۱۳۹۶ آذر ۵, یکشنبه

سکوت


سکوت را بشکنیم
فریبا ثابت

امسال در حالی به پیشواز ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان میرویم که خشونت در تمامی اشکال ان، در همه جای دنیا بیداد می کند.
در عراق، سوریه، افغانستان زنان ابژه جنگ هستند و تجاوز و خشونت علیه زنان وسیله پیشبرد جنگ شده است. هزاران زن به دست دولت اسلامی داعش دستگیر و اسیر شده اند .

۳۶ تنی از ان ها که موفق به فرار شدند شرایط زنان گرقتار آمده در دست داعش را بسیار دردناک خواندند. زنان به محض دستگیری به برده های سکسی تبدیل شده گاهی هم زمان بین چهار مجاهد دست به دست می شوند. از بچه هایشان جدا گشته در بازار برده خرید و فروش می شوند و به ازدواج اجباری مجاهدین در می آیند.ودر نهایت با کوچکترین مقاومت به فجیع ترین وضعی کشته می شوند.

در افغانستان حتی با سقوط طالبان از خشونت بی نهایت علیه زنان کاسته نشده است . تجاوز، قتل ناموسی، سوزاندن، سنگسار، ازدواج اجباری و فروش دختران خردسال به امر عادی تبدیل شده و مجازاتی در بر ندارد.

زن سی ساله ای که تنها وبدون همسر خود به فروشگاهی برای خرید رفته بود به وسیله مردان مسلح در شمال افغانستان مورد تهاجم قرار گرفته و سرش بریده شد.

۵ زن در حین رفتن به سر کارشان در فرودگاه به دست مردان مسلح کشته شدند.

زنی جوانی که جرات کرده بود دوست پسری اختیار کند در ملا عام سنگسار شد.

این نمونه ها تقریبا هر روز بدون هیچ گونه مجازاتی اتفاق می افتد.

در نیجریا بوکو حرام زنان و دختران را از خانه ، کوچه و بازار، مدرسه ربوده و به برده جنسی تبدیل میکند ودر نهایت در معامله سیاسی با دولت نیحریا از انها استفاده می کند.

و اما در کشورهای اروپا و امریکا هم که برابر حقوقی زن و مرد به شکل قانون در آمده زنان از خشونت و آزار جنسی در امان نیستند و صرف قانون برابری این مسئله رانه تنها ریشه کن نکرده بلکه بحران سرمایه داری بهانه ای بر ای عقب گرد در زمیته هایی شده است.

بحث آزار جنسی و تجاوز که در چند مدت اخیر در این کشورها به بحث داغی تبدیل شده است تنها کوه یخی است که سر ان پیدا شده .
ماجرای واین اشتاین تولید کننده و غول صنغت سینمایی هالیود وعلنی شدن آزار جنسی و تجاوز در هالیود ، هر چند نشان دادن تمامی واقعیت در باره محیط کار بشدت مردانه وانواع خشونت وفشار بر زنان نیست ،اما شاید فرصتی برای شکستن سکوت و نشان دادن این که به جای تحمل کردن باید با آن مبازره کرد باشد.
Too me
کمپین « من هم » بدنبال این ماجرای جنحالی از امریکا تقریبا به کشورهای دیگر دنیا رسیده و زنانی را که قبلا با ترس و تهدید به سکوت وادار شده بودند دارای جرات و اعتماد به نفس کرده و سکوت را شکسته اند .تنها در عرض چند هفته تنی از مردان سیاسی سینمایی و را به استعفا وادار کرده است

از ان جائی که این کمپین فضای مناسبی ایجاد و جامعه را به این مسئله مهم حساس کرده است نباید فرصت را از دست داده بایدزنان همراه با نیروهای مترقی و مردمی برای ایجاد یک جنبش علیه سکسیسم در تمامی اشکال ان بسیج شوندو در استانه روز جهانی خشونت بر علیه زنان این مهم را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
امسال تم اصلی سازمان ملل « به خشنونت علیه زنان و دختران پایان دهیم» است . و ۶ رور از ۲۵ نوامبر تا ۱۰ دسامبر رابه اکسیون بر علیه خشونت زنان اختصاص داده و بر بستر اعتراض جهانی بی سابقه به دنبال « هشتگ من هم » تاکید دارد که وقت آن رسیده که تمامی جامعه به ابعاد این خشونت پی برده و بی تفاوتی را کنار بگذارد .

برای تغییر فرهنگ خشونت مبنی بر جنسیت قبل از هر چیز باید سکوت را شکست.

اما در جامعه ما که تبعیض و خشونت علیه زنان قانونی و نهادی است هر روزه شاهد خشونت بی تهانت در اشکال مختلف بر علیه زنان هستیم.

من مطلبی در باره تجاوزبا عنوان « تجاوزجنسی نهایت خشونت به زنان است» درسال ۲۰۱۱ نوشتم از انجاییکه امروزبیشتر ازهر زمان موضوعیت دارد بخشی از آن را در زیر می آورم :

تجاوزجنسی نهایت خشونت علیه زنان
طبق گزارش کمسیون زنان سازمان ملل ،خشونت علیه زنان گسترده ترین نقض حقوق بشر است. حداقل ۳/۱ از زنان دست کم یک بار خشونت را در زندگی خود تجربه کرده اند.
خشونت علیه زنان یعنی خشونت مبتنی بر جنسیت ،حرمت انسانی و حقوق اولیه و پایه ای زنان یعنی آزادی های فردی و اجتماعی را به زیر سئوال برده و زنان را به ملک مردان یا جامعه در می آورد. خشونت علیه زنان نماد تاریخی رابطه قدرت نا برابرمیان زن و مرد بوده و منجر به سلطه مرد بر زن می شود.جامعه مرد سالار به عناوین مختلف خشونت علیه زنان را باز تولید می کند.یکی از بارزترین نوع خشونت علیه زنان، تجاوز و آزار جنسی است. طبق آمار سازمان ملل از هر ۵ زن یک زن در زندگی خود مورد تجاوز یا در معرض تهدید به تجاوز قرار گرفته است.

خشونت جنسی و تجاوز نتیحه نگاه سلطه گرایانه و مسلط مردان در یک جامعه مرد سالار به جایگاه و موقعیت زنان است.تجاوز بدون تردید شکلی مسلم و ارگائیک از تسلط مردان بر زنان است.

تجاوز جنسی معضلی در تمام جوامع است و در هیچ کشوری در دینا این مسئله به قولی ریشه کن نشده است .اما میزان و نوع و نحوه بر خورد با آن در جوامع مختلف متفاوت است.در این جا لازم به یادآوری است که هر چند گاهی مردان هم مورد تجاوز قرار می گیرند ولی قربانیان اصلی تجاوز و آزارهای جنسی عمدتا زنان هستند. تجاوز و آزار جنسی به زنان خشونتی مبتنی بر جنسیت است به این مفهوم که طبق تعریف سازمان ملل، خشونت مبتی بر جنیست به آن دسته از خشونت اطلاق می‌شود که بر علیه زنان و دختران تنها به دلیل جنسیتشان اعمال می شود. تاکید بر این مسئله از آن‌جا ضروری به نظر می رسد که هنوز بسیاری به ویژگی این خشونت اهمیت لازم را نمی دهند.

واما در جامعه ما، با ساختار ویژه حکومت مذهبی و جایگاه زن به عنوان جنس ضیعف ( ضعیفه) و یا جنس دوم زن وسیله ای در خدمت نظام ساختاری قدرت است. ساختار قدرت در جامعه مرد سالار و قدرت مدار ما زن را باید به سان شئی تحت کنترل خود داشته باشد . در این راستا و در سیستم مبتنی بر قدرت جنسیت ، تجاوز وسیله تسلط ، کنترل وبرقراری نطم است . تجاوز گسترده به زنان فعال و کنشگر پس از خیزش مردمی در سال ۸۸ نمونه بارز این سیاست است.
اما سئوال اصلی این است که در جامعه ما ، تجاوز و آزار جنسی با چه اهدافی صورت می گیرد؟

۱ ـ تسلط و کنترل بر زنان بطور عام

تجاوز جنسی بی شک ،یکی از خشن ترین اشکال تسلط مردان بر زنان است .اما تجاوز جنسی در جامعه ما که نا برابری جنسی قانونی و نهادینه است ابعاد وحشتناک تری به خود می گیرد .چرا که قانون وسیستم مبتنی بر قدرت جنسیت یعنی مرد مترادف قدرت و قدرت مرد ،به عناوین مختلف از تجاوز کننده دفاع می کند نه از تجاوز شده .توجه داشته باشیم که در جامعه ما بر پایه حکومت دینی زنان عملا حقوقی ندارند واز شرکت در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها محروم هستند مسلما قوانین بر محور مرد قدرت ، بدست مردان و به نفع آنها وضع میشود . در همین قانون است که بسیاری از تجاوزهای اعمال شده از طرف مردان اصلا تجاوز محسوب نمی شود و مواردی نادری هم که تجاوز محسوب میشود اثبات آن به دلایل قانونی فرهنگی ، سیاسی ، بسیار دشوار و در نتیجه مجازاتی به دنبال ندارد .در نتیجه تجاوز و آزار جنسی برای کنترل و اعمال قدرت و تسلط بر زنان چه در محیط خانه و چه در جامعه بطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد.

تجاوز خانگی :

یکی از شایع ترین و تکان دهنده ترین نوع تجاوز، تجاوزات خانگی است . در صد زنانی که مورد این نوع تجاوز قرار می گیرند بیشتر از انواع دیگر تجاوز است. شکلی از تجاوز که با سکوت همراه است و تجاوز کننده مطمئن است که شامل هیچ مجازاتی نمی شود. قانون تمکین ، نماد بارز تجاوز شرعی و قانونی به زنان است. طبق این قانون، تمکین زن از مرد وظیفه قانونی و شرعی زن است. در ازدواج رسمی ، زن باید طبق وظیفه شرعی در هر شرایطی اماده باشد تا میل جنسی همسر خود را همانگونه و هر زمانی که او می خواهد ارضا کند. قانون تمکین بر هر گونه رابطه جنسی برابرو با رضایت طرفین خط بطلان کشیده و یک رابطه اجباری را درصورت عدم تمایل زن تحمیل می کند که در صورت سر باز زدن از طرف زن مجازات هم به دنبال دارد. عدم تمکین در قانون مدنی ایران از موارد طلاق است.
اگر تجاوز را رابطه جنسی بدون رضایت طرفین بدانیم در اینجا ما با مقوله تجاوز قانونی روبرو هستیم .در این نوع تجاوز که زن در بستر زناشویی هم از ان در امان نیست ، در زمان قاعدگی، در زمان بارداری، در زمان عزاداری ، وقت، بی وقت باید تمکین کند. هیج راهی جزسکوت ندارد.چرا که زن صاحب بدن خود نبوده و هیج حقی بر بدن خود ندارد. زن با ازدواج تحت مالکیت شوهر در می آید و قانونا دست او باز است که با زن هرچه می خواهد بکند . زن وسیله لذت و زایش است وبس .بنابراین در محیط به اصطلاح امن خانه بیشتر زنان همواره مورد تجاوز قرار می گیرند بدون آنکه بسیاری ،حتی خود از آن آگاه باشند و با تصور خصوصی بودن مسئله علیرغم اسیب های جسمی و روحی ،سکوت پیشه می کنند. تعدادی از زنان که به این امر آگاهی دارند به دلایل دیگر سکوت می کنند . چرا که طبق قانون تمکین، قربانی به مجرم تبدیل میشود و مستحق مجازات. و مورد بازدارنده دیگر ، ترس و شرم ، چرا که مسئله تجاوز در رابطه بین زن و شوهر در جامعه ما بشدت تابو است و در بهترین حالت تصور می شود که این امر خصوصی است و نباید علنی شود.

از موارد دیگر تجاوزخانگی زنای محارم است . رابطه خواهر و برادر ،پدر و دختر و..... این نوع تجاوز از سوژه های بسیار تابو است در نتیجه دولت نه تنها از انتشار خبر آن جلوگیری می کند ، بلکه با انتشار دهندگان این خبر هم به مثابه خاطی بر خورد می کند. با این حال علیرغم سکوت قربانیان وسانسور دولتی سالیانه هزاران پرونده از این نوع تجاوزها در دادگاههای ایران وجود دارد و خبر آن در بعضی رسانه ها درج می شود. اما در کل این مسئله به شدت با سکوت رو به می شود.

از موارد دیگر تجاوز، ازداوج اجباری و ازدواج دختران خردسال است که بدون هر گونه رضایت زن و دختران خردسال انجام می گیرد.

تجاوز در عرصه جامعه:

این نوع تجاوز که خارج از خانه در خیابان ، محیط کار ،محیط آموزشی، و..اتفاق می افتد . با وجود این که در ایران این نوع تجاوز به عنوان تجاوز به عنف به رسمیت می شناسد ،امار آن بسیار پنهان است واین در حالی است که این نوع تجاوزات که گاهی با خشونتی بی نطیر همراه است در عمل در سال های اخیر به سرعت رو به افزایش بوده است.

۲ـ تجاوز به مثابه ابزارسرکوب دولتی ، سیاست ترور و حشت

جمهوری اسلامی از همان ابتدا در طول حیات خود همواره از حربه تجاوز در مورد مخالفان خود بطور گسترده استفاده کرده است .
تجاوز به عنوان ابزار شکنجه :

تجاوز و خشونت جنسی به عنوان شکنجه از دهه شصت در زندان های جمهوری اسلامی علیه زندانیان سیاسی اعمال شده وتا به امروز ادامه دارد هر چند در آن زمان یا خبر آن به بیرون درج نمی کرد و یا صورت شرعی به آن داده میشد و طبیعتا با سکوت مطلعین هم همراه بود.

تجاوز به عنوان شکنجه دو هدف را دبنال میکرد .

کسب اطلاعات و شکستن و خرد کردن فرد مقاوم . در زندان هم هر چند مواردی از تجاوز به مردان وجود داشته ، اما متاسفانه بیشترین قربانی آن زنان بوده اند. چرا که اولا شکنجه گران ، از اثرات مخرب تجاوز بر زنان آگاه هستند و ثانیا از نظر ایدئولوژی زن ضد انقلاب برای آنها جز غنایم جنگی محسوب شده ، پس ما لک او هستند.در نتیجه بیشترین خشونت و آزار جنسی را بر او روا داشته تا او را شکسته و به حرف در اوردند. اطلاعات بگیرند و یا به مصاحبه اجباری وادار کنند. بسیاری از موارد وجود داشته که برخی از زندانیان تحت شکنجه های جسمی شدید و طاقت فرسا مقاومت کرده ولی پس از تجاوز یا تهدید به تجاوز در هم شکسته و به خواسته های شکنجه گران تن داده اند.

تجاوز به عنوان ابزاری برای ایجاد وحشت و عقب نشینی جنبش های اجتماعی و بالاخص جنبش زنان.

نمونه مشخص این نوع تجاوز را در خیزش اخیر مردمی در سال ۸۸ به خوبی شاهد بودیم که جمهوری اسلامی بطور گسترده در بیرون و درون زندان از آن استفاده کرد .تجاوز به ترانه وصدها زن ومرد دیگر ، بازداشتگاه کهریزک ، خانه های امن سپاه و.......شاهد این مدعا است.جمهوری اسلامی می خواست با توجه به بافت سنتی و پدر سالارانه جامعه با این نوع خشونت بی نهایت مخالفان خود را به عقب نشینی وادار کند . و از آن جا که جنبش زنان از فعال ترین جنبش های اجتماعی محسوب میشود و اثرات بسیار مثبتی در سطح جامعه و دیگر جنبش های اجتماعی داشته ، بطور مشخص مورد هدف قرار داده و وادار به عقب نشینی کند.

نمونه دیگری دیگر از تجاوز برای ایجاد رعب ، تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام به خصوص در سال های دهه ۶۰ در زندان ها ست . که جمهوری اسلامی تحت لوای اینکه اگر دختر باکره بمیرد به بهشت می رود انجام داده است . و بر خلاف تصور اصراری هم بر پنهان نگه داشتن آن نداشته است .و در مواردی هم به خانواده ها اطلاع داده که هدف آن روشن است.

و اما پیامدهای تجاوز جنسی و راهکارهای مقابله با آن:
تجاوز جنسی بطور کلی اثرات مخرب روحی و جسمی گاها غیر قابل جبرانی را برای زنان به بار می آورد. در جامعه ما باعدم حمایت قانونی و اجتماعی از زنان مورد تجاوز واقع شده این مسئله با پیچیدگی بیشتری همراه است.

تجاوز : مرگ اجتماعی

بیشتر زنان در جامعه ما پس از تجاوز عملا با یک مرگ تدریجی رودر روهستند. اولین و معمولترین واکنش آنان، سکوت است. احساس گناه وباوراندن گناه کار بودن به قربانی تجاوز و مسئولیت نپذیری متجاوز هر گونه سرعت عمل فوری را از قربانی سلب می کند .در مرحله بعد ی قربانی با مسئله شرم و ترس تواما ن رو به رو میشود . جامعه، زنی را که مورد تجاوز قرار گرفته است را خاطی ، لا ابالی ، هرزه و در بهترین حالت بی احتیاط تلقی می کند. چه لباسی پوشیده بودی ، چه آرایشی داشتی ، چرا شب دیر وقت بیرون رفتی ، چرا خندیدی ، چرا............ و ترس ترس از آبرو آبروی خانواده ، فامیل ترس از مرگ ،چرا که علنی کردن وشکایت در بیشتر موارد باعث میشود که قربانی تجاوز به مجرم تبدیل شود .لکه دار کردن آبروی خانواده وبطور مشخص مردان خانواده، به وسیله زن سزاور مرگ است حتی اگرقربانی تجاوز باشد .قتل های ناموسی نمونه بارز این پدیده است .

زن قربانی تجاوز به دلایل ذکر شده در بالا هر چه بیشتر در خود فرو رفته و خود سانسوری پیشه کرده و از جامعه و اطرافیان فرار میکند و عملا مرگ تدریجی و رنج آورخود را رقم میزند . آمار بالای خود سوزی ها ، خود کشی های زنان درسال های اخیر نشان دهنده این معضل حل نشده اجتماعی است.

و اما راهکارها :

همانطور که در بالا به آن اشاره شد خشونت بر علیه زنان ،خشونتی مبتنی بر جنسیت است وتجاوز ناشی از رابطه نابرابرقدرت درخانه ودر سطح جامعه . بنابراین در وهله اول تلاش و مبارزه بی امان برای برابر حقوقی . هم زمان با آن تلاش برای شکستن سکوت و از تابو در آوردن این معضل اجتماعی و در این راستا باید از این استدلال که این مسئله خصوصی است فاصله گرفته و آن را به معضل اجتماعی تبدیل کرد . اطلاع رسانی و آگاهی دادن به زنان در سطح جامعه از طریق فعالین جنبش زنان و امکانات رسانه ای کمک موثری به این امر است .

در کشورهای غربی بر اثر مبارزات بی وقفه زنان در مورد تجاوز پیشرفت هائی حاصل شده است. در بیشتر این کشورها رابطه جنسی بدون رضایت زن در ازدواج رسمی هم به عنوان تجاوز شناخته شده و مجازات قانونی دارد .در دیگر موادر تجاوز ، قانون ها و موارد عملی حمایت از قربانی از قبیل خانه های امن افزایش یافته است ودر عین حال مبارزه برای بهبود بخشیدن به آن هم از طرف فعالین و سازمان های زنان ادامه دارد.امسال سازمانهای زنان فرانسه روز ۲۵ نوامبر را روز مبارزه علیه تجاوز اعلام کرده اند.

تجربه جنبش زنان در سطح جهانی نشان می دهد که مطرح کردن معضلات زنان و مبارزه برای آن دست آوردهای فراوانی داشته است هر چند این مسئله جان سختی فراوان داشته وبه سرعت حل نخواهد شد.
خلاصه کلام اینکه مبارزه پی گیر و بی امان خود را برای ، برابر حقوقی ادامه داده و هم زمان جامعه پدر سالار را به چالش کشیده و با فرهنگ و سنت های زاییده از آن در افتیم.



عصرنو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر