۱۳۹۴ دی ۱۵, سه‌شنبه

محمد تقی کروبی خطاب به روحانی، به عمل کار براید به سخندانی نیست




              محمد تقی کروبی

اعدام شیخ نمر روحانی آزاده و ظلم ستیز که ظلم آل سعود و آل اسد را یکی میدانست از سوی حکام بی تدبیر سعودی می رفت تا هزینه سنگینی بر مهمترین متحد غرب در منطقه تحمیل کند اما حمله و تخریب سفیهانه سفارت پادشاهی به‌دست عوامل شناخته شده به سرعت ورق را در عرصه بین‌المللی برگرداند. نگارنده ضمن محکومیت اعدام این مبارز آزاده، خود را ملزم و متعهد به دفاع از حق اعتراض مسالمت آمیز که رفتاری مدنی و موثر است می‌دانم و برای رساندن این صدای اعتراض از هیچ کوششی دریغ نخواهم کرد، لیکن توسل به شیوه‌های غیرمتمدنانه و منسوخ نظیر حمله اخیر به سفارتخانه سعودی حکایت دیگری ست که باید به آن پرداخت.
می‌دانیم که مزایای ویژه سفارتخانه ها و دیپلمات ها مندرج در کنوانسیون وین ۱۹۶۱ دربارهٔ روابط سیاسی دولت‌ها برگرفته از حقوق عرفی ست که قدمت آن به روابط کشورهای مستقل بر می گردد. زیرا گفتگو برای حصول توافق متقابل همواره نیازمند این مزایای ویژه بوده و خواهد بود. براساس این کنوانسیون مهم بین المللی که مفاد آن در مهر ۱۳۴۳ به تصویب مجلس شورای ملی کشورمان رسید، دولت‌ها مسئول حفاظت و تامین امنیت سفارتخانه‌های خارجی و دیپلمات‌ها در کشور خود هستند. امتیازاتی ست متقابل که هر دولت به موجب آن به ماموران اعزامی از سوی سایر دول می‌دهد.
جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی سعودی در ۳۷ سال گذشته تنش های جدی در روابط سیاسی شان داشته‌اند که مهمترین آن حادثه کشتار حجاج بیت‌الله الحرام در سال ۱۳۶۶ بدست آل سعود بود. در آن مقطع دو طرف تا آستانه رودرویی نظامی پیش رفتند و مرحوم امام در پیام حج خونین خطاب به مهدی کروبی امیر الحاج تصریح کرد: ” اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت های امریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت.” با وجود آنهمه تنفر و شور انقلابی اما تعرضی به سفارت سعودی صورت نپذیرفت و شور انقلابی در تقابل با شعور قرار نگرفت.
نمونه دیگر روابط ایران و عراق در دوران جنگ تحمیلی است. بعد از آغاز رسمی تجاوز عراق به سرزمین مان در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و در حالیکه حکومت نوپا هنوز قواعد بین المللی را بخوبی نمی دانست کسی بخود اجازه نداد بنام شور انقلابی متعرض سفارت عراق شود، صدام هم با همه ی قساوتش به جبران شکست‌هایش در جنگ متوسل به بعثی های لباس شخصی نگردید و تعرضی به سفارت ایران نکرد. در آن مقطع، سطح روابط طرفین بشدت کاهش پیدا کرد اما بواسطه بهره گیری از قوه تعقل، تا سال هفتم جنگ دو طرف روابط دیپلماتیک خود را در پایین ترین سطح حفظ کردند.
اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان انقلابی و تداوم آن از سوی حکومت یک اشتباه بزرگ و تاریخی بود که هزینه سنگین مادی و معنوی آن از بد حادثه بر مردم و کشور تحمیل شده و می شود. کیست که نداند همان یک قضیه برای هفت پشت این ملت بس است. آن اتفاق اشتباه از سوی حکومتی نوپا که به جهت شور انقلابی و نفرت حاصل از دخالت های آمریکا رقم خورد هزینه های مستقیم و غیر مستقیم بسیار سنگینی بر ملت ایران تحمیل کرده و می کند. کوچکترین آن آرای صادره محاکم آمریکا در راستای غارت اموال فریز شده کشورمان در چند سال گذشته است.
در اواخر دهه چهارم انقلاب، توسل برخی از حکومتی ها به این شیوه ها بنام انقلابی گری بس تاسف انگیز است. مقامات کشور باید توجه کنند که نمی توانند با توسل به “لباس شخصی ها” از بار مسئولیت رفتارشان در عرصه های بین المللی بکاهند. شوربختانه عده‌ای فکر می کنند همانطور که اوباشی را طی سه مرحله به منزل محصور و عزیز دربندمان رییس اسبق مجلس، بیت فقیه عالی مقام مرحوم آیت الله منتظری، بیت مرجع آزاده آیت الله صانعی و یا مسجد و منزل آیت الله دستغیب برای تخریب و اوباش گری می فرستادند، می توانند برای جبران تنش های منطقه ای و یا بین المللی اوباش را به سفارتخانه های خارجی اعزام و با توسل به واژه “امت خودجوش”از بار حقوقی آن شانه خالی کنند. روزی به سفارت بریتانیا حمله می کنند و روز دیگر به سفارت سعودی.
مواضع روحانی و دیگر مسئولان در محکومیت این رفتار بزدلانه قابل تحسین است مشروط بر آنکه یک‌بار برای همیشه سنگ خود و ملت را با این روش درون حکومتی واکند. با تاسی از سعدی باید گفت: “روحانیا” گر چه سخن دان و مصالح گویی/ به عمل کار برآید٬ به سخندانی نیست
منبع: سحام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر