۱۴۰۱ دی ۲۸, چهارشنبه

 مخمل یا سمباده- حسن بهگر



امروز در بین اپوزیسیون یک پرسش اساسی مطرح است . آیا این جنبش اصیل است یا یک انقلاب مخملی است. من در اصیل بودن این جنبش شکی ندارم. در حقیقت این جنبش از فردای خدعه ی خمینی آغاز شد و امروز سر باز کرده است و بزودی به یک انقلاب منجر خواهد شد . البته که عوامل خارجی می خواهند بر این موج سوار شوند.

این در هر قیام و انقلابی طبیعی است. ما در خطرات بی سربودن این جنبش و عیوب نداشتن رهبری که امکان دخالت خارجی را افزایش می دهد، بارها گفته و نوشته ایم. این که سلطنت طلبان با هر هیاهویی به میدان می آیند و بی هدف و پراکنده هر مهملی را سرهم می کنند تا بلکه نقش رهبر بازی کنند، دلیل برآن نمی شود که این جنبش که بیش از 500 کشته و 20 هزار زندانی داده است بی رهبر بماند.

تجربه نشان داده است  انقلاب های مخملی بصورت جنگ در می آیند. این امر از طریق فشار از خارج برای  تضعیف مواضع و  تخلیه و خنثی سازی منابع احتمالی مقاومت و از داخل با اغتشاش و هرج ومرج  و در نهایت برچیدن بساط دولت حاصل می شود. معمولاً هدف استقرار یک رژیم و دولت دیگر نیست بلکه فقط ساقط کردن دولت موجود است. این کار گاهی بااشغال آن کشور نیز همراه است. یوگسلاوی نمونه اولین انقلاب مخملی و نمونه ی نزدیک تر عراق است.امری که در سابق توسط نیروی نظامی خارجی با دادن هزینه های گزاف عملی می شد امروز توسط مردم خود کشور با تجهیز دستگاه های تبلیغاتی و مغزشویی آنها بنام آزادی انجام می پذیرد و بهترین هم پیمان حمله ی خارجی همان دولت های مستبد و ظالم هستند که راه را بر هر گونه آزادی و رفاه مردم بسته اند.

نمونه های عراق و لیبی جلوی چشم ماست.از دهه 1960، ایالات متحده به تدریج متوجه شد که دیگر تنها اتکا به ابزارهای مخفی برای «ترویج دموکراسی» کافی نیست و نیاز فوری به ایجاد یک «موسسه ی دولتی-خصوصی» برای تأمین بودجه عملیات دارد. در سال 1983، تحت انگیزه ی رئیس جمهور وقت ایالات متحده و دیگران، بنیاد ملی دموکراسی (NED) که یک مؤسسه فراحزبی و غیرانتفاعی است، تأسیس شد. در حقیقت بنیاد ملی برای دموکراسی (NED) شعبه ای از سازمان سیا است و یکی از نیروهای اصلی «دستکش‌های سفید» و «صلیبی‌های دموکراتیک» دولت آمریکاست که تحت عنوان «ترویج دموکراسی»، دولت‌های دیگر کشورها را زیر و رو می‌کند. چهره هایی که امروز در غیاب رهبری جنبش  در ایران می خواهند بر آن سوار شوند مشخص هستند و حتا کمک های مالی این «بنیاد ملی» به برخی از این مزدوران کاملا آشکار است و منتشر شده.

نقش اپوزیسیون مستقل ایران در این میدان کارزار نه در بی تفاوتی است و نه در حمایت از حکومت فعلی که حاضر نیست هیچگونه امتیازی به جنبش و مردم بدهد . اپوزیسیون مستقل باید ضمن روشنگری و افشای چهره های وابسته به عوامل انقلابات مخملی، از خواست های بحق مردم  دفاع کند. متاسفانه برخی از فعالان چپ در هنگامه ای که خون جوانان ما در خیابان ها جاری است و مردم بجان آمده از فقر ، فریاد می کشند تنهایشان گذاشته اند. فقری که امروز به مثابه ی سلاحی برای تحقیر و مهار کردن مردم ایران بکار می رود، چیزی که در تاریخ ما بی سابقه است. این وظیفه ی دولت است که فقط به فکر بقای خودش نباشد و رفاه و رضایت مردم را نیز تأمین نماید. فقط با سرکوب نمی توان حکومت کرد. این وظیفه ی اپوزیسیون نیست که در این موقعیت به حمایت از حکومتی جبار بشتابد . به یاد بیاورند حمایت از «خط امام» در اوایل انقلاب برای جلوگیری از خطر امپریالیسم آمریکا به زندان اوین و اعدام ها منجر شد.  این درس فراموش نشدنی باید برای همیشه در تاریخ یادگار بماند . 

در مقابل خشم و نارضایتی که مردم ابراز کرده اند، ملایان نمی توانند فقط با حربه ی دین حکومت کنند و باید کنار بروند . ایستادن در برابر مردم کارساز نیست و دیر یا زود یا با انقلاب مخملی یا با انقلابی اصیل بساطشان برچیده خواهد شد و در این صورت واکنش  مردم انقلابی به خشونت جمهوری اسلامی با بیرحمی و خونریزی شدیدی همراه خواهد بود. برای خونریزی کمتر و برای حفط مملکت عقل حکم می کند که با آزادی و استقلال فردی آغاز کنند و اجازه ی مشارکت مردم در سرنوشتشان داده شود.

آری گرایش به شرق در شرایط تحریم ها و فشارهای غرب و تهدید به جنگ شاید کار عاقلانه و ناگزیر در این اوضاع باشد ولی ملت ایران تصمیم گیرنده نیست و من وشما هم ایضاً در این امور هیچ نقشی نداریم . سیاست خارجی اصل نیست و سیاست داخلی تعیین کننده است . ملاها و شرکای اختلاسگر و دزدشان در این حکومت توتالیتر، همواره و شبانه روز در فکر چپاول و دروغ گفتن هستند و برای ماندن در حکومت فقط بر قدرت نظامی و سرکوب سرمایه گذاری می کنند و آن را پروار کرده اند. هر روز بر تهدید می افزایند و جوان های دلیر کشور را به دار می آویزند.

بی تفاوتی و سپردن اوضاع به عوامل انقلاب مخملی یا حمایت از حکومت جبار در این جنگ به پا شده راه حل نیست . این نوع زندگی برای مردم قابل تحمل نیست و مردم این دولت را نمی خواهند . وظیفه ی اپوزیسیون پیروی از خواست مردم است نه برعکس آن .

جمهوری اسلامی افزون بر بهانه قرار دادن نظم و انتظام امور، در عین مخالفت با خواست های محقانه معترضان، این جنبش را اغتشاش می نامد. حتا برخی از اصلاح طلبان نه تنها این جنبش را رد می کنند بلکه لیبرالیسم و آزادیخواهی را هم رد می کنند غافل از آن که  لیبرال دموکراسی یک دکترین یا یک ایدئولوژی نیست، بلکه یک ارزش جهانی است، یعنی ارزشی است که در تمام جهان پذیرفته شده است. ارزش ها و «ایسم ها» دو چیز متفاوت هستند. ج ا فقط سرکوب را چاره می داند ،نه تنها به سانسور ادامه می دهد، برای هر سخن حقی افراد را دستگیر و زندانی می کند و گویی اصلا متوجه نیست که همین سانسور است که اجازه ی تخریب افکار عمومی را به رادیو و تلویزیون های بیگانه می دهد . حتا همین افراد اپوزیسیون که به جهت وطنخواهی یا مقابله با تجاوز خارجی دست به افشاگری می زنند از آزادی عمل در داخل کشور برخوردار نیستند . بدین ترتیب تکلیف ج ا معلوم است و خودش سرنوشت خود را رقم زده است و سقوطش  حتمی است .

ما نه حکومت جبار میخواهیم و نه انقلاب مخملی و امروز در سخت ترین موقعیت قرار داریم چون دو هماورد که امکانات وسیع دولتی در اختیار دارند با هر گونه دخالت مردم در سرنوشتشان مخالفند و نمی گذارند کسانی که در پی تأمین منافع ملی ایرانیان هستند در بازی دخالت کنند. هر دو طرف می خواهند دست ایرانیان را از تعیین سرنوشت خودشان کوتاه سازند ولی مردم ایران توان پس زدن این هر دو درازدستی را دارند، به شرطی که از بابت فکری و سازمانی تجهیز بشوند. هدف ما همین است و به توانایی ملت و پایمردی خود مطمئنیم. پیروزی در دسترس ماست.

hassanbehgar@gmail.com

پنج شنبه - ۲۲ دی ۱۴۰۱ 

Thursday - 2023 12 January 




  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر