پانزدهمین دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com
پانزدهمين جلسه رسیدگی به اتهامات حميد نوری، داديار پيشين زندان گوهردشت كرج و از متهمان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در ایران، روز سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۴سپتامبر ۲۰۲۱ در استکهلم سوئد، ادامه یافت.
این جلسه به شنیدن شهادت رمضان فتحی، از شاکیان پرونده نوری اختصاص داشت. در آغاز دادگاه بندگت هسل بری، وکیل شاهد، با ارائه مدارک پزشکی و مشاورههای موکلش گفت که فتحی بهدلیل صدمات روحی وارده به او در زندان، از افسردگی و اضطراب و آسیبهای پس از تروما رنج میبرد و تحت درمان است و این جلسه نباید به درازا کشیده شود.فتحی در سال ۶۰ دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. او سه سال پس از دستگیری به خاطر هواداری از سازمان مجاهدین و پخش نشریه در زمان انتخابات ریاست جمهوری، به اتهام محاربه و ارتداد، دو بار به اعدام محکوم شد و این حکم در نهایت به ۱۲ سال زندان تغییر کرد.
فتحی گفت، حسینعلی نیری قاضی هر سه دادگاه او بود. او گفت که برای نخستین بار در سال ۶۲ حمید نوری را در اتاق اعدام در زندان اوین دید. شاهد به موارد متعدد شکنجه در دهه ۶۰، از جمله زدن ۳۵۰ ضربه کابل به کف پای و ضرب و شتم توسط حمید نوری در تونل مرگ اشاره کرد. او دو بار - پانزدهم و بیستوپنجم مرداد ۶۷ - به راهروی مرگ برده شد، اما هرگز در برابر هیات مرگ قرار نگرفت.
فتحی موضوع پخش شیرینی و گفتن جمله «عاشورای مجدد مجاهدین» توسط حمید نوری در جریان اعدامها را تایید کرد و گفت: «حتما الان خودش(حمید نوری) هم یادش میآید.»
شاهد با اشاره به این که نوری بههمراه لشگری فرم سئوال و جواب او را پر کردند، یادآور شد که راهروی مرگ کاملا تحت کنترل لشگری، نوری، و ناصریان بود. او گفت که حدود ساعت ۱۱ شب سهشنبه ۱۱ مرداد ۶۷، به همراه روحالله - که بعدا اعدام شد - شاهد بلند کردن و انداختن اجساد در ماشین بودند و «تا ۳۰ جسد» را شمردند.
فتحی از حضور حمید عباسی در روزهای بعد برای بردن زندانیانی که احکام بیش از ده سال داشتند و انتقال آنها به راهروی مرگ روایت کرد و گفت: «پیش از اینکه این بچهها را ببرند به ما گفته بودند که برویم توی اتاقهای خودمان. بعد که بردندشان، آن تعدادی که زنده مانده بودند را بعدازظهر برگرداندند به بند فرعی روبهروی ما. اینها که برگشتند با مرس با ما تماس گرفتند. ممکن است بگویید با توجه به فاصله چهطور توانستند با مرس تماس بگیرند. با توجه به پایین و بالا بودن، ما بالا بودیم و آنها پایین، از طریق انگشتها و دستهایشان به ما پیام دادند. آنها گفتند که اکثر بچهها اتهامشان را «مجاهدین» گفتهاند و اعدام شدهاند.
این زندانی سیاسی میگوید یکی از همبندیها که از جزییات پرونده و حکم اعدام شکسته شده او خبر داشته به او گفته است که با توجه به اینکه قاضی نیری در هیات مرگ «رئیس» است کمی با احتیاط برخورد کند.
در شب سیزدهم مردادماه رمضان فتحی و دیگر زندانیان توسط عباسی و لشکری برای بازجویی به بند «زیرهشت» منتقل میشوند: «لشکری و عباسی و یک نفر دیگر که من حدس میزنم نماینده وزارت اطلاعات بود آمدند از من سئوال و جواب کردند: نام، نام خانوادگی، اتهام … متاسفانه من آن لحظه شهامتش را نداشتم که بگویم «مجاهدین». گفتم هوادار.»
فتحی، در دادگاه شهادت داد كه حميد نوری جزو سه نفری بود كه زندانيان را برای اعدامهای جمعی از محلی موسوم به «راهروی مرگ» به محل اعدام میبرد و در حين اعدامها شيرينی پخش میكرد.
رمضان فتحی درباره اضطراب شدید حاکم بر فضای زندان اندکی پیش از شروع اعدامها شرح داد، وقتی که تلویزیون، توزیع روزنامه و ملاقاتها را قطع کردند.
اين زندانی سابق توضيح داد كه در مرداد ۱۳۶۷ با شروع اعدامها شاهد بوده كه «ابتدا طنابهای دار را با فرغون به سوله محل اعدام منتقل میكردند.» وی همچنين ديده است كه «دمپايیهای زندانيان اعدام شده را با همان فرغون خارج میكردند، و اجساد زندانيان را شبانه با ماشينهای يخچالدار ويژه حمل گوشت از زندان گوهرشت خارج میكردند.»
فتحی گفت كه نوری در ضرب و شتم زندانيان نيز دست داشت و آنها را برای تنبيه به «اتاق گاز» میبرد. او گفت: «ما را به اتاقی بدون پنجره میبردند، زیر درز در پتو میگذاشتند تا هوا وارد نشود و زندانیان به حالت اغما بروند و بعد از خروج از اين اتاق حمید نوری فرمانده پاسدارانی بود كه زندانيان را بهشدت و با كابل مورد ضرب و شتم قرار میداد.»
فتحی گفت: «نوری و ساير مسئولين زندان آنها را تهديد میكردند و میگفتند زمانی میرسد كه در سلولهای شما نارنجك خواهيم انداخت.»
فتحی همچنين شاهد بوده است كه يكی از زندانيان به اسم ناصر منصوری را از بيمارستان زندان با برانكارد نزد «هيات مرگ» كه رییس آن حسینعلی نيری بوده بردند و در «محاكمهای یک دقيقهای او را به مرگ محكوم كرده و با برانكارد به محل اعدام بردند و اعدام كردند.»
وی همچنین از شواهدی گفت که نشان میداد اعدامها در دست انجام است، از جمله وقتی که مسئولان زندان با فرغون طنابهای دار و دمپاییها را جابهجا میکردند.
فتحی در عین حال افزود که خودش از جمله کسانی بوده که کامیون حمل اجساد را به چشم دیده است. وی گفت صدای پرتاب کردن اجساد به داخل کامیون بزرگ یخچالدار را میشنیده. این نکته در شهادتهای قبلی در این دادگاه نیز پیشتر مطرح شده بود.
رمضان فتحی میگوید که در یک شب ۳۰ جسد را شمرده است.
رمضان فتحی در طول دوران بازداشت خود دو مرتبه در تاریخهای ۱۵ و ۲۵ مردادماه ۱۳۶۷ به راهروی مرگ برده شد اما در برابر هیات مرگ قرار نگرفت. در این جلسه درباره حمید نوری که کلیه شاکیان در آن زمان او را به نام حمید عباسی میشناختند و نقش او در کشتارهای تابستان ۶۷ سخن گفت.
بنابرآنچه وکیل فتحی در محضر دادگاه توضیح داد این زندانی سیاسی سابق همچنان از آسیبهای روحی و روانی حاصل از عملکرد حمید نوری رنج میبرد و همین مسائل موجب شده که توانایی کار کردن را از دست بدهد و زودتر از موعد مقرر بازنشسته شود.
رمضان فتحی در پاسخ به سئوال دادستان در خصوص روزهای حضورش در زندان گوهردشت میگوید: «من یکسال قبل از اعدامها از بند دو زندان گوهردشت به بند سه منتقل شدم و با ایرج مصداقی در آنجا همبند بودم.»
این زندانی سیاسی با اشاره به این نکته که اعدام زندانیان سیاسی تنها محدود به تابستان ۶۷ نبوده است از نقش حمید نوری در اعدامهای سالهای اول دهه ۶۰ سخن گفت و شهادت داد که او را نخستین بار درسال ۶۲ و دراتاق اعدام زندان اوین هم دیده است.
فتحی گفت در آن زمان حمید نوری جوانی بیست و چند ساله بود اما به گفته او به دلیل «بیرحمی زیادش خیلی زود پیشرفت کرد و به مقام معاونت دادیاری رسید.»
دادستان از او پرسید که آیا حمید نوری همان شخصی است که او عباسی مینامد؟
فتحی جواب داد: «۱۰۰ درصد. اما فکر کنم آن زمان عینک نداشت.»
رمضان فتحی در پاسخ به تذکر دادستان در خصوص اینکه این دادگاه صرفا به اعدامهای سال ۶۷ میپردازد گفت که زمینهسازی برای این اعدامها از مدتها قبل آغاز شده بود: «دستهبندی زندانیان از مدتها پیش از سال ۶۷ آغاز شده بوده و زندانیان حبس ابد یا با محکومیتهای بالا از مدتها قبل جدا شده بودند تا به وقتش اعدام شوند.»
این زندانی سیاسی سابق اظهارات شهود دیگر این دادگاه در خصوص شکنجه خود در اتاق گاز را تایید کرده و گفت: «اتاقی کوچک که زندانیان زیادی را وارد آن میکردند و این زندانیان در فشردگی دچار احساس خفگی میشدند.»
فتحی درباره تونلی صحبت کرد که پاسدارها تحت نظر حمید نوری درست میکردند و زندانیان حین انتقال به اتاق گاز با عبور از این تونل کتک میخوردند.
بهگفته فتحی روز پنجشنبه ۶ مردادماه ۶۷ ده نفر از همبندیهای او را به دادیاری زندان گوهردشت بردند که تحت نظر حمید عباسی(نوری) اداره میشد: «او از این افراد سئوال و جواب کرده بود گویا. سئوالاتی مثل نام، نام خانوادگی، اتهام. این بچهها بچههای شجاعی بودند و اتهامشان را «مجاهدین» گفتند. ما هرچه صبر کردیم اینها را نیاوردند به بند تا ساعت ۱۱ شب. وقتی که آمدند ما پرسیدیم که چه خبر؟ گفتند که سئوال و جواب کردهاند و با ارعاب و وحشت برشان گرداندهاند به بند و گفتهاند بروید! میآییم سراغتان.»
به گفته این زندانی سیاسی سابق روز بعد هواخوری برای زندانیان قطع شده و تلویزیون بند را هم از آنجا میبرند: « استرس و فشاری حاکم شد که چه خبر است و چه اتفاقی دارد میافتد؟ ما با هم صحبت میکردیم که این کارها برای چیست؟»
رمضان فتحی گفت روز ۸ مردادماه دوباره ده نفری که پیشتر برای بازجویی برده بودند را همراه دو تن از متهمان کرج بردند: «مدتی بعد یکی از متهمان کرجی را به بند برگرداندند و او گفت که هیات مرگ آمده و جلوی بچهها حکم اعدام و برگه گذاشتهاند برای وصیت. او همچنین گفت که خیلی از بچهها آنجا بودهاند.»
رمضان فتحی ادامه داد پشت بندی که در آن زندانی بوده یک سوله قرار داشت که پاسدارها برای ورود به آن و دیدن آنچه در آن است مشتاق بودهاند: «پاسدارها خیلی اشتیاق عجیبی نشان میدادند که بروند داخل آن سوله. شنیده بودم گفته بودند دیدهاند با فرغون طناب میبرند به آنجا. من بعد دیدم لشکری با یک فرغون دمپایی میآید و فهمیدم که دارند بچهها را اعدام میکنند.»
این زندانی سیاسی همراه یکی از همبندیهایش به نام «روحالله» که او هم اعدام شده بود در یکی از شبها از سوراخ پنجره شاهد انتقال اجساد به ماشینهای حمل جسد بودهاند: «ما تا ۳۰ جسد را شمردیم اما قرار گذاشتیم چیزی به بقیه بچهها نگوییم.»
فتحی گفت در شبهای بعد «ما میدیدیم دو نگهبان، جنازههای در پارچههای برزنت پوشیده شده را پرت میکردند توی اتاق ماشین که شبیه ماشینهای حمل گوشت بود.»
به گفته فتحی، «ناصر منصوری را که قطع نخاعی بود با برانکارد به هیات مرگ منتقل کرده بودند و کاوه نصارا که بیماری صرع داشت و نمیتوانست راه برود را یکی از بچههای دیگر روی دوشش کشید و برای اعدام به آمفی تئاتر بردند.»
فتحی همچنین از یک زندانی به نام کاوه نثاری نام برد که به علت بیماری صرع روی دوش زندانی دیگری برای اعدام برده شد. شاهد در اظهارات خود چندین بار به ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری فعلی ایران و دادستان وقت کرج، اشاره کرد. او درباره نحوه استفاده و دیدن اطراف از طریق چشم بند و طریقه مورس زدن نیز زندانیان توضیح داد.
رمضان فتحی که از سال ۲۰۱۶ برای مدت پنج سال، هفتهای دو بار به روانشناس و مشاور مراجعه کرده است، گفت: «بدترین اتفاق در گوهردشت این بود که دوستانم اعدام شدند و من زنده ماندم. فکر میکنم به آنها خیانت کردم.»
از سوی دیگر، وکلای مدافع متهم که تلاش میکردند به موارد اختلاف میان شهادت شاهد در جلسه امروز و بازجوییهای انجام شده نزد پلیس بپردازند، مواردی مانند زمان وقوع اعدام افراد، تعداد برگههای امضاء شده در زندان، عدم شناسایی برخی عکسها توسط شاهد در بازجویی پلیس، و تفاوت روایت شاهد با نوشتههای ایرج مصداقی در کتابهایش، را مطرح کردند.
حمید نوری به اتهام مشارکت در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، در دادگاهی در استکهلم سوئد محاکمه میشود.
وکلای او بارها و از ابتدای برگزاری این دادگاه، اتهامات وارد شده به نوری را رد کردهاند. خودش نیز گفته است اتهامات را قبول ندارد و اگر چه به عنوان «کارمند دفتری» در زندان گوهردشت خدمت کرده اما در دوران اعدامهای تابستان ۱۳۶۷، به دلیل به دنیا آمدن فرزندش، در مرخصی بوده است.
نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در استکهلم بازداشت شد و اولین مقام قضایی جمهوری اسلامی است که در خارج از ایران به دلیل نقش داشتن در اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ محاکمه میشود.
دادگاه حمید نوری، در استکهلم از روز سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰-۱۰ اوت ۲۰۲۱ آغاز شده است. کریستینا لیندهوف کارلسون، دادستان پرونده او گفته است که بنا به مدارک و دلایل متقن، نوری در اعدام حداقل ۴۰۰۰ زندانی سیاسی نقش داشته است.
کیفرخواست صادره علیه نوری از طرف بخش دادستان کشوری سوئد علیه جرایم بینالمللی و جنایت سازمانیافته و بهطور خاص از سوی کریستینا لیندهوف کارلسون، صادر و به مقامات قضایی سوئد تحویل داده شده است.
در دادگاه حمید نوری تاکنون ایرج مصداقی، نصرالله مردانی، مهدی برجسته گرمرودی، همایون کاویانی، سیامک نادری و محسن اسحاقی شهادت دادهاند.
روند محاکمه حمید نوری تا آوریل سال آینده میلادی ادامه خواهد داشت. او اولین مقام ایرانی است که در یک دادگاه خارجی به اتهام مشارکت در اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ محاکمه میشود.
جلسه بعدی دادگاه روز پنجشنبه ۲۵ شهریور -۱۶ سپتامبر برگزار خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر