۱۳۹۶ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

21

" شاه و آمریکا" ایران را بدست ملاها سپردند 


در گفتگو با بی بی سی به عبارت دیگر
حزبها و گروههای گوناگون کمونیستی در ایران ( دهه های 60 و 70 میلادی) چندین شاخه بودند که گاهی با هم اختلاف اساسی داشتند! عباس میلانی خودش میگوید که در دهۀ هفتاد میلادی ، یک مائویست ( کمونیسم چینی با آب و رنگ شیعی ) بوده است که بسیارانی از ما میدانیم که مائویستها با کمونیست حزب توده « کمونیست روسی شیعی » اختلاف زیادی داشتند (مهدی خانبابا تهرانی هم در آغاز، جزوه « جوانان حزب توده » بود ولی سپس به مائویستها پیوست و به « چین ـ پکن » رفت و « رادیو پکن بزبا فارسی » را راه اندازی کرد ) ولی آیا انسانها میتوانند در برخی دیدگاهها دگرگون شوند یا نه؟ ـ 
اگرچه دوران نوجوانی و جوانی انسانها جزوه سالهای جوش خروش است و در قلمرو بیوگرافی و تجربۀ آنهاست که گاهی بسیار تلخ و ننگین در نگاه امروزین ما نمایان میشود ولی آیا ما میتوانیم گذشتۀ انسانها را دستاویز و چماقی برای کوبیدن بر سر آنها قرار گیردیم اگرچه خود پشیمان از گذشتۀ خود باشند؟ ـ

با افسوس بسیار، این کار زشت را جماعتی با ظاهر «پهلوی طلب و پهلوی پرست » در مورد عباس میلانی که کار پژوهشی میکند و گاهی نقدی بر کارنامۀ محمدرضا شاه دارد، را انجام میدهند ـ همزمان همین گرون بظاهر پهلوی طلب ، اگر کسانی که جزوه حزب توده و همینطور طرفدار مبارزۀ مسلحانه در زمان شاه بوده باشند و امروز زبان ستایش از « رژیم پهلوی » داشته باشد ، بهیچوجه اشکالی در عملکرد و گذشتۀ ایشان نمی بینند! ـ براستی چرا چنین است؟


آیا هدف ایجاد فرافکنی و « یورش به ناخودی و تجلیل از هم کیش » نیست؟ ـ


این آدمهای ناآگاه و مرموز بظاهر پهلوی پرست ( که شاید اجیرشده دیگران باشند ) ، حرفهای عباس میلانی را نقد و بررسی نمیکنند بلکه در جا عباس میلانی را به حزب توده حواله میدهند چون میدانند که حزب توده در میان بیشتر ایرانیان از ننگین ترین و بدنام ترین گروههاست ، و با این وسیله میخواهند نقدهای مستند عباس میلانی در مورد محمدرضاشاه را به بیراهه ببرند و ماست مالی کنند در حالیکه نگاه عباس میلانی به محمدرضاشاه از روی دشمنی و کینه و ستیز نیست بلکه نگاهی بسیار عادلانه و گاهی مهربانانه به محمدرضاشاه تلقی میشود زیرا ایشان تلاش میکند که هر دو سوی ماجرا را ببیند ( شاید هم از کاردانی و زیرکی و تجربۀ امروزین اوست که دریافته است « نگاه سیاه نمایی » را کنار بگذارد و سیاست « نعل و میخ » را پیشه کند تا هر دو خاکریز را تسخیر کند ) ـ براستی نگاه ایدلوژیک عباس میلانی اهمیتی ندارد چون برهان و گواه و مدرک و دلیل و استدلال و منطق و روش پژوهشی اوست که میتواند ارزشمند باشد یا نباشد ـ یاد بگیریم که نگاه ایدلوژیک خودمان را کمسو کنیم و داوری را بر این پایه ها که سخن از آنها رفت ، بنیان بگذاریم ـ مرسی !؛



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر