اولین درخواست زهرا رهنورد طی 7 سال حصر
کلمه - گروه خبر: زهرا رهنورد، بانوی قرآنپژوه و هنرمند محصور کشورمان، پس از ۷ سال حصر که هیچ خواستهای از کسی مطرح نکرده است، برای اولین بار از مسئولین خواسته است که مادران زندانی را آزاد کنند و اجازه دهند به اندازه باقی دوران محکومیت آنها، وی در حصر بماند.
زهرا رهنورد که در ملاقات های قبلی از محتوای نامه نرگس محمدی آگاه شده بود گفته است: این نامه و همینطور اخبار مادران بیگناه دربند و رنجی که از دوری فرزندانشان میبرند، طی روزهای گذشته او را بسیار آزرده و سختی حصر را تلختر از پیش کرده است.
نرگس محمدی در نامه خود نوشته بود: سومین شمع تولد کیانا و علی را در زندان روشن میکنم، هرچند دیگر تصویر روشن و واقعی از چهرههای نازنینشان ندارم. کیانا در تماسی که داشتم، میگفت مامان نرگس تو الان چه شکلی شدی؟ میدانم که دیگر فرزندانم هم تصویری از من ندارند. و این نمایش تصویر عریان استبداد و ظلم است. هجران طولانی شده و به این میاندیشم که اگر روزی در جدال استبداد با آزادی، در کشمکش دل و عقل و عشق و مصلحت، دل وانهادیم، اکنون به روزگاری رسیدیم که به جدال دل با دل مبتلا شده و به تکهتکه شدن قلبهایمان تن دادهایم.
این هنرمند آزادیخواه در این روزها تابلویی به نام «مادران زندانی» کشیده است با حال و هوای کارهای دوران دانشجویی و سالهای قبل از انقلاب که در آن پیکرههای زنان و فرزندانشان در آغوش یکدیگر به نمایش در آمده است. یک نقاشی بزرگ با زمینه سفید و رنگهای ملایم و مواج.
زهرا رهنورد گفته است:
از مسئولین میخواهم؛
هرچه زودتر مادران زندانی را آزاد کنند و من حاضرم باقی مانده محکومیت آنها را در حصر باقی بمانم و به عهده بگیرم حتی اگر رفع حصر شود. چرا که خود دیرزمانی در ایامی نه چندان دور، رنج فراق فرزندانم را به تلخی چشیدهام و درد دل آنان و کودکانشان را میشناسم.
زهرا رهنورد و میرحسین موسوی سه دختر دارند که قصه زندگیشان پس از حصر پدر و مادر، روزی در تاریخ این سرزمین مایه شرم هر انسانی خواهد شد. اما ارتباط عاطفی زهرا رهنورد با زندانیان زن به پیش از این ایام بازمیگردد. وی از آغاز بازداشتهای سال ۸۸ پیگیر وضعیت بانوان دربند بوده و علاوه بر ملاقات و ارتباط مستمر با خانوادههای آنان در مواقعی مانند اعتصاب غذاها و شرایط خاص نیز در نامهها و تماسهای متعدد و کمکهایی که از وی ساخته بود، همراه و همدل آنان بود.
یکی از زندانیان زن پس از آزادی از اوین در نامهای به زهرا رهنورد نوشته بود: وقتی شنیدم نام مرا بر یکی از گلدانهای خانهتان گذاشتهاید به خود بالیدم از داشتن چنان مادری. وقتی شنیدم بغض داشتهاید و گفتهاید خوشحالم که در حصرم و دربند شدن دخترانم را نمیبینم اشک دلتنگی امانم نداد و حالا من آزادم و شما هنوز در همان بنبست اختر سر سجادهتان برای ما دعا میکنید...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر