هم خرماى گستردگى "گفتگوى ملى" را
نیکروزاولاد اعظمی
تنومندى هر جامعه بسته است به توليد مستمر مفاهيم
ارزشىِ درونى آن، يعنى به بارورى و بالندگى آن در كشمكش هاى درونى اش. جامعه بدون چنين
توليدى از مفاهيم تازه، جامعه اى وحش و افسارگسيخته
است كه به هر سويى بى هدف سرگشته مى تازد و هر ناكس و كم بضاعت و بى بضاعت مى تواند
بدون عواقب در هر بخش اش كه اراده كند، خويش را كسى در آن بخش بپندارد.
به بركت اين
"جمهور" دينى كه اساس يك جامعه نُرمال را متلاشى كرد، فراوان اين دسته از
آدمها خودنمايى كردند و مى كنند. بقول ما مازندرانى ها "شاه بمرده ساله"
ترجمه فارسى اش يعنى "سالى كه شاه مرده" و سگ صاحب اش را هم نمى شناسد. مى
خواهم اين را بگوييم در بحث و "گفتگوى ملى"(واژه مفهومى كه مصطفى تاجزاده
آن را بكار بُرد) ذهن و زبان بدون مواجهه با مفاهيم و فهم آنها نمى تواند مثمرثمر باشد
و درى را بگشايد اگر بپذيريم كه جامعه به واسطه توليد مستمر مفاهيم ارزشى اش جامعه
است كه در غير اينصورت ما با اشباح جامعه مواجه
ايم. "گفتگوى ملى" كه مصطفى تاجزاده در نامه دوم اش به مخملباف طرح نمود
يك مفهوم است كه در برگيرنده منافع و مصالح ملى. همان منافع و مصالحى كه سياست شيعى
گسترى اين نظام و انفعال اصلاح طلبى دينى، آن را در معرض خطر قرار داده. بارى، بر طبق
نظرى كه راجع به توليد مستمر مفاهيم ارزشى براى جامعه اى زنده و پوينده ارائه دادم،
و "گفتگوى ملى" آقاى تاجزاده را در همين چهارچوب نگريستم، گستردگى و وسعت
جنبش اعتراضى و مطالباتىِ سكولار دى ماه
٩٦ آن مفهوم جديدى ست كه قاعدتاً بايست در همين "گفتگوى ملى" بگنجد. اما
تاجزاده با تمسك جستن به حصار سياسى "بد و بدتر" بر طرح پيشنهادى خويش خط
بطلان مى كشد و نقض غرض مى كند. چونكه تأكيد وى در همان نامه دوم در ماندن به
"سياست بد و بدتر" است. يعنى تلاش براى ابطال پذير كردن مفهوم سكولار جنبش
دى ماه ٩٦.
اگر بخواهيم توضيحاتِ مفصلِ توجيهىِ ايشان را در
دو مفهوم يكى "گفتگوى ملى" و ديگرى سياست "بد و بدتر" گرد كنيم
در كمترين حالت بايست اين پرسش به ذهن مبادر گردد كه گستردگى "گفتگوى ملى"
چه ارتباطى با محدوديت سياست "بد و بدتر" دارد؟ در حاليكه گستردگى و محدوديت
از يك جنس نيستند و متضاد يكديگر اند، اما پس چرا تاجزاده در آنِ واحد هر دو را باهم
مى خواهد؟ آيا غير از اين است كه وى تلاش مى كند تا آن "گستردگى" را در اين
"محدوديت" خنثى كند؟
"گفتگوى ملى" كه مى تواند تداعى
"همبستگى ملى" باشد و من در دو مقاله اين مفهوم را برشمردم و پيشنهاد
"شوراى تفاهم ملى ايرانيان" را كردم، ناظر بر گروها و طيف هاى وسيع ايرانيان
و جنبش هاى سياسى و مدنى بوده و بر حسب ويژگى درونى و گستردگى اش نمى تواند در محدوديت
وضعيت "بد و بدتر" باقى بماند. نمى شود هم خداى محدوديت "بد و بدتر"
را خواست و هم خرماى گستردگى "گفتگوى ملى" را! از آنجائيكه تأكيد ايشان در
نامه مذكور به دليل اينكه مبادا ايران "سوريزاسيون" شود، بر باقى ماندن در
شرايط "بد و بدتر" بوده. بنابراين دعوت ايشان بر "گفتگوى ملى"
بايست در خدمت اين محدوديت باشد. بر پايه اين محدوديت هم، مسلماً مخالفت ورزيدن است
با خيزش سراسرى دى ماه در چهار گوشه ايران،كه حاوى شعارها و مطالبات دينى نبوده و در
واقع پديده و رخدادى بوده از قِبل ناكارآمدى نظام اسلامى و اصلاح طلبى دينى كه راه
حل هاى سكولار مى طلبد. سكولاريسم مطالبات سياسى اين رويداد يك مفهوم تازه در حيات
اجتماعى ما در اين چهل سالِ نفسگير از حكومت شيعى ما بوده است.
شرط تحول در سياست، توانايى در توليد انديشه هاى
سياسى است و شرط توليد انديشه هاى سياسى، ساختن مفاهيم در جامعه است. جامعه بدون مفهوم
سازى ها، جامعه بدون توليد ارزشهاست. اصولگرايى، اصلاح گرايى و اعتدالگرايى در
"جمهورى" اسلامى شبه مفهوم بودند در چهارچوب مفهوم حكومت دينى كه خيزش دى
ماه ٩٦ ناكارآمدى شان را عريان ساخت و در عين حال حامل مفهوم جديد بود. اين مفهوم جديد
سكولاريسم است در رويارويى با مفهوم حكومت دينى. با هيچ بهانه و ادعايى از جمله
"سوريزاسيون" شدن ايران نمى توان منكر اين پديده مفهومى در جامعه امروز ايران
شد. جامعه اى كه در آن مفهوم سازى ارزشها صورت نگيرد فقط ريخت و قواره يك جامعه را
دارد و نه بيشتر از اين. رويداد خيزش دى ماه گذر از بن بست حكومت اسلامى و اصلاح طلبى
دينى بوده كه در قالب مفهومى جديد يعنى سكولاريسم مطرح شد. اتفاقاً همين مفهوم است
كه، هم، اصل پايه دموكراسى و آزادى را مى سازد و هم مى تواند ايران را از احتمال خطر
خارجى برهاند.
آنچه ايران را به مرز خطرناك كشانده موجوديت يافتن
مفاهيم ارزشى سكولار نيست برعكس اين محدوديت سياست "بد و بدتر" كه تاج زاده
ماندن در اين محدوده را تأكيد و توصيه مى كند،
مى تواند خطرناك باشد؛ مفهوم دينى/اسلامى/شيعى حكومت است كه خطرآفرين شده. بنابراين
شكلگيرى "همبستگى ملى سكولار" كه "گفتگوى ملى" پيش زمينه آن است
نمى تواند هم در سطح محدود "بد و بدتر" باقى بماند و هم همزمان بخواهد و
بتواند نقش آفرينى گسترده در ممانعت از صدمه خوردن بيش از اين به ايران و ايرانى، كند.
نيكروز اعظمى
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر