فراهم آوردن رفاه و خوشبختی و تندرستی و رها از ستم و نا آزادیها برای یک جامعه انسانی بلکه بر اساس جهاد و شهادت و یا کشتن و کشته شدن برای خشنودی رضای الله، خداوند بی همتا و راهیابی بزندگی ابدی در کنار حوری های بهشتی و نیز نهادین ساختن نظام فرمانروایی و فرمانبری.
بزعم ولی فقیه، آنچه بر سر راه برپا داری امپراتوری اسلامی بویژه از نوع "ناب" محمدی آن قرار دارد، وجود امریکا در اتحاد با اسرائیل و عربستان است. بنا براین تا این موانع برداشته نشده اند، امریکا ستیزی هم باید ادامه یابد، سیاستی که میتواند توجیه گر صرف هزینه های هنگفت، برای حضور در سوریه و لبنان و یمن و عراق و بسیاری دیگر از نقاط جهان باشد. اما، با تحوذاتی که اخیرا خاورمیانه شاهد آن بوده است از جمله صلح امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل در حالیکه سودان و عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس در صف صلح با اسرائیل در انتظارند. این کشورهها نه تنها از حکومت اسلامی الگو برداری نمیکنند بلکه از نزدیکی بدان سعی میکنند که اجتناب بورزند. شاید هنوز زود باشد که ولی فقیه با آن هوش و ذکاوت خدا گونه، براهکاری بیاندیشند برای آن زمان که امریکا جایگاه خود را در خلیج فارس و منطقه به بازیکنان جدیدی برهبری اسرائیل واگذار نماید.
باوجود تحمل بار خسارات جبران ناپذیر و بازدارنده، آیا نظام همچنان به امریکا ستیزی ادامه خواهد داد و یا به عقل و خرد محاسبه گر رجوع میکند و به سعادتمندی و خوشبختی و بی نیاز نمودن مردم خود از ابتدایی ترین نیازها می پردازند؟ پاسخ باین سوال ساده است. درست است که روحانیت خود غرق در ثروت و قدرت اند. اما، آنها هرگز نگران بهزیستی، رفاه و تندرستی مردمی که بر آنان حکومت میکنند نیستند. روحانیت حاکم، خود در حرص ولع کسب ثروت و قدرت دو دستی بجهان مادی چسبیده است و آنگاه از مردم میخواهند گرانی و بیکاری، فقر و درمندی، رنج و سختی، کرسنگی و بی خانمانی را تحمل کنند، جیک هم نزنند، چه باک اگر هزاران هزار جان از دست بدهند، مگر هشت سال جنگ پوچ و بیهوده، کم جان ستاند؟ مگر قتل عامها و کشتاردر درون، از جمله قتل عام بیش از 4000 جوان انقلابی در زندانها در 67، همه بازتاب چه چیزی میتوانند باشند بحز بی ارزش بودن حیاط و زندگی انسانی در نزد آخوندهای انقلابی؟ تحمل البته بآن دلیل که در جنگ با قدرتی هستند که خوب میدانند آنرا هرگزشکست نمیدهند مگر در دعا و مناجات.
نه، ای هموطن، روحانیت از منبر قدرت یرضایت فرود نمیاید، باید او(انها) را از فراز منبر بزیر فروکشید و منبر بر سرش ویران سازی. روحانیت ویروسی که چهل سال هستی ما و کشورمان را بیمار و با خطر نابودی مواجهه ساخت است. زمان آن رسیده است که این ویروس را ریشه کن سازیم و عروس تندرستی را در آغوش کشیم.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر