۱۳۹۸ مرداد ۱۴, دوشنبه

چگونگی تنظیم و تدوین یک قانون اساسی دمکراتیک
در یک جامعه منحط شده از نظرفرهنگی، اخلاقی وروانی
بازگشت اعتماد ملی


عبدالحمید وحیدی
از آنجائیکه موضوع قانون اساسی وتغییرآن به آرامی می رود که به یک "جنبش فراگیرتغییر قانون اساسی" چه در خارج  وچه  در درون کشور تبدیل شود، لازم است تا مروری داشته باشیم به شکل گیری و تلاشهای صورت گرفته تا کنون ، و تلاشهایی که در حال اقدام است.
اولین گام
قطعآ شمار زیادی شاهد بودند که آقای امیرعباس فخرآور (عباس همه فن و حریف)  دردوسال پیش یعنی چند روز پیش از انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی ،  تلاش کردند تا جنبشی ( قانون اساسی ) را راه اندازی کنند ، و در آن راستا تلاش فراوان کردند، مصاحبه های ایشان گویای این واقعیت است. اما کوشش های او بدلایل مختلف که بیشتربه شخصیت فردی ایشان مربوط می شد از (جمله تحصیلات حقوقی) تا عمق پیشنهادات او، مورد استقبال قرار نگرفت . اما در شرایط کنونی که شرایط کاملا تغییر کرده است ، جامعه نیاز به جنبشی را که ایشان آغازگرش بود را ، احساس می کند.

آیا می توان مهندس چمن آرا را به صرف نه داشتن مدرک در رشته  حقوق ، غیر صالح در اظها رنظر در باره قانون اساسی دانست ؟


دلیل اینکه من برغم تمام انتقاداتی که  از منظر شخصیتی به ایشان وارد شده است ، مجددآ به سراغشان رفته ام ، نه به اینست که آن انتقادات را وارد نمی دانم ، بلکه به درستی غالب آن انتقادات صحه می گذارم . از سوی دیگرنه به این دلیل که ما کمبود حقوقدان برای بررسی قانون اساسی داریم ، در نتیجه نیاز به وجود ایشان احساس می شود. خیر اینچنین نیست! حتی اگر چنین همکاری صورت بگیرد، تنها به صرف وجود ش در جمع ، حتی اگربهترین قانون اساسی تدوین شود ، مخالفان ایشان قطعآ حاضر نیستند کمترین توجه ای به آن بیندازند ، تا چه رسد که بخواهند با آن موافقت کنند، پس همه تلاشها به شکل کاملا غیر منطقی و غیراخلاقی بر باد می رود.  نباید از یاد ببریم که  از یک جامعه منحط فرهنگی ، اخلاقی و روانی انتظاری بیش از این  نمی رود .  همه در حال محکوم کردن یکدیگرند! آیا کسی را می شناسید که در مظان اتهام دیگران نباشد؟ چه در درون چه دربرون کشورفرقی نمی کند. 
دلیل از پیش کشیدن نام آقای فخر آور در واقع یا آوری این مطلب است که حتی اگر اتهامات وارده به ایشان ، در یک دادگاه صالح ، منجر به محکومیت جزایی و متعاقبآ حبس ایشان می شد، به عنوان یک شهروند، حتی در ایام حبس حق ابراز عقیده و تدوین پیش نویس قانون اساسی را می داشت و این حق برای احاد شهروندان یک جامعه  در هر زمان و هر مکان ، یکسان باید مورد احترام قرار گیرد، فارغ از هرمقوله دیگر. نگارنده از آن زمان که آقای فخر آور فریاد جنبش قانون اساسی رابصدا درآورد، به رغم همه انتقادات ،  این اقدام را بسیار ارزشمند ارزیابی ، و به ایشان تبریک گفتم. چرا آقای احمد باطبی و سایر دوستانشان ، جنبش ایشان را مورد حمایت قرار ندادند؟ نه تنها نکردند بلکه با ترور شخصیت ، خواسته یا ناخواسته آن جنبش را در نظفه خفه کردند.  

اگر اقای امیر عباس فخر آور براستی یک تحصیل کرده دکترای حقوق هاروارد و مدرس واقعی در قانون اساسی بودند ، قطعآ کسی بر پیشنویس او خرده نمی گرفت، اما به صرف جعلی دانستن مدرک ایشان ، هیچکس دیگر حاضر نشده است کمترین نیم نگاهی به کار ایشان بیندازد. چرا ؟  برای اینکه جامعه  مدرک گرا است و سطح دیدش تا روی بینی اش می باشد. اگر از همکنون چنین حقی را حتی از یک فرد سلب کنیم، در آینده باز شاهد محرومیت های فاحش از سلب حقوق مردم در جامعه نخواهیم بود؟!



جانم را می دهم تا تو حرفت را بزنی ، هر چند که مخالف تو باشم!

پس اولین گام ورود به بحث قانون اساسی در اینست که این حق مسلم را  نه تنها برای تشکلها ، بلکه برای هر یک ازافراد که  مسقل وارد میدان می شوند را هم برسمیت بشناسیم ، تا آن تشکل یا فرد مستقل بخود اجازه ندهد دست به تشکیل گروه بزند و علیه آن قانون اساسی موضع منفی بگیرد! مگر چهل سال است شاهد آن نیستیم؟
عبدالحمید وحیدی




 از جامعه ای که کسی را تنها به صرف بالا بردن یک جامعه خونین ، قهرمان ودر همه امور صاحبنظرش می داند ، براستی وحشت باید کرد! 
حال اگر این قهرمان کذایی ، پیش نویس قانون اساسی را تدوین کند ، بسیاری بدون مطالعه و مدّاقه آنرا بر روی سرنهاده و حلوا حلوا گویان ، آنرا وحی منزل می دانند! 
 البته این قهرمان نیست که مقصراست ، بلکه تقصیربرگردن قهرمان سازان است 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر