۱۴۰۲ دی ۱۴, پنجشنبه

 اگر من یک ایرانی اسرائیلی باشم، سیروس فیروزیان

ازدواج یک ایرانی با یک اسرائیلی

این نامه سرگشاده احساسی و سیاسی را به نخست وزیر اسرائیل و به سیاستگذاران و سیاستمداران ملت یهود می‌نویسم.

من سخنی با رهبران ح. ا. ندارم چرا که آنها را مایه شرم ایرانی می‌دانم. آنها از ملت ایران سال‌های نوری دورند. آنها ما را نمی‌فهمند. آنها هرگز نخواستند و نمی‌خواهند بشنوند که ما چه می‌گوییم.

ج. ا.، دوران سیاه خلافت عربی را برای ایرانیان دوباره تکرار کرد. هرآینه امروز، در اوج شکوفایی ملت‌ها، این افول ننگین چنان پر هزینه‌ بوده است که سالها باید، تا ایران به جایگاه خود برسد. ایرانی‌ها، از پس یک تجربه ناکام بدنام، خیلی زود به خود آمده و دریافتند که با ضد فرهنگ ح. ا. بیگانه‌اند. اکنون، چند دهه است که ایرانی‌ها در راه سخت مبارزه برای رهایی از شر این حکومت وحشت، همصدایی یار و کمک کار می‌خواهند.

در دو تراژدی یازده سپتامبر و هفت اکتبر، ایرانی‌ها بخوبی و بروشنی نشان دادند که با ملت و دولت‌های آمریکا و اسرائیل دشمنی ندارند. زمانیکه برخی مردمان و دولتمردان بی تفاوت از کنار آن دو فاجعه تروریستی گذشتند، ایرانی‌ها با دو ملت بزرگ آمریکا و اسرائیل همدردی و همدلی کردند.


من اسرائیلی نیستم؛ دوست ملت یهود و کشور اسرائیل هستم. اینجا می‌خواهم از زبان یک ایرانی اسرائیلی بگویم، ما نمی‌خواهیم هیچیک از دو کشور ایران و اسرائیل آسیب ببینند و وجبی از آب و زمین و آسمان این دو ملت تهدید بشود.

دو تمدن باشکوه تاریخی ایران و یهود در نزدیکی هم در منطقه‌ای هستند که بغض فروشی و کینه توزی هنوز رسم سیاست بازی است. در اوج فرهنگ ریشه دار این منطقه، ضد ارزش تعصب و تنفر هنوز پر رنگ است. می‌دانم بحران‌ها عرصه را بر ما تنگ کرده؛ اما چاره‌ای نیست باید مراقب بود گرفتار عصبیت و عصبانیت نشویم.

ما در برهه‌ای خطرناک گرفتار شدیم؛ باید بسیار هشیار باشیم تا مبادا نا خواسته به کینه و دشمنی دامن بزنیم. بیاد داشته باشیم که دوستی تاریخی دو ملت در این منطقه بی همتا بوده است. هرگز دشمنی بین دو ملت نبوده است؛ هرگز.

رژیم نکبت ولایت تنها یک فاصله جعلی است که دیری نپاییده، فرو خواهد افتاد؛ شک نکنیم. نگذاریم ح. ا. بهانه‌ای بشود برای آنکه به دام خطایی بیافتیم که تنها به سود رقبا و دشمنان ما خواهد شد. در فردای روشن، منافع و مصالح آینده دو ملت در هم تنیده خواهد شد؛ من کوچکترین تردید ندارم. به آینده با هم بودن بیاندیشیم.

ملت‌های اصیل و مغرور کینه‌هاشان را بسادگی فراموش نخواهند کرد. دیدیم که کودتای ۱۹۵۳ و گروگان گیری ۱۹۷۹ چه بر سر دوستی دو ملت بزرگ ایران و آمریکا آورد. ما نباید بگذاریم که ذره‌ای دل چرکینی و بدبینی بین دو ملت کهن و دوست، ایران و اسرائیل، شکل بگیرد.

این روزها، رژیم آخوندی-سپاهی در لاک احتیاط و محافظه کاری حقیرانه فرو رفته است. اما، تجربه چهل و چهار سال ماجراجویی این رژیم وحشی می‌گوید آنها پا پس نکشیده اند؛ آنها خریدار فرصتی هستند که اسرائیل گزک بدستشان بدهد.

باید مراقب بود کاری نشود که مردم ایران ناگزیر بغض خود به رژیم را فروخورده و در برابر فتنه انگیزی و آتش بیاری بیمار گونه ج. ا. دهان ببندند.

رژیم با همه هیمنه پوشالی که دارد از مردم ایران می‌ترسد. رژیم می‌داند که مردم ایران به هیچ روی خواهان جنگ نیستند؛ چه رسد به آنکه آب و خاکشان جولانگاه جنگ و خونریزی بشود. شاید هنوز هستند ایرانیانی که خسته و کلافه از پیگیری اخبار، از تحولات منطقه بی خبرند؛ اما، بوی باروت را در کوچه و خیابان خود بر نمی‌تابند. رژیم مطمئن‌ نیست اگر خودش آتش بیار معرکه‌ای در حریم ایران بشود چگونه می‌تواند از خشم مردم جان بدر ببرد. هر آینه، شواهد مشکوک نشان از آن دارد که عناصر با نفوذ و قدرتمندی در رژیم بدشان نمی‌آید پای اسرائیل را به درگیری محدود با ایران باز کنند. سر آنها شاید به آخور بیگانه وصل باشد. آنها دنبال بهانه برای بستن کشور و شاید فراتر از آن جابجایی قدرت باشند. من نمی‌خواهم خیال پردازی کنم، اما، آیا حادثه خونین کرمان می‌تواند سناریوی کثیفی در ذهن برخی بازیگران ماجراجوی رژیم باشد؟

شاید مذهبی‌های افراطی در اسرائیل دلشان بخواهد پای آمریکا را به رویارویی مستقیم با ایران باز کنند- ریسک پر خطری که به سود هیچ طرف نیست؛ اما سخت می‌بینم که خشک مغز ترین آنها بخواهند پای اسرائیل را به حریم ایران بکشانند.

جای خوشبختی است که ملت و دولت اسرائیل وامدار خاطره دوستی کهن تاریخی بین دو ملت، برخوردار از عقلانیت مدنی و پراگماتیست سیاسی است. اسرائیل کشور مسؤلی است و نخواهد و نباید بدست آخوندها بازی بخورد.

من می‌فهمم و به گمانم‌ بخش بزرگی از ملت ایران نیز باور دارند که وظیفه و حق مشروع دولت اسرائیل است که متجاوزان به حرمت و حریم سرزمینش را هر کجا که باشند مجازات کند. اسرائیل حق دارد طراحان و عاملان جنایت در حق ملتش را، هر که و هر کجا باشد، دنبال و نابود کند.

اگر یک ایرانی اسرائیلی باشم به دولت یهود می‌گویم از لبنان و سوریه تا دریای سرخ، مزدوران و اوباش نیابتی و طراحان تروریست ح. ا. را به سزای عمل پلیدشان برساند. به گمان من، ایرانیان نیز این تصفیه حساب را حق مشروع اسرائیل می‌دانند. تلافی اسرائیل در برابر استیلا طلبی و هژمونی خواهی ظالمانه ح. ا. در حیاط خلوت خود قابل درک است.

به گمان من، ضربه اسرائیل به سازمان‌های تروریستی- به اصطلاح- مقاومت در سرتاسر منطقه و نیز به پایگاه‌های سپاه تروریست تا آنجا که زیر ساخت‌های ملی و نظامی ایران آسیب نبیند، حساسیتی را بین ایرانیان بر نخواهد انگیخت.

روشن است که اسرائیل کار سختی در پیش دارد،؛ یک آزمون حساس تاریخی. بیش از هر زمانی، امروز، صداقت و وجاهت اسرائیل زیر ذره بین دوستان، نقادان و معاندان است. هرگونه عملیات اسرائیل با حساسیت بسیار در ایران، منطقه و جهان رصد خواهد شد. از این رو، ضربات و تلافی جویی اسرائیل می‌بایست هدفمند، مطابق قانون بین الملل و قابل دفاع در جامعه ایران، مشروع در سطح منطقه و پیش چشم جهانیان و بویژه در محکمه تاریخ باشد.

هرآینه، می‌اندیشم که هیچ ایرانی تحمل ندارد هر گونه زیر ساخت مدنی و صنعتی کشورش و حریم آب و خاک و آسمان ایران تهدید و تخریب شود. زیر ساخت‌های فنی و مدنی ایران در آینده به سود روابط همه جانبه دو ملت خواهد بود. اسرائیل هرگز از ایران ویران سود نخواهد برد.

نمی‌دانم آیا درست می‌گویم، اما، به گمانم تا پیش از فاجعه ۷ اکتبر، دست راستی‌های اسرائیل یک ایران ضعیف اما گستاخ را به سود تحکیم قدرت و روابط منطقه‌ای خود می‌دیدند. اما، فاجعه ۷ اکتبر نشان داد که ایران با ثبات و قدرتمند فردا، به سود اسرائیل است؛ نه یک ایران ورشکسته تحقیر شده و خدای ناکرده تجزیه شده.

در پایان، از دولت اسرائیل می‌خواهم جنگ امروز را با دوربین فردا پیش ببرد.

از یگانه خدای همه ما، بهترین‌ها را برای دو ملت بزرگ ایران و اسرائیل می‌خواهم.

زنده و پاینده باشید

سیروس فیروزیان


مسن ترین مرد اسرائیل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر