۱۴۰۰ بهمن ۱۵, جمعه

 تحلیلی درباره کنفرانس: ایران و گذار از استبداد 

لادن بازرگان

Ladan_Bazargan.jpgسازمان حقوق بشر ایران در روزهای ۱۱ و ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ با برگزاری کنفرانس «ایران و گذار از استبداد» گامی بلند در جهت انتقال مباحث آکادمیک و تخصصی به بدنه جامعه و ایجاد گفت‌وگو میان شهروندان و متخصصان حوزه‌های مختلف، برداشت. در برنامه روز ۱۱ بهمن این کنفرانس ۵ سخنران درباره گذاراز استبداد, دوران انتقالی, راه رسیدن به دموکراسی عدالت انتقالی، چالش‌های مختلف اجتماعی و زیست‌محیطی صحبت کردند تا مدل های سیاسی مناسبی برای جامعه ایران ارائه دهند.

سخنرانان به اجمال درباره مقاله مفصلی که درباره این موضوعات نوشته اند صحبت کردند. نسخه کامل این مقالات بزودی به زبان های فارسی و انگلیسی در جلد یکم کتاب «ایران و گذار از استبداد» به همت سازمان حقوق بشر ایران منتشر خواهند شد.

در اینجا من مایلم به اجمال درباره آنچه که در این کنفرانس گفته شد, اظهار نظر کنم. سخنرانان به ترتیب عبارت بودند از: راجر گریفین، تئوریسین سیاسی و پروفسور تاریخ مدرن در دانشگاه آکسفورد بروکس، بریتانیا. وی کتابهای متعددی درباره دینامیک ایدئولوژی فاشیسم و سایر اشکال فناتیسیسم سیاسی و دینی نوشته است. مجید توکلی کنشگر و پژوهشگر سیاسی ایرانی و زندانی سیاسی پیشین است که جایزه بین المللی صلح دانشجویی نروژ«به دلیل شهامت و تلاش برای ارتقای دمکراسی، صلح و آزادی» در سال ۱۳۹۱ به او اختصاص داده شد. بارتلومیه نووتارسکی، حقوق‌دان قوانین اساسی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه وروسلاو لهستان و زندانی سیاسی دوران کمونیسم بود و پس از فروپاشی حکومت کمونیستی لهستان، یکی از نویسندگان پیش‌نویس قانون اساسی این کشور و قوانین انتخاباتی شد. او مشاور مصر و تونس در دوران گذار و بهار عربی بود. مایکل کارلبرگ، پروفسور مطالعات ارتباطی در دانشگاه وسترن واشینگتن است. او مسایلی مانند سازمان‌های اجتماعی، تغییرات اجتماعی، ماهیت انسان و قدرت را با دنباله‌گیری مساله صلح و عدالت دنبال می‌کند. رجینا پائولوس، وکیل در امور جنایات بین‌المللی و فارغ التحصیل دانشگاه‌های سیاتل و تورینو و مولف کتاب «جنایات سبز و قوانین جنایی بین‌المللی» است که با موضوع انرژی آبی در هند و چین می پردازد.

آقای راجر گریفین پیشنهاد یک "لیبرال دموکراسی" برای آینده ایران دادند و توضیح دادند که منظورشان نوعی از دموکراسی است که در ان پایبندی به منشور جهانی حقوق بشرگنجانده شده باشد نه اینکه فقط با برپا کردن صندوق رای, حقوق مردم را زیر پا بگذارد. آقای گریفین به خطراتی که از نظر تاریخی انتقال به دموکراسی داشته، و موانع پیش بینی نشده زیادی که بر سر راه جامعه دموکراتیک و بر ضد نیروهای مترقی وجود دارد اشاره کرد و تذکر داد که ممکن است به طور ناگهانی و به دنبال چیزی به نام قانون "پیامدهای ناخواسته" مجددا نوعی از استبداد ظهور کند. نکته درخشان صحبت های آقای گریفین استفاده از لغت (Grounding Utopianism) بود که به معنی "آرمان خواهی زمینی" است. وی توضیح داد که زیاده خواهی و پا فشاری برروی ایدئولو ژی می تواند خطرناک باشد و نباید به دنبال مدینه فاضله بود. گریفین در اتمام صحبت های خود به بخشی از سخنرانی تئودور روزولت بیست وششمین رئیس جمهور امریکا اشاره کرد که گفته بود: "نظریه پردازانی که در آسمان ها بدنبال تئوری می گردند موفقیتی کسب نخواهند کرد. ما باید با واقعیت ها روبرو شویم. یک حقیقت ناخوشایند همدم بهتری از جذاب ترین دروغها است. برای آرمان های والا با قدرت تلاش کنید. چشمان خود را به ستاره ها بدوزید و آسمانها را نگاه کنید، اما فراموش نکنید که پاهای شما باید روی زمین باشند." این مثال جالب پیش در آمد صحبت های آقای مجید توکلی شد که همین بحث را با استادی در چهارچوب وضعیت کنونی ایران بسط و توسعه داد.

بهترین قسمت این برنامه دیدن آقای مجید توکلی در میان سخنرانان بود. باعث افتخار است که در میان چنین چهره های مطرحی در جامعه بین المللی که درباره حکومت های فاشیستی و توتالیتر و نحوه گذار به دموکراسی کار کرده و مقاله و کتاب نوشته اند, یک ایرانی هم حضور داشت. آقای توکلی سالها تجربه مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی را داشته , زندان رفته, شکنجه شده, هزینه داده و بازهم با شهامت از داخل ایران برای عبور از این نظام تمامیت خواه و گذار به دموکراسی واقعی اندیشه تولید کرده, مقاله می نویسد وسخنرانی می کند. مجید توکلی ها و حضور دائمی و پررنگشان در صحنه مبارزاتی ایران سبب ایجاد امید برای همه کسانی است که دل در گرو آزادی و سربلندی ایران و ایرانی ها دارند.

جالب بود که آقای توکلی بعد از آقای گریفین صحبت کرد و به نوعی حرفهای او را ادامه داد. آقای توکلی هم از بقیه خواست که از برجهای خود پایین بیایند و فعلا برای کنار زدن این رژیم جهنمی به یک "گذار حداقلی" رضایت بدهند و بجای اینکه به دنبال همه خواسته های خود در امور اقتصادی, سیاسی, فرهنگی و اجتماعی باشند, نیروی خود را بر روی مساله "آزادی" بگذارند. آقای توکلی پیشنهاد داد که در دولت گذار تمرکز بر روی مساله آزادی, نفی هرگونه تبیعض ساختاری, نفی خشونت ساختاری, پایبندی به دادخواهی فراگیر, دادگاه های عادلانه و آزادی رسانه ها باشد. سه موضوع برجسته دیگر صحبت های وی اشاره به احزاب کنترل شده در داخل کشور به منظور جلوگیری از فرایند قطعی برای رسیدن به عدالت واقعی, لزوم شبکه سازی و استفاده از کلمه "مسالمت جویانه" بود.

رژیم اسلامی ایران سالها است که با ایجاد "حوزه مخالفت مجاز" در واقع بدیل خود را پرورش داده و با استفاده از این احزاب به ظاهر "منتقد" نه تنها جلوی هرگونه نقد و تغییر واقعی را گرفته است, بلکه در صورت سرنگونی این رژیم, فضا را برای بدست گرفتن قدرت به وسیله همین بدنه های نظام درآینده فراهم کرده است. رژیم همچنین به عناوین مختلف و با خرج میلیون ها دلار و سازمان اطلاعتی عریض و طویلی که ایجاد کرده است, جلوی ایجاد یک همبستگی ملی در داخل و یا خارج از کشور و یا نهاد سازی را گرفته است. آقای توکلی پیشنهاد داد که با شبکه سازی و جریان سازی می توان مجموعه ای از کنش ها را در کشور ایجاد کرد. آقای توکلی همچنین توضیح داد که با وجود اینکه مخالفان رژیم اسلامی به دنبال صلح واقعی هستند اما اگر ضرورت داشته باشد برای جلوگیری از جنگ و یا بدتر شدن اوضاع کشور از خشونت های ضروری و نافرمانی مدنی برای گذار حداقلی باید استفاده کرد, چون گاهی لازم است برای برطرف کردن خشونت به مجموعه ای از خشونت دست زد. آقای توکلی در قسمت پرسش و پاسخ گفت که به نظرایشان اعتراضات صنفی و مطالبه محوری جواب نخواهد داد و باید نافرمانی مدنی کرد.

من برعکس آقای توکلی فکر می کنم که در یک رژیم تمامیت خواه هرگونه اعتراضی, حتی از نوع صنفی و مطالبه محوری پایه های رژیم را به لرزه در خواهد آورد و به نفع جنبش مدنی است. درست است که نافرمانی مدنی گزینه بهتری است اما همین اعتراضات صنفی و مطالبه محوری روز به روز رادیکال تر شده و به سمت نافرمانی مدنی خواهد رفت. کما اینکه در اعتراضات معلمان ما این پدیده را شاهد هستیم. در طول سالیان خواسته های معلمان روی محور حقوق بیشتر, بازنشستگی و امکانات ابتدایی دور میزد اما الان معلمان خواهان آموزش و پرورش غیر ایدئولوژیک, تغییر محتوای آموزشی و آموزش رایگان هستند. روزهای اول شعارهایشان خیلی مطالبه محور بود اما حالا که عده ای از آنها را دستگیر کرده اند شعار "معلم زندانی, آزاد باید گردد" می دهند و رییس جمهور را "دروغگو" می نامند و به "وعده های قلابی" اعتراض می کنند.

آقای بارتلومیه نووتارسکی به مشکلاتی که در دموکراسی وجود دارد و "ژنی" که سبب می شود کسانی که به دموکراسی باور هم ندارند انتخاب شده و دریچه های آزادی را به روی رقبای خود ببندند اشاره کرد. آقای نووتارسکی با تجربه ای که از زندگی در لهستان و پس رفت دموکراسی در این کشور دارد به دموکراسی کمی بدبین بود. نووتارسکی همچنین به انقلابیون مصر و تونس بعد از انقلاب عربی مشاوره داده است و حالا که ۱۲ سال بعد به این کشورها نگاه می کند, تاسف می خورد. باید صبر کرد و کل مقاله ایشان را خواند تا دید که آیا راهکاری برای حل مشکل خلاصی از دست یک دیکتاتور و افتادن به دام دیکتاتوری دیگر را دارد یا نه.

صحبت های آقای مایکل کارلبرگ خیلی جالب اما رویایی بود. او به دنبال مدینه فاضله ای است که در ان به جای احزاب و رقابت بین افراد, همه شهروندان با هم همکاری و هم فکری کنند. صحبت های آقای کارلبرگ از نظر من دو ایراد اساسی داشت:

۱. وی منتقد مدل های موجود دموکراسی است و بدنبال نسخه جدیدی می گردد که در ان بجای رقابت, همکاری صورت گیرد. در کشوری مانند ایران که دهه ها اسیر استبداد بوده و مردم حتی اختیار لباس خود, اختیار شنیدن موسیقی مورد علاقه خود, و یا اختیار نوشیدن الکل را نداشته اند, چگونه می توان بدنبال چنین مدینه فاضله ای بود؟ همانطور که اقای گریفن در صحبت های خود اشاره کرد باید به اسمنها نگاه کرد اما پا بر زمین داشت و به دنبال غیر ممکن ها نبود.

۲. نسخه ای که آقای کارلبرگ پیشنهاد می کرد برپایه مدلی از دموکراسی غیرحزبی در تصمیم‌گیری‌های دولتی برپایه آنچه که بهایی ها در ۶۰۰۰ انجمن خود در ۱۹۰ کشور جهان استفاده می کنند, پایه گذاری شده بود. اولا ایشان کوچکترین اشاره ای به اینکه عضویت در بیت العدل اعظم منحصر به مردان است, و زنان حق انتخاب شدن در این گروه ۹ نفره که بالاترین نهاد قانونگذاری آئین بهائی است و وظایف اصلی و کلی این جمع صیانت امرالله و ادارهٔ امور است, ندارند نکرد. همانگونه که آقای توکلی اشاره کردند ما باید به دنبال نسخه ای از دموکراسی و آزادی باشیم که در ان هیچ گونه تبعیضی وجود نداشته باشد نه اینکه به دنبال مدلی باشیم که در بالاترین نهاد تصمیم گیری آن زنان غایب اند. مشکل دیگر این است که ما بعد از یک اسارت ۴۳ ساله بدست یک رژیم ایدئولوگ اسلامی بهتر است که اسیر دست دین دیگری نشویم. اعضای بیت العدل اعظم توسط رأی محفل‌های ملی بهائیان سراسر جهان به شیوه ای دور از رقابت انتخاب می‌شوند. در این مدل از انتخاب هرگونه تبلیغات، کاندیداتوری، نامزد شدن و نامزد کردن، حزب‌گرایی، و مبارزات و کمپین‌های انتخاباتی مطلقاً ممنوع است و هر یک از راِی دهندگان در حالت دعا و توجه و با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی و معنوی مطرح در آثار بهائی، به حکم وجدان خود شایسته‌ترین افراد را برای عضویت در این مؤسسه انتخاب می‌کنند. در یک کشور ۸۰ میلیونی ما چطور می توانیم نمایندگان خود را تنها با مراجعه به وجدان خود انتخاب کنیم؟ اگر کسی حق انتخاب شدن, نامزد شدن, و کمپین کردن ندارد, پس ما چگونه باید در مورد شایسته بودن و یا نبودن آنها تصمیم بگیریم؟ من کتاب ایشان درباره بهایت را سفارش داده ام و امیدوارم که در ان کتاب و یا در مقاله ای که سازمان حقوق بشر ایران از ایشان منتشر خواهد کرد برای پرسش های خود پاسخی بیابم.

خانم رجینا پائولوس درباره مشکلات آب در ایران, فعالیت ها و دستگیری فعالان محیط زیست و استفاده رژیم از آب به عنوان یکی از وسائل سرکوب اقلیت ها و کم بهره ها صحبت کرد و اشاره کرد که که رژیم آینده ایران باید راهکارهایی برای درمان کم ابی بیاندیشد و در برنامه های خود مردم محلی را هم دخالت داده و مانند رژیم اسلامی تنها به سرکوب آنها نپردازد.

رژیم اسلامی ایران بدلیل سومدیریت , اختلاس, فساد و بی برنامه گی جوابی برای مردم ندارد. آخوندها یک کشور نیمه مدرن با ساختارهای آماده تحویل گرفتند و در عرض ۴۳ سال ان را به ویرانه ای تبدیل کردند. تمام زیر ساختارها فرسوده هستند و به ترمیم و بازسازی نیاز دارند. مشکلات محیط زیستی, بی آبی, خشکسالی, از بین رفتن کشاورزی, دامداری و صنعت سبب شده که تولیدی در کشور وجود نداشته باشد و ایران کاملا به واردات وابسته شده باشد. کشوری که قرار بود خودکفا باشد, حتی توانایی تولید ارد برای نان ندارد چه رسد به مرغ و گوشت و غیره. بی کفایتی این رژیم, سرکوب, استبداد و جنایات هر روزه, برای ما راهی جز مبارزه رودررو با این رژیم باقی نگذاشته است.

متاسفانه در هيچ کجا مبارزه با ديکتاتورها تلاشی ساده و بی هزينه نیست. هر مبارزه ای مشکلات و هزينه های خاص خود را دارد . مبارزه با ديکتاتورها ، مطمئنا صدماتی چه جانی و چه مالی خواهد داشت. علاوه بر اين نبايد فکر کرد که با سرنگونی يک ديکتاتور، تمامی مشکلات ديگر نيز حل خواهد شد. سقوط هيچ رژيم تماميت خواه به مدينه فاضله ای که ما آرزوی آن را داریم نمی انجامد بلکه تنها دری می گشايد تا مردم با سخت کوشی و تلاش های فراوان بتوانند روابط اجتماعی، اقتصادی و سياسی جديدی برقرار کنند و اين روابط جديد به نوبه خود بتوانند بی عدالتی ها و تبعیض را نابود سازند. هرگز بهار عربی را از یاد نبرید که متاسفانه به زمستانی سرد و تاریک بدل شد.

لادن بازرگان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر