۱۳۹۷ فروردین ۵, یکشنبه

درد

 این درد را به کجا باید برد ؟


عیسی سحر خیز
این درد را نمی دانم به کجا باید برد، وقتی دروغ گفتن که در اسلام از بالاترین گناهان است و در فرهنگ جوامع پیشرفته مذموم ترین کارها، چنین شایع می شود و کاربردش در سیاست چنین گسترده! تا آن جا که بالاترین مقام های جمهوری اسلامی، در روز روشن، در رسانه ی میلی، جلوی ملت، در چشمان مردم زل می زنند و بی شرم از خدا، راست راست دروغ می گویند!
آن از احمدی نژاد کذاب که أفکار و رفتارش بیش از همه به رهبر جمهوری اسلامی نزدیک بوده است و این هم از آقای خامنه ای که پیام و شهادتش در برابر ملت، یک دروغ شاخدار و مایه ی خنده و تفریح پیر و جوان!
همه گر ندانند، احکام قضائی صادره علیه ما روزنامه نگاران و اهالی رسانه های ایران موجود است، خود من حی و حاضر و بسیاری از دوستان دور و نزدیک مطبوعاتی ام آماده زنده و آماده برای دادن شهادت! برای بیان این حقیقت که “علت بازداشت ها و زندان های ما طی سه دهه ی گذشته که رهبر جمهور اسلامی بر مسند قدرت سوار بوده اند، چیزی نبوده است جز گفتن و نوشتن!”
اما در مقابل، نصیب ما در دادگاه ها و بازداشتگاه ها و جلسات بازپرسی و بازجویی چه بوده است: “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبرى”!
چرا؟ به دلیل نوشتن! چرا ؟ به دلیل حرف زدن و مصاحبه کردن! چرا؟ حتی به این دلیل که در یادداشت های روزانه زندان، از مکانی یاد شده است معروف به “کازینو سید علی”!

اما در آن سو، وقتی گفته ایم این گفتن و نوشتن ها، نقدها و انتقادها، چیزی نیست جز حق و حقوق قانونی، شرعی و انسانی ما؛ جز بازگو کردن آموزه های اسلامی در خصوص “امر به معروف و نهی از منکر”، “نصیحه الملوک”، “الکن نبودن زبان در برابر حاکم جائر و ستمگر”، سهم مان شده است “اتهام دروغگویی”، خوردن مشت و لگد، شکسته شدن جناق سینه و دنده ،  پاره شدن تاندون  و ماندن کبودی بر جای جای بدن، انداخته شدن در سلول انفرادی و بند عمومی، و خلاصه تحمل کردن دوران طولانی زندان و تبعید و حتی ممنوع الخروصی و نداشتن گذرنامه و محروم شدن از دیدار پسر و عروس و…!
و آن گاه که انتظار داشته ایم بابت این شکنجه های سفید و سرخ، گاز گرفته شدن و شنیدن اتهام های ناموسی در جلسه ی رسمی، یا کتک خوردن در زمان دستگیری، برای خالی نبودن عریضه هم که شده، دست کم در آن سو نیز دادگاهی نمایشی و فرمایشی برگزار شود، نه تنها پاسخ قانع کننده ای مشاهده نمی کنیم، بلکه دروغ می شنویم، اما دروغگو خوانده می شویم!
این درد را به کجا باید برد؟ این زخم را کجا باید درمان کرد؟!!


عیسی سحرخیز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر