ما و فلسطین،
صادق حسینی
جنگ غزه و ابعاد وسیع خرابی و کشتار بی گناهان در هر دو سوی آن دل هر انسان آزادهای را بدرد میآورد. پخش وسیع این تصاویر دردناک از طریق رسانهها که غالبا با اهداف خاصی دنبال میشود موجی از خشم و نارضایتی در بین تودههای مردم بوجود آورده است.
این درگیری نظامی اسراییل و حماس باب تازهای در باره این رویداد کهنه و خونبار و این کلاف سر درگم که سالهاست موجب تنش و بحران در خاور میانه شده گشوده است. رویکرد اکثر کشورهای منطقه با موضع مردمانشان بکلی متفاوت است. رهبران اکثر این کشورهای مسلمان در ظاهر به درجاتی از حماس حمایت میکنند ولی در باطن دل خوشی از آن ندارند و حتی آنرا یک عامل مزاحم که نظم و آرامش را بهم زده است تلقی میکنند و از سیاست حذف و جایگزین کردن ان با نیروهای معتدل تر فلسطینی جانبداری میکنند.
اما ایران بعنوان یکی از کشورهای درگیر این جنگ نقشش بکلی متفاوت است جمهوری اسلامی سالهاست با حمایت همه جانبه مالی، سیاسی، و نظامی عملا یکی از طرفهای دعواست و از این رهگذر زیانها و آسیبهای عظیمی به تک تک شهروندان ایران تحمیل کرده است که اثرات ویررانگر آنرا به وضوح در سفرههای خالی خیل عظیمی از مردم کشورمان را شاهد هستیم و این یک واقعیت غیر قابل انکار است، پس در نتیجه نمیتوان انتظار داشت، مردمی که سالهاست هزینه این پشتیبانی همه جانبه و بی قید و شرط را همواره با پوست و گوشت خود حس کردهاند، موضعی همانند سایر کشورهای منطقه داشته باشند.
بی دلیل نیست که مردم ایران آگاهانه درهر مناسبتی که بعنوان حمایت از فلسطین برگذار میشود بطور خودکار به آن واکنش نشان میدهند و موضعی بر خلاف رژیم مگیرند و با شعارهای نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و یا فلسطین را رها کن فکری بحال ما کن. انرا به چالش میکشند. زیرا آنان بحکم تجربه در یافتهاند، آنچه به نفع مردم است به زیان رژیم و آنچه به نفع رژیم است به زیان مردم است.
ولی شور بختانه این سمت گیری آگاهانه از جانب برخی نویسندگان و کنش گران موردقبول نیست وبعضی از آنان که خود از مخالفان جمهوری اسلامی یا مدافعان حقوق بشرهستند موضعی متفاوت دارند این مساله خود را در جنگ اکتبر حماس و اسراییل خود را بیشتر نشان میدهد این افراد پیوسته در رسانهها اسراییل را متجاوز و بدون آوردن نام حماس از واژه فلسطین و مردمی که حقوقشان ضایع شده، مورد حمله قرار میدهند و ازاین طریق آب به آسیاب رژیم فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی میریزند و جمهوری نکبت موضع گیری این افراد رابعنوان اینکه حتی مخالفان و ضد انقلاب. از مردم فلسطین دفاع میکنند در بوق کرنا میدمند و انرا وسیعا پوشش میدهند.
شکی نیست، کشتار کودکان و افراد بیگناه در هر دو سوی در گیری دل هر انسان آزادهای بدرد میآورد اگر فردی از این حجم کشتار و ویرانی خشنود شود باید به انسانیت او شک کرد.
اما این تمام ماجرا است این دوستان فراموش میکنند که مردم ایران درگیر جنگی تمام عیار با رژیم منحوس جمهوری اسلامی است و هرگونه حرکت اشتباهی که باعث تقویت رژیم شود زیانهای عظیمی برای مردم ایران در این جدال سرنوشت ساز مرگ و زندگی خواهد داشت. رژیم جمهوری اسلامی در طی حکومت چهل و پنج ساله خود ثابت کرده است که اساسا به چیزی بنام منافع ملی اعتقاد ندارد و منافع رژیم نکبت اسلامی در جهت مخالف منافع ملی است به بیان دیگر امری که به نفع مردم است نهایتا به زیان رژیم و امری که به نفع رژیم باشد به زیان مردم است. اینجاست که ما یک شاخص و سنجه و یک ترازوی سنجش داریم به نام منافع ملی که همه چیز را میتوان با آن محک زد.
حال ببینیم اگر حماس و حزب اله تحت هر شرایطی در این جنگ پیروز شوند این پیروزی جمهوری اسلامی محسوب نمیشود؟ پیروزی حماس باعث تقویت و اعتماد به نفس رژیم در داخل و باجگیری بیشتر آن و تشویق نیروهای نیابتی در سطح منطقه و نهایتا سرکوب بیشتر در سطح داخلی میشود و این ضربه کاری به جنبش زن زندگی آزادی خواهد بود و این پیروزی در تضاد با منافع ملی ایران است.
اما اگر پیروز این جنگ اسراییل باشد، این پیروزی باعث قطع یکی از بازوهای سرکوب منطقهای رژیم میشود و توان باجگیری و سرکوب رژیم را کاهش میدهد و نهایتا به زیان جمهوری اسلامی خواهد بود.
رژیم جمهوری اسلامی سال هاست که اذهان تودههای مردم را در گیرتبلیغات دروغین و غلو امیز در باره فلسطین و واقعیتهای موجود نموده است و با بزرگ جلوه دادن آن صرف نظر از بعد انسانی آن منافع خود را دنبال میکند که هیچ ربطی به حقوق مردم فلسطین ندارد.
پس از هرگونه موضع گیری در این رهگذر و تحت هر عنوانی که رژیم بتواند از آن استفاده ابزاری کند باید شدیدا پرهیز کرد، که برنده آن در کارزار مرگ و زندگی رژیم و بازنده آن مردم ایران خواهند بود و مقوله هایی مانند مسایل انسانی، حقوق بشر و مردم محروم فلسطین در این مقطع زمانی باعث تقویت جمهوری اسلامی شده و پیامدهای زیان باری برای جنبش زن. زندگی آزادی خواهد داشت.
حال نگاهی بیندازیم به زندگی مردم فلسطین و بخش محروم تر آن غزه:
موقعیت جغرافیایی غزه، از یک طرف به مصر، از طرف دیگر به دریای مدیترانه و از دو سوی به اسراییل متصل است. بارها اتفاق افتاده که در مواقع اضطراری از قبیل سوانح و ضرورتهای پزشکی که امکان مداوا و درمان آن در غزه موجود نبوده آنها از تسهیلات مصر و اسراییل استفاده کردهاند، حتی این اتفاق در مورد یکی از نوههای اسماعیل هنیه رهبر گروه حماس که امکان مداوی وی در غزه نبود از امکانات اسراییل برای درمان استفاده کردند.
زندان روباز غزه
بارها شنیدهاید که غزه بزرگترین زندان رو باز جهان است، شکی نیست که مردم آن در مقایسه با خیلی کشورهای مرفه شرایط مطلوبی ندارند. ولی در عین حال شرایط همین مردم محروم از خیلی نقاط دنیا به مراتب بهتر آست. حال با یک برسی اجمالی آن را با کشورمان مقایسه میکنیم.
مردم ایران سالهاست تحت سلطه رژیم ننگین جمهوری اسلامی زندگی میکنند و از کمترین حقوق شهروندی که در سایر نقاط دنیا یک پدیده عادی است محرومند شدت این محرومیتها و فشارها به گونهای است که شرایط زندگی را برای مردم طاقت فرسا نموده است وبخشهای عظیمی از مردم و نیروی مولد یا مهاجرت میکنند یا به فکر آن است و بخشی دیگر از آنان به افسردگی و سایر بیماریهای روحی روانی مبتلا شدهاند. آمار جرم و جنایت به میزان وحشتناکی رو به افزایش است، خود کشی نیز رقم بالایی را تشکیل میدهد. آیا کشوری را در جهان میشناسید با داشتن منابع مالی، انسانی و فرهنگی فراوان این چنین زندگی رقت انگیزی داشته باشد قضاوت را برعهده شما میگذارم.
پس نام زندان بزرگ به مراتب زیبنده تر ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تا غزه.
آموزش و پرورش
پایه سواد آموزی در ایران علیرغم داشتن سرمایههای فرهنگی بیشمار به نازل ترین سطح خود رسیده و نرخ بیسوادی رقم دوازده در صد (۱۲٪) را نشان میدهد تازه این آمار از منابع حکومتی است که باید در صحت و سقم آن شک کرد در حالیکه این نرخ در نوار غزه دو در صد (۲٪) است بدین ترتیب نوار غزه به میزان زیادی از ایران جلو تر است.
تغذیه و مواد پروتئینی
طبق آمار برنامه غذایی جهانی world food program سازمان ملل سرانه مصرف گوشت در فلسطین نود و دو ۹۲ کیلو گرم است و در ایران پنج ۵ کیلو گرم است این تفاوت فاحش در مواد پروتیینی اثرات زیانباری در نسلهای آینده کشور خواهد داشت.
بهداشت
طبق دادههای آماری سازمان بهداشت جهانی (world health organization) وضعیت بهداشتی و درمانی نوار غزه بمراتب از ایران بهتر است و تنها درنوار غزه که به اندازه یکی از شهرهای کوچک ایران است تعداد سی و پنج ۳۵ بیمارستان وجود دارد که در مقایسه باایران بجز کلان شهر تهران تقریبا هیچ استانی در کشور این تعداد بیمارستان وجود ندارد.
آموزش عالی
نوار غزه و کرانه باختری دارای چهارده ۱۴ دانشگاه و بیست کالج ۲۰ وهیجده ۱۸ دانشگاه راه دور است که به هیچ وجه با آموزش عالی ایران قابل مقایسه نیست.
آزادیهای اجتماعی
آزادیهای اجتماعی بمراتب از ایران بهتر است و حتی مقوله حجاب اجباری نیست
میانگین درآمد
درآمد سرانه مردم غزه g d p per capita مردم غزه پانزده در صد (۱۵٪) از مردم ایران بیشتر است.
با یک نگاه گذرا میبینیم که ما در همه شاخصههای آماری از مردم غزه محروم تر هستیم. واین حربه رنگ باخته فلسطین فریبی بیش نیست.
بنظر میرسد اکثر کشورهای ذینفع ایرانی آباد، آزاد، و مستقل روی بر نمیتابند به همین دلیل است که رنجها و دردهای آن رگ انسان دوستی آنان بدرد نمیاورد، و بی دلیل نیست، جهان اسلام و مسلمانان مهاجر درهمدردی با مردم غزه در جای جای جهان همبستگی عظیمی به نمایش گذاشتند، اما در جریان جنبش مهسا که ماهها بدرازا کشید و چشمهای بیشماری کور شد، خونهای زیادی بر زمین ریخت، جانهای عزیزی که از دست رفت، دیگ محبت دنیای اسلام در هیچ نقطهای از پهنه گیتی به جوش نیامد. هیچ قلبی برای ما نطپید، هیچ اشکی برگونهای نلغزید و هیچ مشتی به نشانه اعتراض گره نشد و ما ماندیم تنهای تنها.
صادق حسینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر