انتشار" بیانیه" ۱۴ کنشگر سیاسی و مدنی درداخل کشور، واستقبال وحمایت گستردۀ طیفهای مختلف سیاسی درخارج ازکشورازخواستهای مورد مطالبه دراین بیاینه (۱) سبب شده است تا تئوری "همه باهم" گفتمان مورد توجه وبهره برداریِ افراد و جمع هائی ازکوشندگان سیاسیِ برونمرزی قرارگیرد.
" همه با هم" تئوری، گفتمان و شعار شناخته شدهای برای مردم میهنمان است، پدیدهای که تجربه و یادگار خوبی از آن برجای نمانده است. " همه با هم" بیش ازهرچیز یادآورکابوسی به نام آیت الله خمینی، انقلاب اسلامی و پیامدهای نکبت بارش شده است.
آیت الله خمینی شعارو گفتمانِ " همه با هم" را به زهرِ"خدعه" آلود تا با ضایع کردنِ این تئوری و گفتمان و با تولیدِ" تخمی لق" سپرو سدی نیزدر برابر مخالفان حکومت اسلامیاش استوارکند. او ماهرانه شعار وگفتمان کارسازو فراگیری که اورا به قدرت رساند را به نام خود ثبت کرد. بهره وریِ فریبکارانه خمینی از این پدیده سبب شده است که برخی از مخالفان رژیم اسلامی در برداشتی کلیشهای، با شبیه سازی و شبیه خوانی و تلافی جویانه، و درراستای تحقق امیال خود این روش و فکر را مذموم بدانند وکسانی که به این تئوری و گفتمان باور دارند را سرزنش و تخطئه کنند، و این در حالی ست که همگان میدانند خمینی از" همه با هم " گفت، اما خواست و هدف او" همه با من" بود، و آن همه نیز" با او " شدند نه " با هم".
انتشار بیانیه ۱۴ نفر و حمایت وسیع از این بیانیه نشان داده است که فقط آیت الله خمینی از تئوری "همه با هم" درعالم سیاست سوء استفاده نکرده است، در میان اپوزیسیون حکومت اسلامی نیز کسانی هستند که با همسنگ معرفی کردن همگرائی و همیاری و ائتلاف با " همه با هم خمینیستی" همراه با تقویت و تداوم پراکندگی بهره حزبی، گروهی و فرقهای میبرند.
تئوری" همه با هم" یک تئوری، گفتمان و شعار دموکراتیک است، و میتوان آن را مترادف و همسنگِ
همگرائی، همکاری، همیاری و ائتلاف قلمداد کرد. البته کسانی دراین میانه سعی کردهاند همگرائی و ائتلاف را با اتحادعمل، اتحاد و وحدت، پدیده هائی یکسان جا و جاربزنند، که البته تفاوتشان روشن است. حتی اگر پذیرفته شود که از"همه با هم" انتظار حرکتی وحدت طلبانه وجود دارد بازمی باید توجه داشت که آغازدستیابی به " وحدت " عبوراز دروازه همکاری وائتلاف سیاسی ست.
تاریخ ائتلافهای سیاسی وخواست و آرزوی " همه با هم" بودن در ایران و جهان درسهای بسیار داشته و دارد. امروزدر دنیا دهها ائتلاف سیاسی مثبت و تاثیرگذار را میتوان نام برد که درراستای تحقق آنها شخصیتها، حزبها و سازمانهای سیاسی، با هویتها و اختلافهای نظری وسیاسی متفاوت، به خاطرمنافع ملی کشورشان و برای سعادت مردم میهنشان به همکاری و همیاری روی آوردهاند و " همه با هم" شدهاند، همان همکاری و همیاریای که امروز پارهای فعالان سیاسی اپوزیسیون با مُهرو انگ " همه با هم خمینیستی" به میدان مبارزه علیه رژیم پرتاب کردهاند.
به گمان من اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی امروز میباید بی اعتنا به اینکه روزگاری جلادی از این شعار و گفتمان سیاسی و دموکراتیک سوء استفاده کرده است، به نادرست پنداشتن این تئوری، گفتمان و شعار پایان دهد. روی سخن من البته که با حرفهایهای " مصادره به مطلوب کن" یا فرقه گرایانِ خودمحور و خود رهبرپندارنیست، که اتلاف وقت است و گره بر باد زدن. و نیز روی سخن من با کسانی که برچسبهای " وحدت طلبی پوپولیستی " از زرادخانه "فرقه گرائی وسکتاریسم " به سوی تلاشگران ایجاد همگرائی وائتلاف میان اپوزیسیون حکومت اسلامی شلیک میکنند، نیز نیست، روی سخن با این دو روی یک سکه نیست، روی سخن با آنانی ست که آزادی، دمکراسی، سکولاریسم و حقوق بشرملکه فکرشان است و به رفاه و همبستگی مردم میهنمان میاندیشند.
۳
شعارو گفتمان" همه با هم " برای براندازی حکومت اسلامی تاکتیکیست کارآ و اثربخش در پیوندی ارگانیک با استراتژیای که رفاه، آزادی، همبستگی وعدالت برای مردم میهنمان به ارمغان خواهد آورد. "همه باهم"ای که نه یک پیوند حزبی و تشکیلاتی ست، و نه یک رابطه مکانیکی میان افراد و جمعها. این همه باهم بازتاب ایده ومنافع یک طبقه یا گروه اجتماعی یا شخصیت سیاسی نیست، منافع میهن ومردم، منافع ملی چسبِ این" همه باهم" است، همه با هم"ای فرا ساختاری و فراحزبی، و نماد دموکراسی پلورالیستی که منافع ملی، رفاه عمومی و سعادتمندی مردم را هدف گرفته است. فقط " همه با هم" میتوانند پروژههای کلان ملی را به موفقیت و پیروزی برسانند.
بدون پیشبرد سیاستِ "همه باهم" درمبارزه علیه حکومت اسلامی جمعی وقت وانرژی تلف خواهیم کرد، و جماعتی دیگر به خود ارضائی سیاسیِ چهل ساله ادامه خواهند داد. میتوانیم با حفظ استقلال نظری و سیاسی وتشکیلاتی، بی آنکه هویت و ایدههایمان را نادیده انگاریم " همه با هم" در تفاهمی عمومی بر محورخواستهای مشترک ِ دمکراتیک گردهم آئیم و با برنامه و سازمان یافته در راستای تحقق ایدهها و خواستهایمان عمل کنیم. "همه با هم" وفاق و جنبش ملی را تقویت و مستحکم خواهد کرد، " همه باهم"ای که خواستار نفی و رد کامل حکومت اسلامی ست و آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، سکولاریسم وعدالت ملکه فکرش است، وبه آنها باور دارد و درراه تحقق آنها گام برداشته است.
فقط و فقط " همه باهم" میتوانیم حکومت اسلامی را براندازیم وجایگزینی مردمی، دمکرات و سکولار جای آن بنشانیم. هیچ کدام از طبقهها و گروههای اجتماعی، احزاب و سازمانهای سیاسی، شخصیتهای سیاسی و اجتماعی (به ویژه از خارج از کشور) به تنهائی قادربه هدایت و رهبری جامعه درعبورکامل از حکومت اسلامی و برقراری آزادی، دموکراسی، عدالت و حقوق بشردرمیهنمان نخواهند بود.
آیا چهل سال تجربه برای درک و فهمِ این واقعیت کافی نیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر